نگاهی به سودآوری نقشآفرینان ایرانی در پروژههای سینمایی
ستـاره منجی سینمـا نیست!
آیا سوپراستارها میتوانند تماشاگران را به سینما بیاورند؟
شیرازنوین- سعیدرضا امیرآبادی
amirabadi_shznvn@yahoo.com
سینما داعیهداران زیادی دارد. تماشاگران خاص بر این باورند که بر ژرفای هنر هفتم تسلط یافته و از درونمایه اندیشههای کارگردان کسب لذت میکنند. برای آنها فیلمهای سطحی و مستقیم نشانی از لذت ندارد و همواره به دنبال رمزگشایی کدهایی هستند که سناریست در بطن فیلمنامه گنجانده است. اینگونه تماشاگران معمولاً شیفته ژانرهای معناگرا، معمایی و جریان سیال ذهن هستند و به راحتی نمیتوان با ادبیات مصور ماجراجویانه و کمیک، آنها را بر سر ذوق آورد. در سوی مقابل، با تماشاگران سادهاندیش و عامی روبرو هستیم؛ مردمانی که به واسطه لطافتها و خرقعادتها، شیفته هنرهای بصری شدهاند و در عالم هنر هفتم، به دنبال گریز از روزمرگیهای دنیای پیراموناند. برای تماشاگران عامی که بدنه سینما را تشکیل میدهند، ژانرهای ماجراجویانه، هراسانگیز و طنز، آوردگاه ایدئالی به حساب میآید. آنها پس از سپری کردن روزی کسالتبار و پرمشغله، با خاطری آسوده بر صندلی سینما و کاناپه تکیه زده و مسحور جذابیتهای سینمای عامی میشوند. البته گروه دیگری از تماشاگران هم وجود دارند که وسواس و سختگیری مضاعفی در شریانهایشان جاری است و به راحتی نمیتوانند از هیچیک از ژانرهای سینمایی و داستانهای خوشساخت کسب لذت کنند. آنها از یاد بردهاند که هدف اول از مطالعه داستانها و تماشای فیلم، همانا لذت بردن است و انسان امروزی در میان همه مشغلهها، برای آرامش روح و جان خود به شدت به آن نیازمند است. از این گروه تماشاگران به عنوان منتقدان یاد میشود؛ افرادی که در فیلمنامهها و چینشهای کارگردان به کنکاش پرداخته و به جای رهایی از دغدغهها، در متن قصه به دنبال نقاط ضعف آن هستند. شاید منتقدان با وجود دانش رفیعی که از آن بهرهمند هستند، هیچگاه نتوانند از پتانسیلهای عظیم هنر هفتم کسب لذت کنند و به خودآزاری خود معتاد شده باشند.
در هر حال، چرخه صنعت سینما در آوردگاههای جهانی با شتاب فراوانی در حال تولید و بازتولید است و برای همه گروههای مخاطبان محصولات جذابی ارائه میکند. با وجود تفاوتهایی که در میان گروههای تماشاگران وجود دارد، همه آنها در یک مؤلفه اشتراک دارند؛ تمامی مخاطبان سینما شیفته ستارهها هستند و از آثاری که بدون حضور آنها به سرانجام رسیده باشد، استقبال چندانی نمیکنند. برای تماشاگران عامی، جیسون استتام و راک نقشآفرینان پرفروغی بوده و منتقدان، شیفته گویش منحصربهفرد مورگان فریمن و میمیکهای رابرت دنیرو هستند. در حقیقت، هریک از طیفهای سینمایی ستارگان خاص خود را دارند و حضور آنها در یک پروژه سینمایی، تا اندازه زیادی به معنای بیمه شدن موفقیتهای فیلم است.
