[ فردا را به امروز می آوریم ]
  • آخرین شماره ۲۲۴۶
  • دوره جدید

دل‌نوشته‌ای برای نمایش لسان‌الغیب، روزنامه شیراز نوین

به گزارش روابط‌عمومی اداره‌کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان فارس، یک شهروند هنردوست: یکشنبه طبق معمول همه شب‌ها که برای پیاده‌روی به گذر حافظیه شیراز می‌رفتم، با ازدحام عجیبی مقابل حافظیه مواجه شدم، پس‌از اندکی پرس‌وجو مطلع شدم در کنار آرامگاه برنامه‌ای هنری اجرا می‌شود، جمعیت زیادی بلیط به‌دست منتظر ورود بودند، با لطائف‌الحیلی پس‌از خرید بلیط وارد آرامگاه شدم و در ردیف ششم مقابل خواجه شمس‌الدین جلوس نمودم...
حدود یازده شب برنامه آغاز شد، لسان‌الغیب نمایشی بود که من را به خاک مصلی کشانده بود…
برای یک شیفته موسیقی و شعر حافظ هیچ لذتی بالاتر از این نباید متصور شد… شنیدن شعر حافظ با موسیقی سنتی و روایت شیرین زندگی خواجه اهل راز در نیمه‌شب مهرماه شیراز.
اندر سرِ ما خیالِ عشقت؛ هر روز که باد در فزون‌ باد
ماجرا از خوردن میوه ممنوعه در عهد الست آغاز شد و در ادامه حافظ روایتگر قصه فراق آدمی از بهشت و دور ماندن فرزندان آدم از جاودانگی شد.
قصه نانوایی و حفظ قرآن، شاخه‌نبات و شاه شجاع، قصه حب امیرالمؤمنین علیه‌السلام و می‌ و مطرب و شاهد و شاهدبازی، میرشریف جرجانی و کودکی حافظ؛ پرده‌به‌پرده از نظرمان گذشت و سرشار از موسیقی دل‌انگیز کار شدیم و شبی ساخت برایمان خاطره‌انگیز…
چراکه: شعر حافظ همه بیت‌الغزل معرفت است…؛ آفرین بر نفس دلکش و لطف سخنش…
ضرب آهنگ نمایش در بخش دوم متنوع‌تر و جذاب‌تر بود، بازی بی‌نقص بازیگران، خواننده کاملاً مسلط، قصه پرتب‌وتاب نمایش و از همه مهم‌تر مکان اجرا، یعنی آغوش عارفانه حافظیه شیراز عیش ما را کامل کرد.
اما در پایان با بُهتی عجیب آرامگاه را ترک کردم و دلم به‌حال کسانی که از دیدن این نمایش محروم بودند، سوخت، کسانی که اسرار عالم غیب را از زبان حافظ شیراز این‌گونه هنرمندانه نشنیدند.

 

تاکنون نظری برای این خبر ثبت نشده است!
ثبت نظر جدید
نام و نام خانوادگی  

آدرس ایمیل    

متن نظر  

کد امنیتی