[ فردا را به امروز می آوریم ]
  • آخرین شماره ۲۰۸۶
  • دوره جدید

عشق به علاوه دو ، روزنامه شیراز نوین

سوکراتس به سینما می‌رفت، در بار می‌نشست، کتاب می‌خواند و بیشتر از همه با دوستانش مهمانی می‌گرفت. پسر جوان وانمود می‌کرد که در حال مطالعه است و پدر در عین کار تمام وقت و مراقبت و نظارت از پنج پسر دیگرش، خوب می‌دانست فقط بعد از مردود شدن سوکراتس در آزمون‌هایی که به ظاهر برای آنها آماده شده بود، حق عقب‌نشینی دارد.
 سئو رایموندو درباره یاغی‌گری‌های سوکراتس به او هشدار داد و تأکید کرد چقدر ورود به دانشگاه می‌تواند برای آینده پسر مهم باشد. سوکراتس هم به انداره کافی باهوش بود و خوب می‌دانست اگر واقعاً علاقه‌مند به پزشکی است، باید درس بخواند و خیلی زود دست به کار شد. یک سال بعد، کمی قبل از هجده سالگی، او در آزمون ورودی چهار دانشگاه شرکت کرد و در همه آنها با کسب بالاترین رتبه پذیرفته شد. هزاران نفر در سرتاسر برزیل در این آزمون‌ها شرکت کردند و سوکراتس رتبه اول دانشگاه سائوپائولو در ریبیرآئو پِرِتو را از آن خود کرد. او در سه آزمون دیگر هم جزو رتبه‌های اول بود. او می‌توانست هرکدام از این دانشگاه‌ها را انتخاب کند، اما دوست داشت در شهر محل سکونتش، کنار خانواده و دوستانش باشد؛ بنابراین دانشگاه سائوپائولو را انتخاب کرد. زندگی بزرگسالی او در شرف آغاز بود و با شروع این زندگی، دشواری‌های جدید، مشکلات جدید و مسئولیت‌های جدید هم در راه بودند. دو مورد از چیزهایی که موجبات خرسندی او را در سال‌های پیش رو فراهم می‌ساختند، نقش بسزایی در زمینه عواطف وی ایفا می‌کردند، اما از آنجایی که او در دانشگاه ثبت‌نام کرده و به تیم اول بوتافوگو ملحق شده بود، چیزهایی دیگر هم به نگرانی‌های ثانویه‌اش تبدیل شده بودند. 
با شروع دهه ۱۹۷۰ چیزی که او را شب‌ها بیدار نگه می‌داشت، مبارزه برای آینده بود؛ جنگی که باعث آزارش در بهترین سال‌های آن دهه از زندگی‌اش می‌شد: تقابل فوتبال برابر پزشکی.

 

تاکنون نظری برای این خبر ثبت نشده است!
ثبت نظر جدید
نام و نام خانوادگی  

آدرس ایمیل    

متن نظر  

کد امنیتی