در سینمای ایران هم این رویه تا حدودی دنبال میشود. حضور چهرههای پرفروغ نقش زیادی در موفقیتهای گیشه دارد و آنها میتوانند به مؤثرترین عامل برای موفقیت یک پروژه سینمایی بدل شوند. متأسفانه این رسم ناخوشایندی است که کارگردان و نویسنده فیلمنامه، برای تماشاگران سطحی سینما در ردههای بعدی اهمیت قرار دارند و بسیاری از علاقهمندان فیلمفارسی از شمارش ده کارگردان برجسته سینمای ایران عاجزاند. به همین دلیل، باید مرزهای تماشاگران رفتهرفته کمرنگ شده و میان تماشاگران عامی و خاص همپوشانیهایی صورت گیرد. این مسئله توسط کارگردانانی نظیر داریوش مهرجویی، بهرام بیضایی، اصغر فرهادی، حسن فتحی، پیمان معادی، تهمینه میلانی و فیلمسازانی از این دست عملی خواهد شد. آثار آنان آنقدر ثقیل و سخت نیست که تماشاگران سینمای بدنه از آن رویگردان شده و آنقدر سادهپندارانه و سطحیمآبانه هم نیست که منتقدان و تماشاگران اندیشمند به سادگی از آنها عبور کنند. در حقیقت، این گروه از فیلمسازان به تعبیری، بزرگترین خدمت را به هنر هفتم ایرانی میکنند. آنها اسلوب ستاره شدن را به نقشآفرینان ایرانی میآموزند و بازیگرانی نظیر الناز شاکردوست، ماهیا پطروسیان، نوید محمدزاده و بسیاری دیگر را از ستاره فیلمفارسی بودن خلاص میکنند. در حقیقت، این کارگردان متبحر و سناریست کارآزموده است که بازیگر را به ستاره تبدیل کرده و بارقههای تکامل را در نهاد اهالی صحنه پرورش میدهد. پس از مدتی، ستارههای سینما به سان ترانه علیدوستی، هدیه تهرانی، شهاب حسینی و رضا عطاران راه خود را از میان انبوهی از بیراههها تمییز میدهند و به تکامل میرسند. خوشبختانه در میان بازیگران پرفروش سینمای ایران، شاهد نامهای بزرگی هستیم که اسلوب بازیگری را به درستی آموختهاند و برای ستاره شدن(!) به چهرههای خوشرنگ و لعاب، لودهگری و هنجارشکنی روی نمیآورند. حضور این نقشآفرینان میتواند سینمای ایران را به سوی تکامل و روزهای پرامید سوق داده و آینده درخشانی برای هنر هفتم وطنی پدید آورد. به شرطی که بسیاری از مدیومها و رسانههای ارتباط جمعی به سان امروز خاموشی پیشه نکنند و رسالت اصلی خود، که همانا شفافسازی و روشنگری است را به درستی انجام دهند.
نیکی کریمی؛ عروس دهه 60
میزان فروش فیلمها: پنج میلیارد تومان
تعداد فیلم: 11فیلم
پرفروش و کمفروشترین: «جرم» مسعود کیمیایی موفقترین فیلم نیکی کریمی در گیشه است که خرداد سال 1390 اکران شد و به فروش 800میلیونی دست یافت. «در امتداد شهر» علی عطشانی با 115میلیون تومان فروش، شکست خوردهترین فیلم نیکی کریمی است.
میانگین فروش: 450میلیون تومان
تحلیل فروش: نیکی کریمی ستاره دیرپای سینمای ما است، اما در سالهای اخیر فیلمهایش گیشه نداشتهاند. او همچنان در دسته سرشناسترین بازیگران سینمای ایران جای میگیرد؛ اما نکته عجیب اینکه در شش سال گذشته نه تنها هیچ سهمی در بین فیلمهای پرفروش سال ندارد، بلکه حتی یک فیلم با فروش بالای یک میلیارد تومان هم در کارنامه کاریاش دیده نمیشود. نکته دیگر اینکه حتی اگر بازه زمانی را طولانیتر هم میگرفتیم، در کارنامه خانم کریمی به فیلمهای پرفروش اندکی میرسیدیم. یکی از دلایلش هم جنس انتخاب اوست. با این حال کریمی جزو بازیگرانی است که دستمزدشان چشمگیر است و سهم زیادی از بودجه هر پروژه باید صرف آن شود.
