اطلاعات کلی خبر
عنوان خبر : تهاجم به زبان فارسی بدتر از حمله مغول!
کد خبر : ۱۶۹۹۶
تعداد بازدید : ۳۴
متن کامل خبر

میثم محجوبی - گروه فرهنگ و هنر در پنجمین برنامه از سلسله برنامه‌های «دکه» که به گفت‌وگوی صنفی و تجربه‌نگاری اهالی رسانه می‌پردازد، از چند فعال حوزه فرهنگ و رسانه تجلیل شد. در این برنامه که پیش از ظهر دیروز(دوشنبه) در سالن غزل اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی فارس برگزار شد، از اسماعیل عسلی به‌عنوان یکی از پیشکسوتان عرصه رسانه فارس تجلیل شد. همچنین میثم محجوبی و مریم کاتب به‌عنوان خبرنگاران برتر حوزه فرهنگ و هنر استان فارس در سال 1402 معرفی شدند و روزنامه تماشا نیز به‌عنوان رسانه برتر در پوشش اخبار حوزه فرهنگ و هنر معرفی شد. این برنامه با سخنرانی محمدیوسف نیری، استادتمام دانشگاه شیراز نیز همراه بود. این استاد دانشگاه، در پاسداشت و اهمیت زبان و ادبیات فارسی صحبت‌هایی انجام داد که مشروح آن را در ادامه می خوانید: زبان نباید آسیب ببیند صحبت به زبان فارسی برای ایرانیان افتخار است، بزرگان در طول تاریخ و طی زمان، کارهای زیادی برای پاسداشت این زبان انجام داده‌اند و حالا میراث بزرگی در دست ماست. اما کسانی که با تاریخ، ادوار و اطوار نظم و نثر فارسی آشنایی دارند، متوجه می‌شوند که در حال حاضر یک خلأ در فرهنگ و زبان ما واقع شده است. آنچه که در سراسر هویت فرهنگی و وجودی یک ملت در بستر روزگار نقش‌آفرینی می‌کند، زبان است و اگر این زبان آسیب دید، ظاهر، باطن، مُلک و ملکوتِ حیات انسانی آسیب می‌بیند. خیانت زبان اگر از زبان خیانتی سر بزند، به عالم حقیقت از احدیت گرفته تا تکثر عالم واقعیت، خیانت واقع می‌شود. تمام خیانت‌هایی که در تاریخ واقع می‌شود، یک نوع دیالوگ انفسی خائنانه است که به تعبیر قرآن توسط نفس اماره اتفاق می‌افتد. شاید اگر از بنده سؤال کنند که بهترین هنر یک سالک راه خدا چیست، از صحبت صفی علی‌شاه استفاده می‌کنم که گفت: «تصحیح در خیال»؛ حرف بزرگی است. خیال از کجا جنبه ظهوری و وجودی پیدا می کند؟ خیال از کوچه زبان عبور می‌کند و به زبان تبدیل می‌شود و با ما سخن می‌گوید. حتی ساکت هم که نشسته باشیم، یا با کسی در درون خود سخن می‌گوییم و یا کسی از درون ما با ما سخن می‌گوید؛ سخنگوهای درونی هم یکی دو تا نیستند. زبان مبلغ کلام است معتقدم که قبل از زبان عرفان، باید در عرفان زبان کار کنیم. در عرفان زبان قرآن متوجه می‌شویم که یک اتفاقاتی در خود قرآن می‌افتد که غیر از آن نظریه‌هایی است که در مورد بلاغت و اعجاز قرآن داده‌اند. به‌عنوان یک معلم، به ضرس قاطع عرض می‌کنم که از 6 هزار و 666 آیه قرآن یک آیه نیست که در آن اشارتی، بشارتی و لطیفه‌ای از عرفان زبان نباشد، ولی چطور می‌توان آن را کشف کرد؟ در یک دانشگاه اصلوبی صورت‌گرایانه! زبان، مبلغ کلام است؛ پس محاط در دایره حضرت انسان کامل است، وجه این اعتبار اگر انسان کامل در هر عصری نباشد، آن کلام هم کلام نیست. گورستان زبان انسان‌ها نمی‌دانند که در گورستان زبان دارند زندگی می‌کنند. فقط شاعران هستند که کلمه را می‌بینند، بقیه فقط آن را می‌شناسند؛ مثل ساحل‌نشینانی که صدای موج را نمی‌شنوند. ولی وقتی شما به ساحل بروید، متوجه صدای موج می‌شوید؛ پس ما در گورستان زبان هستیم و نمی‌دانیم. آن کسی که به همه‌چیز جان می‌بخشد، همیشه زبان است. سعدی، حافظ و فردوسی، هنوز هم این جان را می‌بخشند. اگر زبان به تشتت افتاد، در وجود انسانی یا در فرهنگ بشریِ یک قوم، همه‌چیز به تشتت می‌افتد. چیزی که داریم به چشم و واضح می‌بینیم، یک جنایت بزرگ و مستمر است که توسط صهیونیست‌ها به عده‌ای زن و بچه مظلوم روا می‌دارند؛ هیچ انسان بی‌وجدانی نمی‌تواند به آن صحه بگذارد. هیچ انسانی، حتی سربازی که به او امر می‌کنند، نمی‌تواند این کار را بکند. پس این جنایت و فساد بزرگ از کجا شروع می‌شود؟ از زبان و خیانت زبان. زبان خائن می‌گوید ما در حال دفاع از خودمان هستیم؛ منطقشان این است. کسی که در حال نسل‌کشی زن و بچه مظلوم و کودکان و اطفال معصوم است و این‌چنین همه را به خاک و خون کشیده است، چنین منطقی را بر زبان خود جاری می‌کند، بدترین صحنه‌های جنایت را رقم می‌زند و حتی به یک عده داغ‌دیده، مریض، گرسنه و یتیم‌شده رحم نمی‌کند. به بهشت زبان نرفته‌ایم زبان در عرصه عالم سیاست و فرهنگ، در انفس ما و دیالوگ درونی ما اگر راه خیانت را رفت، کار انسان همان‌جا تمام می‌شود؛ پس اصلاح و تصحیح خیال، یعنی تصحیح زبان. اما ما با وجود میراث گسترده و عظیم فرهنگی که داریم، متأسفانه در زندان زبان گرفتار هستیم. در حالی که زبان یک بهشت بی‌پایان و بی‌کران است، اما ما به بهشت زبان نرفته‌ایم. در قالب احوالپرسی، با زبان به حریم یکدیگر وارد می‌شویم. به فشارهای روانی که روی جوانان است دقت کنید؛ بچه‌های دبیرستانی چقدر از طرف مدرسه، خانواده و آشنایان تحت فشار هستند؟ همین فشار تا دانشگاه و ازدواج هم ادامه دارد و نمی‌گذارد زندگی‌اش را بکند. مسائلی که به دیگران ربطی ندارد، اما بر زبان جاری می‌شود و معلوم نیست کی می‌خواهیم از این زندانی که خودمان آن را درست کرده‌ایم، رهایی پیدا کنیم. تهاجمی به عرصه زبان، بدتر از حمله مغول! آنچه که امروز لازم است هشدار دهیم، این است که زبان و ادبیات فارسی امروز از ناحیه بازار و فضای مجازی در تهاجمی است که می‌توانم بگویم بدتر از حمله مغول است. فضای مجازی کاری با زبان فارسی کرده که آن را به «اِشغال نامرئی ایران» تعبیر می‌کنم. اسم‌های مهمل و بی‌معنی روی بچه‌ها می‌گذارند؛ نمی‌گویم اسم ائمه(ع) را بگذارند که البته افتخار می‌خواهد، اما اسم‌های زیادی هم در شاهنامه داریم. اولین وظیفه پدر و مادر، انتخاب اسم زیباست، اما برخی پدر و مادرها به اسم آزادی، به حریم زبان و فرهنگ کشورشان تجاوز می‌کنند، ما معنی آزادی را نمی‌دانیم. اسم شرکت‌ها و مغازه‌ها را ببینید. متولیان فرهنگ کشور باید بیدار شوند؛ زبان مورد اِشغال و تجاوز قرار گرفته است. کلمات وقتی فرسودگی پیدا می‌کنند، می‌میرند و اهل ادب متوجه می‌شوند. این مرگ کلمات باعث می‌شود که کلمات بیگانه، زبان ما را به این روز بیندازند. روس‌ها سال‌ها جان کندند تا زبان را از تاجیک‌ها بگیرند اما نتوانستند. سعدی ملاک مطلق زیبایی زبان فارسی این هویت است و کسی نمی‌تواند و نباید آن را از ما بگیرد. زبان، روح و راز هویت یک قوم است؛ اگر زبان تضعیف شود، دین هم تضعیف می‌شود و اعتقاد هم تضعیف می‌شود؛ این‌ها همه با هم ارتباط نزدیک دارند. زبان فارسی که بار سنگینی از تفسیر، حدیث، کلام، فلسفه، تجربه‌های تاریخی و طنزها را با خود حمل کرده است و به دست ما رسانده، اما ما به آن بی‌اعتنا هستیم. سعدی، ملاک مطلق زیبایی زبان فارسی است برای همیشه؛ ما امروز به زبان سعدی حرف می‌زنیم. مهم است که هم اطلاع داشته باشیم از اهمیت زبان فارسی و هم روی آن غیرت داشته باشیم. بعضی‌ها اطلاع دارند، اما غیرت این کار را ندارند. زبان فارسی، قدرت خلق دارد پیشنهاد می‌کنم عرفان، زبان را در هنرهای نمایشی و تجسمی از کلاس اول ابتدایی به بچه‌ها یاد بدهیم تا زمانی که به سال ششم دبیرستان می‌رسند و وارد دانشگاه می‌شوند، گنجینه‌ای از این زبان را به همراه داشته باشند. فرهنگ فرنگی‌ها جنبه‌های مثبت زیادی دارد. وقت‌شناسی، قانونمندی آنها و تمدنشان را نمی‌شود نگفت و بی‌انصافی کرد. ظرفیتی که در زبان فارسی وجود دارد، قدرت خلق دارد؛ خلقت علام با زبان اتفاق افتاده است و ما هم با زبان خلق می‌کنیم و می‌میرانیم. معلم هم با قدرت زبان خود، می‌تواند زنده کند یا بمیراند.