اطلاعات کلی خبر
عنوان خبر : رنج‌نامه یک مادر به روایت رسول ملاقلی پور
کد خبر : ۱۵۲۱۵
تعداد بازدید : ۴۴
متن کامل خبر

رسول ملاقلی پور می گفت: فیلم سینمایی «میم مثل مادر» رنج‌نامه یک مادر است. به گزارش ایسنا، هم‌زمان با روز مادر و روز زن مروری بر یکی از مهم‌ترین فیلم‌هایی که درباره مادر در سینمای ایران ساخته شده است، داریم: فیلم سینمایی «میم مثل مادر» به تهیه‌کنندگی منوچهر محمدی در سال ۸۵ درست ۱۷ سال قبل به نمایش در آمد و زنده‌یاد ملاقلی پور همان سال در نشست خبری ایسنا حاضر شد و حالا ما مروری داریم بر بخشی از این نشست. «میم مثل مادر» براساس فیلم‌نامه‌ای از ملاقلی پور جلوی دوربین رفت و در خلاصه داستان آن آمده است: «پزشکان دلیل وضعیت سعید(علی شادمان) فرزند سپیده(که نقش آن را گلشیفته فراهانی ایفا می‌کند) را ناشی از استشمام گازهای شیمیایی در زمان جنگ توسط سپیده می‌دانند. سهیل پدر سعید که نقش آن را حسین یاری ایفا می‌کند، اصرار دارد تا فرزند را به یک آسایشگاه تحویل دهند، اما سپیده مخالفت می‌کند». رسول ملاقلی‌پور درباره‌ شخصیت زن و مادر در فیلمش گفته بود: قبل از «میم ‌مثل مادر» نیز برخی شخصیت‌ها و داستان‌های فیلم‌هایم‌ درباره‌ زنان بوده؛ همچون «نجات‌یافتگان» و «هیوا» که هر دو این فیلم‌ها نیز با موضوع جنگ ساخته شده‌ بودند، اما اینکه به شدت درگیر موضوع بشوم و شخصیت اصلی فیلم یک زن باشد، در مجموعه کارهایم نبوده است. وی درباره‌ این دیدگاه که مطرح می‌شود، «میم مثل مادر» قسمت دوم «نجات‌یافتگان» است، یادآور شده بود: می‌توانیم به آن دید نگاه بکنیم که زن «نجات‌یافتگان» که در جنگ بود، حال پس از گذشت سال‌ها تشکیل زندگی داده و می‌تواند دچار چنین مشکلات و عوارضی که سپیده به آنها دچار شده باشد. ملاقلی ‌پور درباره‌ تأثیر احساسی که فیلم برمخاطب می‌گذارد، تأکید کرده بود: قصد نداشته‌ام با احساس مخاطب بازی کنم، ولی به هر جهت موضوعی که در «میم مثل مادر» مطرح شد، قطعاً مشخص بود بر مخاطب از لحاظ احساسی تأثیر می‌گذارد؛در عین حال فکر نمی‌کردم چنین تأثیری هم روی تماشاگر بگذارد. اواسط فیلم‌برداری بود که بخشی از مونتاژ فیلم هم هم‌زمان انجام شده بود و آقای‌ منوچهرمحمدی، تهیه‌کننده فیلم، صحنه‌ها را دید و به من گفت فیتله را بده پایین، ممکن است اگر این‌طوری بروی جلو، نتوانیم تماشاچی را کنترل کنیم. طبیعتاً از نیمه فیلم به بعد، فیتله بیش از حد احساسی فیلم را دادم پایین؛ بنابراین اگر دست خودم بود، قطعاً به مراتب فیلم احساسی‌تر از این در می‌آمد، چون رابطه‌ یک مادر و فرزند بود. این کارگردان سینمای ایران معتقد بود: من احتیاج دارم به اینکه اگر ادعا دارم فیلم تأثیرگذاری ساختم، ابتدا عکس‌العمل مخاطبان را در سالن سینما ببینیم و اینکه مخاطب خوشش می‌آید یا نه؟ بعد نقاط ضعف و قوت کار را بررسی بکنم. نمی‌توانم بررسی نقاط قوت و ضعف فیلم خودم را واگذار کنم به افرادی که خود ورشکسته سینما هستند و بی آنکه چراغی برای دیدن ضعف‌های فیلم بیفروزند صرفاً به نقد توهین‌آمیز بسنده می‌کنند. در شرایطی می‌توانم نقاط ضعف و قدرت فیلم را دریابم که در کنار نظر تماشاگر، نقدهای علمی آدم‌های باسواد و بادانش را هم بخوانم؛ طبیعتاً در آن شرایط به یک جمع‌بندی خواهم رسید. زمانی که «مزرعه پدری» اکران شد، چون صاحب نداشت طبیعتاً خوب اکران نشد و هرگز نتوانستیم به یک جمع‌بندی برسیم که فیلم «مزرعه پدری» اشکالاتش چند درصد از من و چند درصد از بازی‌ها یا موارد دیگر بود. به طوری کلی می‌توانم بگویم مشکل آن فیلم از اکران بود، البته نمی‌توانم مدعی شوم فیلم بی‌نقصی بود؛ چنان‌که معتقدم «میم مثل مادر» هم قطعاً خالی از نقص نیست. او همچنین معتقد بود: فیلم «میم مثل مادر» یک فیلم تلخ و سیاه نیست، بلکه رنج‌نامه یک مادر است و تصورم این است که نمی‌تواند تأثیر منفی بر روی مخاطب داشته باشد؛ همچنین ملاقلی ‌پور درباره‌ صحنه بیرون کشیدن صدام از گودال که در فیلم میم‌ مثل مادر به آن اشاره شده است، گفته بود: فرض کنید ۲۰ سال دیگر این فیلم برای نسلی دیگر می‌خواهد به نمایش درآید، باید بگویم در چه تاریخی این فیلم ساخته شده است و در عین حال برای من خیلی اهمیت داشت که در این فیلم عامل اصلی این جنایت را نشان بدهم؛ گرچه کشورها و قدرت‌های دیگر هم بودند، ولی عامل اصلی‌اش صدام بوده است. من طبیعتاً از دستگیری صدام به این شکل فضاحت‌بار خیلی خوشحال بودم و لازم دیدم در این فیلم هم به یک شکلی آن را نشان بدهم. او با اشاره به موضوع فیلم میم مثل مادر گفته بود: اگر دقت کنید در فیلم یک جایی سپیده می‌گوید: از جمعیت ۱۲ هزار نفری سردشت هشت هزار نفر آن روز شیمیایی شدند و از آن هشت هزار نفر طبیعتاً نیم خانم‌ها بودند؛ آیا می‌دانید آنها بعد از شیمیایی شدن چه مشکلات اساسی دارند؟ آنها دچار مشکلات عجیب و غریب هستند. در حالی که من معتقدم سپیده فیلم «میم ‌مثل مادر» آن‌چنان فقر ندارد، در تهران است و حداقل یک دوستی دارد. حال اگر می‌خواستیم زندگی یکی از زنانی را که در سردشت قربانی این اتفاق شده است، تصویر کنیم مطمئناً غیرقابل تحمل‌تر بود. زنان شیمیایی شهر سردشت چنان شرایط حادی دارند که زندگی سپیده برایشان هرگز دردناک‌تر از زندگی خودشان نخواهد بود؛ سپیده در تهران زندگی می‌کند و وضعیت بدی ندارد، اما آنها این شرایط را ندارند. این فیلم تلنگری است برای اینکه بدانیم زن‌هایی که آنجا هستند چه می‌کنند! بچه‌هایی که در آنجا به دنیا می‌آیند هنوز شیمیایی می‌شوند؛ در حالی که در زمان جنگ اصلاً نبوده اند، اما آلوده به گاز خردل به دنیا می‌آیند.