رضا عطاران
میزان فروش فیلمها: 63میلیارد
تعداد فیلمها: 14فیلم
پرفروش و کمفروشترین: «نهنگ عنبر» با فروش بیش از 20میلیارد تومان، موفقترین فیلم عطاران در گیشه است. «چه خوبه که برگشتی» هم یک میلیارد و 240میلیون تومان فروش داشته است. البته با احتساب قیمت بلیت، وضع برای این فیلم بهتر است. سال پیش «آبنبات چوبی» یک میلیارد و 350میلیون تومان فروش کرد که برای عطاران شکست به حساب می آید.
میانگین فروش: 4میلیارد و 600میلیون تومان
تحلیل فروش: رقم تقریبی 63میلیارد تومان خیلی خیلی چشمگیر است. رضا عطاران اما توانسته یکتنه این میزان پول را به گیشهها تزریق کند. او از معدود بازیگرانی است که مردم برای تماشای فیلم او صف میبندند و به سینما میروند. همین «نهنگ 2» که به قصهاش کلی ایراد وارد بود، به دلیل اسم عطاران فروش بیش از 20میلیارد تومان را تجربه کرد. نکته جالب اینکه اسم عطاران در فیلمهای جدی مثل «استراحت مطلق» و «کلاشینکف» هم پولآوری داشته است. فیلم دوم که خیلی تلخ است، ولی خب این جادوی اسم عطا است. یا «آبنبات چوبی» که به واسطه نام او فروش کرد.
حامد بهداد؛ آدرنالین جوشنده
میزان فروش فیلمها: 13میلیارد تومان
تعداد فیلم: 16فیلم
پرفروش و کمفروشترین: «نیمهشب اتفاق افتاد» با یک میلیارد و 700میلیون تومان فروش، بهترین فیلم حامد بهداد در گیشه است. از آنسو، فیلم «فرزند چهارم» فقط 95میلیون تومان فروش داشته است. البته این فیلم سال 92 روی پرده رفت که قیمت بلیت سه هزار تومان بود.
میانگین فروش: 820میلیون تومان
تحلیل فروش: حامد بهداد بازیگر توانا و محبوبی است، اما گیشه فیلمهایش فروش معقولی نداشته است. البته فروش «خانه دختر» فعلاً خوب است و بخشی از آن را باید به حساب بهداد گذاشت، اما در کارنامهاش فیلم شکست خورده کم پیدا نمیشود. حامد بهداد به گفته بسیاری از تهیه کنندگان، جزو گرانترین بازیگران سینمای ایران است، اما پرفروشترین فیلم او در شش سال اخیر حتی به فروشی دو میلیاردی هم نرسیده است. او در این سالها فقط دو فیلم میان 10فیلم برتر سال داشته است که برای بازیگری در اندازه بهداد آمار ناموفقی به حساب میآید. یکی از آنها «سعادتآباد» است که به جز او، کلی بازیگر ستاره دیگر هم داشت.
لیلا حاتمی؛ نقشآفرین ستودنی
میزان فروش فیلمها: 12میلیارد تومان
تعداد فیلم: 9فیلم
پرفروش و کمفروشترین: از نظر رقمی «رگ خواب» با نزدیک به پنج میلیارد تومان، پرفروشترین فیلم لیلا حاتمی است که امسال روی پرده بود. «پله آخر» هم حدود 300میلیون تومان فروش داشته است.
میانگین فروش: 1میلیارد و 330میلیون تومان
تحلیل فروش: لیلا حاتمی بازیگر توانمندی است که حضور در فیلم شاید به گیشه کمک کنند، اما میتوان مطمئن بود با یک اثر خوب روبهرو هستیم، این را جوایز مختلفی که حاتمی گرفته نشان میدهد. بازی او همیشه تحسین منتقدان را به همراه داشته و البته نامش باعث ترغیب سختپسندها برای رفتن به سینما شده است؛ نمونه متأخرش «رگ خواب» که بخش زیادی از فروش را باید به حساب او گذاشت. در کارنامه سالهای اخیر حاتمی «جدایی نادر از سیمین» هم دیده میشود. این فیلم با فروش سه میلیارد و 200میلیون تومان در ایران، سومین فیلم پرفروش سال 1390 پس از فیلمهای اخراجیها 3 و ورود آقایان ممنوع بود. البته میدانیم که نباید از حواشی اکران و نام اصغر فرهادی گذر کنیم، ولی سهم حاتمی هم بالا است.
