اطلاعات کلی خبر
عنوان خبر :
عدم تحقق مدیریت واحد شهری
متن کامل خبر
عدم تحقق
مدیریت واحد شهری
مدیریت واحد شهری در معنی بسیار عام و فراگیر به تعامل مثبت تمامی دستگاههای اجرای با فرماندهی واحد و متمرکز شهری اطلاق میشود. در این نوع تعامل، تمامی دستگاههای اجرایی برای توزیع عدالت اجتماعی با یک فرماندهی هماهنگ میشوند تا روند توسعه شهری متوازن و بر پایه عدالت شکل گیرد. تشکیل شوراهای شهری و روستایی دقیقاً برای ایجاد همین تعامل تحت فرماندهی واحد در نظام شورایی متشکل از نخبگان و نه سیاسیون شکل گرفت. متأسفانه در ایران نظام شورایی گروگان امیال سیاسی شد و از ریل مربوطه که همان ایجاد مدیریت واحد شهری تحت فرماندهی و نظارت نخبگان و متخصصان برای توزیع عدالت بود، خارج شد.
ما کماکان در مقاطع زمانی مختلف با مناطق محروم در دل و حاشیه شهرهای بزرگ و کوچک مواجهایم؛ محرومیتی که شاید مهاجرتهای گاه و بیگاه به آن دامن زده باشد، اما این محرومیت حکایت از منفعل بودن نظام شهری و شهرسازی دارد. اینکه چگونه برخی خدمات نظیر آب و برق یا گاز در این مناطق محروم گسترش یافته و این گسترش به تولید فاضلابهای سرگردان و نیز خطوط انشعاب فرسوده و هرزرونده آب شرب و توزیع انشعابات برق غیرقانونی منجر شده است، بماند. شهرها باید با یک روش گسترش پیدا کنند و البته از توزیع عادلانه خدمات حسب برآوردهای دقیق، برخوردار شوند. اما انگار گسترش شهرها به دو روش انجام میشود؛ گستردگیهای قانونی و دارای مجوز با تعیین حدود و برخورداری از منابع موجود، حسب رشد جمعیت و در نوع دوم گسترش غیرقانونی و خلق کالبدهای جدید در حاشیه شهرها یا قلب شهرهای دارای بافت فرسوده یا فرهنگیتاریخی. در روش دوم بیشتر با متخلفانی روبهرو میشویم که اسکان گروههای مهاجر را حق خود میدانند و در اصطلاح با اسکان موقت این افراد در اراضی پرت و شناساییشده، اراضی مورد قبول و دارای ارزش افزوده آتی را فریز میکنند. اینکه دولتها در گذر زمان ناچار میشوند به املاک دارای سند کاغذی یا بیبهره از سند کاغذی، سند بدهند، از دو جهت قابلتوجه است؛ اول کسب درآمد از روند صدور سند و دوم ناچاری از شناسایی جمعیت و ساخت و سازهای تمرکزیافته در نقاط تعریفشدهای که قابلیت ساخت و ساز و تمرکز حمعیت را داشته است. این روزها که شهرها بهشدت در حال رشد هستند را میتوان محصول مهاجرتها دانست؛ چراکه هرچه شهرها بزرگتر میشوند، ممات روستاها نیز بیشتر میشود. ما به قیمت نابودی روستاها، این بسترهای تولید، در حال رشد شهرها هستیم. اینکه شهرهای مهم کشور به یک کارگاه بزرگ ساخت و ساز پروژههای عمرانی تبدیل شدهاند، نه از سر لطف، که از ناچاری است؛ چراکه جمعیت تمرکزیافته با ترافیک گرهخوردهای مواجهاند که اجرای این پروژهها را ناگزیر نموده است. رشد جمعیتی و کالبدی شهرها نیاز به مدیریت واحد شهری تحت لوای تشکلهای شورایی را ضرورت میبخشد؛ شوراهایی متشکل از نخبگان و کاربلدانی که شهرها را آنگونه بسازنند که هم مقاوم باشند و هم الگوی ملی و بینالمللی. اینکه ما در طول تاریخ با بناها و بقای شهرهای مهم روبهرو میشویم و مطالعه استقامت این بناها را در اولویت قرار میدهیم، همان داستان الگوهای ملی و بینالمللی است که از منظر متخصصان محصولات ناب و غیرقابلاغماضی است. حالا اما عدالت در گستره شهرها بهشدت طعمه دلالیهایی شده که حتی باغات و فضای سبز را قربانی امیال خویش میکند، تا چه رسد به بناهای تاریخی یا فرسوده شهری که شاید قابلیت سکونتگاهی نداشته باشد یا حتی بتوان از این اراضی برای کمک به اقتصاد شهر یاری گرفت. اینکه درمورد سکونتگاههای غیررسمی شهری سمینارهای متعددی برگزار میشود و نتایج مهمی حاصل نمیشود، مقصود ما را در این بیعدالتی، بیان کرده و موردتوجه قرار میدهد. مدیریت واحد شهری همچنان در محاق باقی مانده است و تنها نقطه تحت مدیریت شوراها، شهردایهاست که آن هم گروههای سیاسی برای تحت نفوذ درآوردن آن تلاشهای بسیاری را به انجام میرسانند. در این نوع مدیریت شهرداران یا عمر مدیریتی کوتاهی دارند و قادر نیستند برنامههای خود را به اجرا درآورند، یا مدیریت آنان تحت هیاهوی استیضاح اعضای شوراها متزلزل است. با این تفاصیل با نقطه مطلوب مدیریت شهری فاصله بسیاری داریم که برای سرکوب بخش مهم آن باید شهرداریها را از فضای سیاسی دور نمود.