اطلاعات کلی خبر
عنوان خبر :
رقابت اعتمادساز
متن کامل خبر
چرا مناظرههای انتخاباتی در سطح ریاستجمهوری به این شیوه و سبک توهینآمیز برگزار میشود و موضوعات تکراری اینچنینی مورد اقبال مردم قرار نگرفت؟ در این دوره و تاکنون در دو مرحله نامزدهای انتخاباتی مورد تذکر رهبر معظم انقلاب قرار گرفتند. این در شرایطی است که نامزدهای دوره چهاردهم فاقد برنامههای منسجم و از پیش تعریفشده هستند.
پس از حادثه سقوط بالگرد شهید جمهور و در فوریت قرار گرفتن برگزاری انتخابات مطابق اصل 131 قانون اساسی کشورمان، نفراتی با عجله نامزدی خود را برای ورود به رقابتهای چهاردهم اعلام کردند که حتی دامنه این تعجیل به اعضای کابینه سیزدهم نیز کشیده شد. درواقع برخی اعضای کابینه سیزدهم خود را در مرحلهای مورد ارزیابی قرار دادند که میتوانند رئیسجمهور نیز باشند. هرچند پیش از آغاز رقابتهای انتخاباتی انصراف دادند یا تأیید صلاحیت نشدند، اما با ورود به این عرصه ثابت کردند، سودای بالانشینی را در سر پرورش دادهاند. وضعیت فساد درونسیستمی و نیز بحران اقتصادی کشور بهگونهای است که اصل را باید بر جاذبههای مشارکتی گذاشت. این در حالی است که باید یکی دو نفر از چهرههای قابل و توانا به منظور ایجاد تحول یا همان اصلاحات اقتصادی وارد میدان میشدند که البته نشدند! وضعیت فساد درونسیستمی در کشور بهگونهای است که بسیاری از چهرهها دیگر قابلیت حضور در عرصههای انتخاباتی را ندارند؛ انتخاباتی که نیازمند حضور حداکثری ملت است تا یک رئیسجمهور منتخب بتواند با پشتوانه بالای 70 درصدی بر امور جاری مسلط شود.
ذکر این نکته لازم است که بالغ بر نیمی از جمعیت کل کشور را بانوان تشکیل میدهند که البته در حوزهای اجرایی و مدیریتی نقش کمرنگی دارند. بهطور مثال بانوان در انتخابات ریاستجمهوری علیرغم حضور در رقابتها و بحث ثبتنامها، اما سهمی برای تصدی این پست مهم ندارند. از طرفی اگر به جامعه هدف بانوان نگاهی داشته باشیم، در سنوات گذشته برخوردهای اجتماعی مناسبی با این طیف از جامعه صورت نگرفته است که این عامل به خودی خود میزان مشارکت آنان در انتخابات را مورد هدف قرار میدهد.
دخالت در نوع پوشش بانوان بدون تبیین فرهنگیمذهبی برای نسل جوان و اصولاً وجود مدهای موجود در بازار و نیز نگاه سیاسی پلیسی به مقوله عفاف و حجاب، آن هم با توسل به روشهای خشن، در میزان مشارکت بانوان در فعالیتهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی تأثیرات کاهنده دارد. ارائه نسخههای بدون کارشناسی برای جامعهای که درگیر معیشت یا همان فقر مطلق است، چندان دلچسب و کارآزموده نبود. گویا برخی با این روش به خاستگاه خود که کاهش مشارکت و مقبولیتها بود، رسیدند. در فضای رقابتهای انتخاباتی نیز وضعیت به همین منوال است. نسخههای غیرکارشناسی برای این دوره از رقابتها کاملاً سنتی و خشن تعریف شده است.
ورود افرادی برای برهمزدن میتینگهای انتخاباتی کاندیدای منتسب به اصلاحطلبان این پیام را دارد که حتی اگر این کاندیدا بتواند آرای مناسبی را کسب کند و راهی پاستور شود، اما باید زیر ضربه و فشارهای متداول قرار گیرد تا به قولی نتواند امور را به سامان برساند. این تجربه در استفاده ابزاری از فشار و زیر ضربه قرار دادن جناح رقیب را میتوان در دورهای ریاستجمهوری هفتم و هشتم و نیز یازدهم و دوازدهم مورد تحلیل و بررسی قرار داد. در واقع نوع رفتار، مانعتراشی و شعارهای ناپسند بهگونهای بود که تا طلب مرگ برای رئیس قوه مجریه نیز پیش رفت. این درهمآمیختگی سیاسی و غیرمعقول از منظر عمومی چندان مقبولیت ندارد وقتی که در پایان یک یا دو دوره ریاستجمهوری تا رده معاون اولی نیز زیر ضربه اتهامی فساد اقتصادی قرار میگیرند. از طرفی آشفتگی خانوادگی مدیران دولتی بهگونهای است که در رقابتهای انتخاباتی یا حتی پس از برگزاری انتخابات میتوان بر آن تأکید کرد؛ خصوصاً که اکثر قریب به اتفاق مدیران نظام فرزندان خود را راهی دیار فرنگ کردهاند و این مسئله میتواند به عنوان یک نقطه ضعف بزرگ، بروز و ظهور کند تا اعتماد ملت را نسبت به روند اداره امور سلب نماید. در واقع باید به این نکته مهم اشاره نمود که تأثیر رفتاری مدیران نظام بهقدری کاهنده مشارکتهاست که تبلیغات برونمرزی نتوانسته بر اعتماد ملت تأثیرگذار باشد. حال این پرسش مطرح میشود که چگونه باید شکاف اعتمادی را پر کرد و جامعه هدف را به مشارکت حداکثری با نیازها دعوت نمود. در اولین گام باید تکلیف مواضع اقتصادی ملت و حاکمیت روشن شود؛ اینکه حاکمیت تا چه میزان علاقهمند به ارتباطات اقتصادی با جهان است و چگونه میتوان اقتصاد ایران را به اقتصاد جهانی متصل کرد.
هرچند ما در صف کشورهایی قرار داریم که به دنبال حذف دلار و جایگرینی ارزهای منطقهای هستیم، اما این عملیات بسیار زمانبر و ساختار اقتصادی ما بسیار شکننده است. از طرفی یک نسل در حال قربانی شدن به پای سیاستهای اقتصادیاند که تأثیرات آن در نزول نرخ ازدواج و فرزندآوری مشهود است. پس باید در اولین قدم به احیای دیپلماسی اقتصادی پرداخته شود و بهموازات آن از ابزارهای بازسازی هویتی و فرهنگی استفاده نمود.