[ فردا را به امروز می آوریم ]
  • آخرین شماره ۲۴۱۳
  • دوره جدید

ناجوانمردی، روزنامه شیراز نوین

ناجوانمردی

ورود کودکان به بازار کار ناجوانمردانه است. از گذشته‌های دور تا به امروز با اطفال زیادی در سطح شهر روبه‌رو بوده‌ایم که کوله‌بار درد و رنج را بر دوش کشیده و برای کسب حداقل نیازهای معیشتی چاره‌ای جز پیمودن خیابان‌ها و تفحص در زباله‌ها ندارند.
بسیاری از کودکان کار در همان سنین کودکی به اعتیاد آلوده شده و مرگ دردناکی را در ناکجاآبادها تجربه می‌کنند. اعتیاد آن‌ها به منظور رهایی از درد جانکاهی است که بر روح و جانشان مستولی شده و به مرور زمان افزایش می‌یابد. روزی در میان زباله‌ها از فرط خماری یا نشئگی به آرامی جان می‌سپارند و هیچ‌کس از غم فراقشان زانوی غم بغل نمی‌گیرد. آن‌ها بنا بر خاستگاه حقیر فرهنگی و ارزشی که در آن زیست می‌کنند، از آموزش‌های مراقبتی و پیشگیری از اعتیاد محروم‌اند و تجربه بی‌وزنی افیون برای آن‌ها به مثابه رهایی از همه درد و رنج‌هایی است که از صبح تا شام گریبانشان را می‌گیرد.
گروه دیگری از کودکان کار قربانی تعدی افراد بیماری می‌شوند که در هر خرده‌فرصتی به دنبال عملی ساختن اهداف شوم خود هستند. متأسفانه انبوهی از مشکلات پیرامون سبب می‌شود تا روح و جسم زخمی کودکان آزاردیده بدون هیچ درمانی رها به حال خود رها شود و بذر کینه تا ایام بزرگ‌سالی در افکارشان ریشه دواند و منتظر فرصت مغتنمی برای آزار دیگران برآیند. با بررسی پرونده قاتلان متجاوز درمی‌یابیم که بسیاری از آن‌ها در سنین خردسالی مورد تعدی واقع شده و هیچ‌کس در پی درمان روح آزاردیده آن‌ها برنیامده است.
محرومیت از تحصیل یکی از آشکارترین چالش‌هایی است که کودکان کار را تهدید می‌کند. بسیاری از آن‌ها علی‌رغم استعداد‌های درخشان، استطاعت حضور در کلاس‌های درس را ندارند و در بازار بی‌رحم کار ناچار به فراگیری درس‌های زندگی‌اند. در این میان چگونه می‌توان انتظار داشت که در سنین بزرگ‌سالی از آسیب‌های اجتماعی و بزهکاری در امان باشند و شاهد حضور پرتعدادشان پشت میله‌های زندان نباشیم.
چالش‌هایی که از آن‌ها یاد شد، تنها گوشه‌ای از آسیب‌هایی است که کودکان کار با آن مواجه هستند و زندگی آن‌ها را به تباهی می‌کشاند. متأسفانه این معضل از دیرباز تاکنون در جامعه ایران وجود داشته و اقدامات انجام‌شده تنها توانسته‌اند از شدت بحران به صورت مقطعی بکاهند.
 در نظر داشته باشیم که هر فرد معتاد، زندانی و بزهکار هزینه‌های سنگینی را به کشور تحمیل می‌کند و چنانچه بتوان در همان سال‌های کودکی نسبت به جمع‌آوری و سامان‌دهی کودکان کار اقدام کرد، صرفه‌جویی مالی قابل‌ملاحظه‌ای در حوزه‌های ارزشی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی صورت گرفته و گروه زیادی از کودکان معصوم و بی‌گناه می‌توانند یک زندگی عادی و عاری از آلودگی و خشونت را تجربه کنند. برای اجرایی شدن این مسئله نمی‌توان از دستگاه‌هایی نظیر بهزیستی به‌تنهایی انتظار معجزه داشت. بلکه در ابتدا باید درک درستی از میزان وخامت زندگی کودکان کار و آسیب‌هایی که آن‌ها را به صورت متداوم تهدید می‌کند، داشته باشیم و سپس بودجه‌هایی که در سال‌های بعد به منظور ایزوله کردن آن‌ها صرف می‌شود را در موارد پیشگیری هزینه کرد.
در اقدام بعدی باید همه دستگاه‌های اجرایی با همه توان به میدان آمده و با بهره‌گیری از تمامی امکاناتی که در اختیار دارند، به یاری کودکان کار بشتابند. در نظر داشته باشیم که فرایند سالم‌سازی روح و جسم اقشار کم‌سن‌وسال به مراتب ساده‌تر از بزرگ‌سالان است و با پیش گرفتن اقدامات آموزشی و بهسازی محیط زندگی آنان می‌توان از رشد تضاربی آسیب‌های مولد در جامعه پیشگیری کرد. ورود کودکان به بازار کار، جوانمردانه نیست.

تاکنون نظری برای این خبر ثبت نشده است!
ثبت نظر جدید
نام و نام خانوادگی  

آدرس ایمیل    

متن نظر  

کد امنیتی