اطلاعات کلی خبر
عنوان خبر :
فوتبال ایران و پولِ بیکمال!
متن کامل خبر
فوتبال ایران سالها به شکل آماتور ساری و جاری بود؛ مدیران، مربیان و بازیکنان وسواس عجیبی در حفظ روند آماتوریسم حاکم بر ورزش به خصوص فوتبال ایران داشتند.
در دهههای سی و چهل که خبری از درآمدهایی نظیر حق پخش تلوزیونی و یا تبلیغات محیطی و ... نبود و شاید تنها راه درآمد تیمها از بلیتفروشی، چه در مسابقات رسمی و چه دیدارهای تدارکاتی با تیمهای خارجی بود.
اما با آغاز دهه هشتاد ناگهان اعلام شد فوتبال ایران، حرفهای شده و از این پس با سیستم حرفهای کارها پیش میروند.
این خبر در حالی اعلام شد که باشگاههای ما هیچکدام شرایط حرفهای شدن را نداشتند و قوانین فوتبال حرفهای هم در کشور ما وجود نداشت.
در سال هشتاد، هیچکدام از تیمهای باشگاهی ایران خصوصی نبودند؛ در صورتی که خصوصیسازی یکی از مهمترین شرایط حرفهای شدن است. حال اگر تمام تیمهای ما خصوصی شده بودند از کدام منابع مالی میبایست هزینههای جاری خود را تأمین کنند. عملاً در سیستم حاکم بر ورزش کشور راهی وجود نداشت. چراکه قوانینی وجود نداشت و اگر هم قوانینی هم تصویب کردند ضمانت اجرایی نداشتند. مثل بحث حق پخش تلویزیونی که صداوسیما حاضر نمیشود هزینهای بابت پخش مسابقات پرداخت نماید.
وقتی تیمها نتوانند درآمدزایی کنند در واقع همه همچنان به دولت وابسته باقی میمانند و بعضاً دیده میشود که نهادهای دولتی هم دوست ندارند تیمها واقعاً خصوصی شوند و اگر روزی دولت حمایت خود را از تیمها بردارد اکثر آنها از هم خواهند پاشید.
ورود پول بدون نظارت لازم به فوتبال، آنهم به بهانه حرفهای شدن تمام ارزشهای حاکم بر این ورزش را از بین برده است. مدیران دروغگو و پشت همانداز و باری به هر جهت شدهاند و بازیکنان بنده و برده پول شدهاند؛ به طوری که مستقیماً در چشم ملت نگاه میکنند و با بیشرمی میگویند عشق به پیراهن و هوادار متعلق به دهه شصت بوده و ما کاری به آن نداریم.پول بیکمال حتی تماشاگرانی به رهبری لیدرها به وجود آورده که پول میگیرند و تیم را تشویق میکنند و یا از تقی پول گرفته و علیه نقی شعار میدهند.
این پول بیکمال عشق به تیم و پیراهن را نزد مربی، بازیکن و بعضی تماشاگران از بین برده و خود حاکم گردیده است.
پول بیکمال، باعث شده بعضی بازیکنان ارزشهای اخلاقی راهم قربانی کرده و به دنبال نوامیس مردم باشند.
در دنیای ورزش حرفهای حتی روی شخصیت اجتماعی بازیکنان هم برنامهریزی میکنند تا بازیکنی که تا دیروز آرزو داشته یک خانه صدمتری داشته باشد؛ حال که میلیاردها تومان درآمد دارد به خود و جامعه آسیب نزند و بتواند در مسیر صحیح حرکت کند. اما ما در این زمینه هم مردود شدهایم؛ نمونه اش بسیار است.
پول بیکمال، ارزشها را بیارزش و ضد ارزشها را ارزش جلوه داده و میدهد.
پول بیکمال باعث انحلال تیمهای ریشهدار شده و اگر مدیران نجنبند همین تیمهای باقیمانده هم در خطر نابودی قرار خواهند گرفت.
پول بیکمال باعث شده فوتبال ما از وجود دکتر اکرامیها، خسروانیها، آقا محبها، دهداریها، دانایی فردها، علی عبدهها، چوبینهها، امیر آصفها و امثال این بزرگان تهی گردد.
پول بیکمال باعث به وجود آمدن دهها مدیر بیهنر رانتی شده که فقط هزینه کردن و هزینه تراشی کردن و نهایت هنرشان، مدیریت هزینه است. این به اصطلاح مدیران اگر ده روز بیپول بمانند باید مخفیانه از در پشتی باشگاه یا در صندوق عقب ماشین مخفی شده و فرار کنند یا استعفا دهند.
در این آشفتهبازاری که پول بیکمال برای فوتبال ما به وجود آورده، جایی برای تیمهای واقعاً خصوصی هم نیست. در این آشفتهبازار، پول بی مال جایی برای ارزشهای اصیل فرهنگ ناب ایرانی حاکم بر ورزش وجود ندارد.
ای کاش هواداران فوتبال ایران علیه پول بیکمال قیام میکردند و یکصدا و با هم فریاد میزدند: «از طلا گشتن پشیمان گشتهایم، مرحمت فرموده ما را مس کنید.»