از کوتهی ماست که دیوار بلند است...، روزنامه شیراز نوین
شب شنبه است و ما دوباره در ترافیک پلیسراه سپیدان به شیراز گیر افتادهایم؛ ما و چندصد ماشین دیگر. احتمالاً همگی با هم سر این موضوع توافق داشتیم که باید از گرمای آخر هفته شیراز به سوی دیار برف و آبهای تگری فرار کنیم، غافل از اینکه ترافیک گویم باز نمکگیرمان خواهد کرد!
قیافهها دیدنی است؛ غمزده و خسته، عوض اینکه حال و هوای آخر هفته عوض شود و همگی با شروع هفته جدید پرانرژی باشند، کلافه و سردرگماند. بعضیها سعی میکنند تهمانده حال و هوای گردش و تفریح را با بلند کردن صدای ضبط صوت ماشین و کف و سوت زدن حفظ کنند. بعضی دیگر نیز با دقت به این ماجرا مینگرند و به بخت شوم خود میاندیشند. عدهای تصمیم میگیرند که از فردا پیگیر ماجرای مهاجرتشان شوند. یک عده بر خودشان لعنت میفرستند و پشت دستشان را داغ میگذارند تا دیگر هوس گردش و تفریح در آبهای آزاد اردکان به سرشان نزند و در نهایت بعضیها ترجیح میدهند بخوابند تا شاهد این فاجعه نباشند!
کمی که پلیسراه را رد کنی، دیگر صبرها سر میرود و دیگ حوصلهها قلقل میجوشد! همه به دنبال راه فرار میگردند؛ چراکه این راه ناهموار به انتها نمیرسد! یکهو میبینی عدهای به دل حاشیه جاده میزنند و راههای شوسه جدید احداث میکنند! دیگر نمیشود شیشه را هم پایین داد؛ مجبوری دو ساعت تمام کولر ماشین را بگیری و موتور را داغان کنی یا اینکه اگر کولر نداری، در گرمای 40 درجه تابستان از گرما مغزپخت شوی یا با تلی از خاک، به خانه برسی! اینها به کنار، در آن اوضاع اگر ماشینی دچار نقص فنی شود یا بنزین تمام کند، فاتحه همه خوانده است و بماند استهلاک اتومبیلها و پول بنزینی که در این ترافیک دو سه ساعته از جیب مردم تلف میشود و آلودگی هوا و افزایش مصرف سوخت و بر هم خوردن نظم عمومی و از بین رفتن پوشش گیاهی منطقه در زیر تاراج چرخ ماشینهایی که از شر ازدحام به کوه و کمر پناه بردهاند و...
این ماجرای تلخ در خوشبینانهترین حالت ممکن نزدیک به پنج سال است که در این مسیر تکرار میشود. اگرچه این روزها مردم دل خوش کردهاند به تابلویی که فعالیت عمرانی پروژه زیرگذر گویم را به 200 و خوردهای روز تا پایان این کابوس وعده میدهد، اما سؤال اینجاست که آیا در همهجای دنیا یا لاقل همهجای خاورمیانه نیز عدد تابلوهای انتظار پروژههای عمرانی به همین منوال است؟ فکر مرا میبرد به فرودگاه استانبول که البته درستش شهر فرودگاهی استانبول است؛ یک شهر بزرگ با سالنهای بسیار بسیار بزرگ، با تجهیزات پیشرفته و باندهای متعدد پروازی، هتلها، ایستگاههای گوناگون جابهجایی مسافر و گیتهای پررونق. این فرودگاه که دستکم بیست برابر از شهر فرودگاهی امام خمینی بزرگتر است، تنها در عرض 42 ماه ساخته شده است. آن وقت ما در کشوری که سالهاست پیمانکاران عمرانیاش داد «ما میتوانیم» سر دادهاند، برای ساخت یک دوربرگردان وسط یک بلوار شهری (بلوار چمران) نزدیک به 8 ماه زمان از دست میدهیم و داغدار ترافیک میشویم یا در همین ماجرای اخیر پس از سالهای گرفتاری برای مردم فهیم شیراز پروژه ایجاد زیرگذر گویم را با تبلیغات رسانهای گسترده استارت میزنیم و در هر رویداد ملی و مذهبی از پیشرفت لاکپشتی آن تعریف و تمجید میکنیم و پس از گذشت نزدیک به 3 سال همچنان میسازیم و میسازیم...
مشکل مسئولان ما بیتوجهی به آمار و ارقام است؛ بیتوجهی به اهمیت زمان و ارزش انسان. ما به وقتکشی و قیچی زدنهای دقیقه نودی عادت که نه بلکه مبتلا هستیم! بزرگراه شیراز- اصفهان را افتتاح میکنیم، اما این اتوبان هنوز که هنوز است بیضا را به ایزدخواست وصل میکند و بزرگراهها و سایر امکانات دسترسی به آن از مبدأ پیشبینیشده یعنی شیراز، معطل مانده و این معضل زیرگذر ناتمام گویم را هزار برابر پیچیدهتر میسازد. ما کارنامههای موفق ارائه میدهیم، اما مردم را بیش از پیش در استخر بیاعتمادی فرو میبریم. بنر و تبلیغ و گزارشات صوتی و تصویری تهیه میکنیم، اما واقعیت را شهروندان، کف خیابانها و کوچهها و بزرگراهها و جادهها لمس میکنند؛ با اتلاف وقت با خستگی و ناراحتی و پشیمانی و با ترویج بی فرهنگی... امروز دنیا دنیای پیشرفتهای لحظهای است؛ از چین و ماچین گرفته تا آمریکای جهانخوار و اروپای رفیق دزد و شریک قافله و روسیه دوست و همین همسایگان در حال توسعه خودمان، دیگر اعداد 100روزه و 200روزه را حواله پروژههای شهری نمیدهند. دیگر برنامهریزی و کنترل پروژه در کشورهای در حال توسعه و با فرهنگ چندین و چندساله و با وجود دانشگاههای متعدد و فارغالتحصیلان جوان، کنار گذاشته نمیشود یا با رفت و آمدهای سیاسی بلوکه و منحل نمیگردد. طیف و گروه شاید دیگر آنقدرها مهم نباشد. آنچه اهمیت دارد، انجام کار و مطالبهگری از انجامدهنده است. در حوزه عمران و معماری شهری، باید چشمهایی برای رصد و عقلی برای قضاوت در محکمهای عادل وجود داشته باشد، تا مسئولانی که بر سر کار هستند را نه در بنرها و تبلیغات بزرگراهی، که در نتیجه کارشان اثبات کند. ما بیش از گذشته باید بر انجام اصولی کارها پافشاری کنیم. بر مردم شهر و دیار ماست تا مطالبهگری در حوزه شهرسازی را پیشه خود سازند و از کنار ترافیکهای کیلومتری و اوقات تلفشده از عمر عزیزشان بیتفاوت نگذرند. به قول صائب تبریزی، «از کوتهی ماست که دیوار بلند است...»
تاکنون نظری برای این خبر ثبت نشده است!
ثبت نظر جدید
خبرهای تصادفی روزنامه شیراز نوین