ترانه علیدوستی؛ شهرزاد دوستداشتنی
میزان فروش فیلمها: 21میلیارد تومان
تعداد فیلم: 7فیلم
پرفروش و کمفروشترین: «فروشنده» سال پیش اکران شد و بیش از 15میلیارد تومان فروش داشت. «آسمان زرد کمعمق» هم با 700میلیون تومان، کمترین فروش را در میان فیلمهای ترانه علیدوستی داشته است.
میانگین فروش: 3میلیارد تومان
تحلیل فروش: ترانه علیدوستی جزو بازیگران گران سینمای ایران دستهبندی میشود. از آن سو، محبوب طیف زیادی از منتقدان هم هست و جمع این دو ویژگی به او موقعیتی خاص بخشیده است. در کارنامه سالهای اخیر او که نگاه میکنیم فیلم شکست خورده نداشته است. جالب آنکه این فیلمها نسبت مستقیم با گیشه ندارند، ولی خب فروششان در برخی موارد از فیلمهای گیشهپسند بیشتر بوده است. مجموع 21میلیارد تومان رقم چشمگیری برای یک بازیگر است که جزو بازیگر تجاری هم به حساب نمیآید، اما فراموش نکنیم بیشتر آن به دلیل یک فیلم است: «فروشنده». این فیلم نام اصغر فرهادی را کنار خود داشت؛ در کن درخشیده بود و شهاب حسینی در آن بازی میکند. از آن سو، برخی حواشی باعث شد حرف و حدیث دربارهاش زیاد باشد و همه اینها به فروش بالایش کمک کرد.
پرویز پرستویی؛ آقای بازیگر
میزان فروش فیلمها: هشت میلیارد و 800میلیون تومان
پرفروش و کمفروشترین: «بادیگارد» موفقترین فیلم پرستویی در گیشه است که سال پیش اکران شد و بیش از هفت میلیارد تومان فروش داشت. در مقابل، فیلم «بیداری برای سه روز» او فقط 16میلیون تومان فروش کرد.
میانگین فروش: 1میلیارد و 100میلیون تومان
تحلیل فروش: نگاهی به کارنامه پرویز پرستویی نشان میدهد او یکی از پولسازترین بازیگران سینمای ایران، از نیمه دوم دهه هفتاد تا نیمه دوم هشتاد است. با این حال، در سالهای اخیر علاقهمندیاش به سمت فیلمهایی بوده که گیشه نداشتهاند. در مقابل اما روایت است که این بازیگر دستمزد زیادی میگیرد و برایش تفاوتی ندارد که فیلم گیشه خواهد داشت یا نه. البته این را هم فراموش نکنیم که پرستویی بازیگر توانمندی است و حضورش برای کارگردانها غنیمت است، اما خب نامش فعلاً گیشه ندارد. کافی است فروش هفت میلیارد تومانی بادیگارد را از کارنامه کاری پرستویی حذف کنیم. تصور میکنید میانگین فروش هفت فیلم دیگری که در دهه 90 از او اکران شده روی هم چقدر میشود؟ چیزی کمتر از 250میلیون تومان.
شهاب حسینی؛ در زمره بهترینها
میزان فروش فیلمها: 29میلیارد تومان
تعداد فیلمها: 16فیلم
پرفروش و کمفروشترین: «فروشنده» که سال پیش روی پرده رفت بیش از 15میلیارد تومان فروش داشته است. کمفروشترین فیلم او «من و زیبا» است که حدود 270میلیون تومان فروش کرد. فیلم «چهارشنبه» در گروه هنر و تجربه اکران شده و آمار رسمی از آن به دست نیاوردیم، بنابراین در جمعبندی نهایی لحاظ نشده است.
