[ فردا را به امروز می آوریم ]
  • آخرین شماره ۲۲۷۲
  • دوره جدید

ادعا بسیار، بازدهی صفر!، روزنامه شیراز نوین

 میثم محجوبی- گروه ورزش
با هر مسئولی در ورزش استان که صحبت می‌کنیم، از رأس هرم گرفته تا رؤسای هیئت‌ها، از پتانسیل‌های فراوان فارس در عرصه ورزش می‌گویند و از برنامه‌ریزی‌های‌شان برای به نتیجه رساندن آن ظرفیت‌ها. اما حالا که وقت درو فرا رسیده، چشممان را باز می‌کنیم و می‌بینیم در آستانه شروع المپیک، هیچ نماینده‌ای در پاریس نخواهیم داشت!
مازندران 7 نماینده، تهران 6، خوزستان 5، آذربایجان شرقی و اصفهان 3، کرمانشاه، قزوین، لرستان، البرز، گیلان و یزد 2 و بالاخره گلستان، زنجان، خراسان رضوی و آذربایجان غربی هرکدام 1 نماینده در المپیک خواهند داشت، اما استان پهناور فارس به عنوان پنجمین استان پرجمعیت، با وجود برخورداری از تنوع اقلیمی کم‌نظیر و از همه مهم‌تر «ادعای فراوان» مسئولان ورزشی‌اش، هیچ!
زمانی که از بی‌ثباتی مدیریت در رأس هرم ورزش استان صحبت و از بی‌دقتی در نحوه انتصاب مدیران گلایه می‌کنیم، در حقیقت نگران چنین روزهایی هستیم. وقتی از هیئت‌های بدون متولی می‌گوییم و می‌نویسیم که تکلیف آنها را مشخص کنید، می‌خواهیم تأثیر منفی این بی‌ثباتی را در عملکرد ورزشکاران گوشزد کنیم، اما گوش شنوایی در کار نیست. از هیچ مدیر یا مسئولی، تلاشی نمی‌بینیم که متناسب با ادعاها باشد!
مسئولان هیئت‌ها می‌گویند پتانسیل داریم، مشغول استعدادیابی هستیم و برنامه‌های خوبی را برای پیشرفت ورزش تدوین کرده‌ایم! سال‌هاست این‌گونه صحبت می‌کنند، اما امروز شاهد چه دستاوردی هستیم؟
جالب اینجاست که برخی از آنها ادعا می‌کنند در عرصه ورزش قهرمانی، هیئت‌ها نقشی ندارند! اما همین دوستان، روزی که یک ورزشکار در مسابقه‌ای صاحب مقام شود، با او عکس یادگاری می‌گیرند و از زحمات و برنامه‌های هیئت در این راه صحبت می‌کنند.
در اداره ورزش استان هم که وضعیت مشخص است! با تغییر 5 مدیرکل در کمتر از 4 سال، انتظاری هم برای برنامه‌ریزی و ثبات عملکرد وجود ندارد که بخواهد منجر به موفقیت یا عدم موفقیت ورزشکاران شود! مدیران کل، حتی در مدت اندک مدیریت خود نیز عملی انجام نمی‌دهند که بشود به آن امید بست. مدیرانی به‌شدت محتاط و دست به عصا که انگار اختیار چندانی هم برای ایجاد تحول در حوزه تحت امر خود ندارند.
از آن گذشته، کافی است نگاهی به نحوه برگزاری مجامع انتخاباتی هیئت‌های ورزشی بیندازید. زمانی که دوران ریاست یکی از آنها به پایان می‌رسد، باید مدت بسیار زیادی منتظر بمانیم تا مقدمات برگزاری انتخابات فراهم شود. در مواردی تا 2 سال هم سابقه داشته که یک هیئت به‌صورت سرپرستی اداره شده است. در نهایت هم یک انتخابات فرمالیته و فرمایشی، بدون ذره‌ای حس رقابت (تقریباً در تمامی رشته‌ها به جز فوتبال) برگزار می‌شود که نتیجه آن، برنده شدن گزینه محبوب اداره ورزش با اکثریت مطلق آراست. این رویه ارتباطی با مدیریت فعلی ورزش ندارد و در تمامی هیئت‌های گذشته نیز شاهد چنین روندی بوده‌ایم.
نمونه جالبی را در رأس یکی از هیئت‌ها سراغ داشتیم که نزدیک به 4 دهه بر صندلی ریاست تکیه زده بود، بدون هیچ موفقیت چشمگیری که بتوان آن را حاصل ثبات مدیریت دانست! یا نمونه دیگری که رئیس یک هیئت تنها با موانع قانونی مجبور به کناره‌گیری شد و برای دور زدن قانون، شخصی دیگر را بدون هیچ اختیار و حتی حق صحبت‌کردنی، به‌جای خود بر مسند ریاست نشاند. 
رؤسای هیئتی که با وعده ایجاد و بهبود زیرساخت‌ها، جذب اسپانسر و مسائلی از این دست روی کار می‌آیند، اما کارایی آنها در حد چند اعزام به مسابقات کشوری است که برخی از آنها نیز با پول خود ورزشکاران و خانواده‌های‌شان صورت می‌گیرد. پس چرا آنها برای نشستن بر صندلی ریاست تا این میزان مشتاق هستند؟ ریاست هیئت چه امتیاز شاخصی برای آنها دارد؟
امروز با مشاهده این ناکامی بزرگ و عدم حضور حتی یک استان‌فارسی در المپیک، آیا نیاز به تشکیل کمیته بحران احساس نمی‌شود؟ آیا شایسته نیست که مدیرکل ورزش استان، تمامی رؤسا و سرپرستان هیئت‌های رشته‌های المپیکی را فراخوانده و از آنها درباره این ناکامی توضیح بخواهد؟

تاکنون نظری برای این خبر ثبت نشده است!
ثبت نظر جدید
نام و نام خانوادگی  

آدرس ایمیل    

متن نظر  

کد امنیتی