[ فردا را به امروز می آوریم ]
  • آخرین شماره ۲۰۸۹
  • دوره جدید

روایت معمولی‌ها در دنیای سینما، روزنامه شیراز نوین

فیلم «آپاراتچی»، شخصیت‌های معمولی همراه با اتفاقات معمولی و نه پیش پا افتاده دارد و مخاطب به دلیل باورپذیر بودنشان با آنها هم‌ذات‌پنداری می‌کند.
به گزارش خبرنگار مهر، محمدصادق شریفی، محقق، نویسنده تاریخ شفاهی و منتقد درباره فیلم سینمایی «آپاراتچی» که این روزها در سینماهای کشور در حال اکران است یادداشتی نوشته و فیلم «آپاراتچی» را روایت آدم‌های معمولی در سینمای ایران دانسته است؛ آنها که ضعف‌های زندگی را قبول دارند، اما برای هدف‌ خود هم می‌جنگند.
در این یادداشت آمده است:
«سینمای ابرقهرمانی، شاید سینمای بفروشی باشد. مخاطب خسته از زندگی تکراری و شاید معمولی خود، آرمانش را توی چهره قهرمان‌ها می‌بیند و برای برد و باخت‌هایش خوشحال و ناراحت می‌شود. این مخاطب اگر از خودش فاصله گرفته باشد، شاید تا مدت‌ها با فکر آن قهرمان و محصولات جانبی‌ که شرکت سازنده فیلم توی بازار می‌ریزد، زندگی کند؛ چراکه خیلی‌ها می‌خواهند خاص باشند، اما درصد زیادی از این خیلی‌ها به خواسته‌هایشان نمی‌رسند.
حالا اگر کسی معمولی بنویسد و معمولی بسازد، شاید خیلی دیده نشود؛ مثل آن نویسنده ایتالیایی‌تبار هالیوود. همان که آن‌قدر معمولی می‌نوشت که تا زمانی که زنده بود، به چشم نیامد. بعد از مرگش، نویسنده‌های غیرمعمولی و خاص شروع کردند به تعریف از این نویسنده فقید. آنجا بود که بعد از دهه‌ها نوشته‌هایش تجدید چاپ شد.
از قضا اخیراً در سینمای ایران هم فیلمی ساخته شده که شخصیت‌های معمولی همراه با اتفاقات معمولی؛ و نه پیش پا افتاده دارد. از همان‌هایی که بهش می‌گویند: «شاید برای شما هم اتفاق بیفتد!»
داستان یک جوان بی‌سواد دهه شصتی که با نقاشی ساختمان خرج خانواده را می‌دهد و خیلی اتفاقی با دوربین و بعد هم سینما آشنا شده؛ به همین سادگی. حالا بعد از ساخت چند کار نسبتاً آماتور، سودای سیمرغ جشنواره فجر را در سر دارد. شاید برای این نقاشِ تازه‌کارگردان، رسیدن به این سیمرغ خیلی مهم باشد، اما برای نویسنده و حتی مخاطبی که تا پایان فیلم می‌نشیند، لذت بردن از مسیر، شیرینی بیشتری دارد تا رسیدن به هدف؛ چراکه مخاطب در عین سادگی فیلم، به خاطر باورپذیر بودنش، با آن هم‌ذات‌پنداری دارد.
فیلم، روایت معمولی‌هاست؛ آنها که ضعف‌های زندگی را قبول دارند، اما برای هدفشان هم می‌جنگند. بیشتر مواقع هم شاید به هدف نرسند، اما از مسیری که رفته‌اند، پشیمان نیستند. تقدیمیه انتهای فیلم مؤید همین ماجراست: «تقدیم به مردم سینما و سینمای مردمی.»
«آپاراتچی»، فیلم‌نامه اقتباسی نسبتاً خوبی دارد؛ اقتباسی از یک کتاب خاطرات شفاهی به همین نام و البته فراتر از کتاب؛ از آنهایی که به جرأت می‌توان گفت: «فیلمش از خود کتاب بهتر از آب درآمده».
شخصیت‌های اصلی فیلم هم تا حد قابل قبولی از «تیپ» فاصله گرفته و به «کاراکتر» نزدیک شده‌اند؛ آن‌قدری که خانواده جلیل رشیدی را نه می‌توان مردسالار خطاب کرد و نه زن‌سالار. 
خانواده‌ای که وسط اتفاقات تبریز اوایل انقلاب، خود را یک تیم می‌بیند برای رسیدن به یک هدف؛ خانواده‌ای که البته با بد و خوبِ هم کنار آمده‌اند و از سختی‌های مسیر خسته نمی‌شوند.
طراحی لباس و صحنه «آپاراتچی» قابل قبول است؛ بازی‌ها و خصوصاً بازی تورج الوند در نقش شخصیت اول(جلیل) فراتر از انتظار است و همین، ملاحت خاصی به فیلم بخشیده است.
خلاصه اگر می‌خواهید یک زندگی ساده با اتفاقاتی ساده و البته جذاب را در قاب سینما ببینید و البته از طنز سالم و بی‌خطرش هم لذت ببرید، «آپاراتچی» را از دست ندهید.»

 

تاکنون نظری برای این خبر ثبت نشده است!
ثبت نظر جدید
نام و نام خانوادگی

آدرس ایمیل

متن نظر

کد امنیتی