میانگین فروش: 1میلیارد و 8میلیون تومان
تحلیل فروش: کارشناسان او را بهترین بازیگر سینمای ایران میدانند. گفته میشود او دستمزد بالایی برای پروژهها میگیرد، اما حواسش هم به فیلمهای کمبودجه هست و به آنها تخفیف میدهد. با این حال، پول دادن بابت شهاب حسینی اصلاً دورریختن سرمایه نیست؛ حضورش باعث میشود یک فیلم معمولی تبدیل به اثری ویژه شود. جنس بازی حسینی و نیز تأثیری که روی دیگر بازیگران دارد، عامل اصلی این اتفاق است. از آن سو، در سالهای اخیر تبدیل به بازیگری محبوب شده و خیلیها برای دیدن فیلمهایش صف میبندند؛ همانطور که «امتحان نهایی» با اینکه ظاهراً نباید گیشه داشته باشد، به فروش 500میلیونی رسید.
حمید فرخنژاد؛ خوب، بد، جلف
میزان فروش فیلمها: 43میلیارد و 341میلیون
تعداد فیلم: 14فیلم
پرفروش و کمفروشترین: تازهترین فیلم اکران شده با بازی حمید فرخنژاد «گشت 2» است که بیش از 20میلیارد تومان فروش داشت. کمترین فیلم او در گیشه هم «یاسین» است که فقط 25میلیون تومان فروش کرد.
میانگین فروش: 3میلیارد تومان
تحلیل فروش: اولین نکته درباره گیشه فیلمهای حمید فرخنژاد، دو فیلمی است که امسال با بازی او روی پرده رفت؛ یعنی «گشت 2» سعید سهیلی و «خوب، بد، جلف» پیمان قاسمخانی. فرخنژاد اگر این دو فیلم را نمیداشت حالا با کارنامهای کاملاً شکستخورده مواجه بود. همانطور که تا پیش از این فقط یک فیلم در میان 10فیلم پرفروش سال داشت و آن هم «گشت ارشاد» است. به عبارت دیگر، اگر فیلمهای «گشت 2» و «خوب، بد، جلف» را از کارنامه حمید فرخنژاد کنار بگذاریم، میماند هفت میلیارد تومان فروش برای 12فیلم. یعنی تقریباً هر فیلم 580میلیون تومان که خب برای بازیگر گران و البته توانایی به نام حمید فرخنژاد رقم بسیار پایینی است.
محمدرضا گلزار؛ شاید بازیگر
میزان فروش فیلمها: 17میلیارد و 500میلیون تومان
تعداد فیلم: 3فیلم
پرفروش و کمفروشترین: «سلام بمبئی» با 13میلیارد و 700میلیون تومان پرفروشترین و «مادر قلب اتمی» با یک میلیارد و سیصد میلیون تومان، کمفروشترین فیلم اوست.
میانگین فروش: 5میلیارد و 900میلیون
تحلیل فروش: سهم محمدرضا گلزار از اکران در سالهای اخیر خیلی خیلی پایین است. او علاوه بر سریالهای شبکه خانگی، «دلم میخواد» بهمن فرمانآرا را هم بازی کرد که هنوز اکران نشده است. گلزار به باور بیشتر کارشناسان سینمای ایران، تنها سوپراستار کشورمان است که نامش میتواند به فروش بالای فیلمها کمک کند. همیشه هم درباره رقم دستمزد او شایعههای زیادی به گوش میرسد و اتفاقاً رقم 90میلیونی برای سه روز بازی بود که چند سال پیش ماجرای دستمزدها را پیش کشید و تا مدتها موضوع رسانهها بود. گلزار هر چقدر هم دستمزد بگیرد میتواند به گواه آمار ادعا کند که در گیشه موفق بوده است. برای اثبات آن فیلمهای سلام بمبئی، خشکسالی و دروغ و مادر قلب اتمی کافی است. تازه، دوتای آخر فیلم گیشه نیستند.