[ فردا را به امروز می آوریم ]
  • آخرین شماره ۲۳۷۴
  • دوره جدید

روزنه‌ امید در دلِ سکوهای خاک‌خورده، روزنامه شیراز نوین

در یک بعدازظهر نه‌چندان فوتبالی، اما به شدت شهری، جمعی از مسئولان بلندپایه وارد ورزشگاه نیمه‌کاره پارس شیراز شدند؛ ورزشگاهی که از دهه ۷۰ کلنگش خورده و حالا بعد از سه دهه، همچنان درگیر مقدمات میزبانی لیگ برتر است. از رئیس کمیسیون عمران مجلس گرفته تا رئیس فراکسیون ورزش، مدیرکل ورزش و جوانان و البته نمایندگان شهرداری و استانداری؛ همه بودند، تا بلکه این‌بار، تصمیمی جدی برای پایان دادن به بلاتکلیفی ورزشگاه گرفته شود.

و تصمیم، رنگ عمل به خود گرفت: "مولدسازی".
طبق توافق اولیه‌ای که بین اداره‌کل ورزش و جوانان فارس، شهرداری شیراز و نمایندگان مجلس شکل گرفته، قرار است بخش‌هایی از زمین‌ها و املاک اداره ورزش که قابلیت واگذاری دارند، از طریق سازوکار مولدسازی به شهرداری واگذار شود. شهرداری در قبال آن، تعهد می‌کند ورزشگاه پارس را مطابق با استانداردهای سازمان لیگ تکمیل کند تا پیش از شروع لیگ، میزبان قانونی و آبرومند تیم‌های شیرازی شود.
رحیم خداجو، مدیرکل ورزش و جوانان فارس، درگفت‌وگو با شیرازنوین گفت: بخشی حدود ۱۲ تا ۱۴هزار متر از اراضی ورزشگاه -بدون آن‌که به اصل زمین لطمه بخورد- به شهرداری واگذار خواهد شد. البته هنوز امضای نهایی پای قرارداد ننشسته، اما امید به جمع‌بندی زودهنگام وجود دارد. او از نشست‌های موفق در سطح استان و همچنین جلسات در وزارت ورزش خبر داده که بناست روند را تسریع کند.

مولدسازی چیست و چرا این‌قدر کلیدی شده؟
در واژه‌نامه‌ای که این روزها در دولت و مجلس باب شده، "مولدسازی" یعنی تبدیل دارایی‌های راکد دولتی به سرمایه‌های فعال. اگر دستگاهی زمینی دارد که سال‌هاست بی‌استفاده مانده، می‌تواند آن را بفروشد یا واگذار کند و با پول یا امکاناتی که در عوض می‌گیرد، پروژه‌ای را تکمیل کند. به زبان ساده‌تر: زمین بده، سکو بگیر!
حمیدرضا راغب، مشاور وزیر ورزش و مدیر مولدسازی وزارتخانه، این روش را راهبردی نوآورانه معرفی کرده که هم منابع تأمین می‌کند، هم پروژه‌های خوابیده را از خواب درمی‌آورد. مهم‌تر از همه، تأکید شده که منافع حاصل از واگذاری‌ها باید در همان استان خرج شود؛ یعنی اگر زمین ورزش در شیراز فروخته می‌شود، عوایدش هم باید به ورزش همین شهر برگردد.

امید به ورزش، یا فرار از بحران؟
در ظاهر، این معامله برد- برد است. هم شهرداری انگیزه دارد ورزشگاه را زودتر جمع‌وجور کند، هم ورزش و جوانان از شر پروژه‌ای سنگین با بودجه ناکافی خلاص می‌شود. اما همیشه در این نوع معاملات، باید پرسید که چه‌چیز واگذار می‌شود، به چه قیمتی، و چه تضمینی وجود دارد که همه طرف‌ها به تعهدات خود پایبند بمانند؟
از سویی، شهرداری‌ها گاه با معضل تورم پروژه و کمبود منابع خودشان درگیرند. اگر امروز تعهدی داده شود، فردا شهرداری نتواند آن را عملی کند، چه می‌شود؟ از طرف دیگر، املاک دولتی -ولو راکد- بخشی از سرمایه عمومی‌اند و واگذاری آن‌ها نباید به‌صورت شتاب‌زده و غیرشفاف انجام شود. مخصوصاً وقتی تجربه‌هایی مانند فروش زمین‌های آموزش و پرورش یا واگذاری املاک شهری در گذشته، هنوز در خاطره مردم زنده است.

ورزشگاهی که فقط اسمش افتتاح شده
ورزشگاه پارس شیراز در سال ۱۳۹۶ افتتاح شد، اما افتتاح آن بیشتر شبیه پرده‌برداری از نمای بیرونی یک پروژه بود. هنوز سالن‌های جانبی، دسترسی مناسب، پارکینگ و بسیاری از زیرساخت‌های موردنیاز برای میزبانی لیگ برتر ناقص مانده‌اند. با بالا رفتن شانس صعود تیم فجر شهید سپاسی به لیگ برتر، این کمبودها بیش از همیشه به چشم می‌آیند. لیگ برتر، شوخی ندارد؛ سازمان لیگ استانداردهای خودش را دارد، و اگر ورزشگاهی نتواند این استانداردها را فراهم کند، تیمش باید دنبال شهر دیگری برای میزبانی باشد.
برای شهری با پیشینه فوتبالی مثل شیراز، این عقب‌افتادگی دردناک است.

یک تصمیم اضطراری در لباس راهبرد
حقیقت آن است که مولدسازی، بیش از آن‌که یک "راهبرد نوآورانه" باشد، پاسخی فوری به یک بن‌بست مالی مزمن است. دولت پول ندارد، ورزش گرفتار رکود عمرانی است، و تنها راه مانده، معامله با شهرداری‌هاست. همین حالا که این گزارش نوشته می‌شود، ورزشگاه‌هایی در استان البرز، همدان، خوزستان و حتی تهران، در صف مولدسازی‌اند تا بلکه نیمه‌تمام نمانند.
در نگاه خوش‌بینانه، این اتفاق می‌تواند الگویی موفق باشد؛ در نگاه بدبینانه، می‌تواند مقدمه‌ای برای فروش بی‌سروصدای املاک عمومی به بخش‌هایی از مدیریت شهری باشد که خود گرفتار بدهی و شفافیت پایین‌اند.

رؤیای چمن سبز
حالا شیراز، یک‌بار دیگر، میان دو واژه گیر کرده: امید و واقعیت. امید به این‌که شهرداری به وعده‌اش عمل کند، ورزشگاه پارس بالاخره جان بگیرد، و تیم شهر، لیگ برتری شود. و واقعیتی که هنوز میان زمین‌های قابلِ‌واگذاری، قراردادهای ناتمام، و سکوهایی که جای تماشاگر خالی مانده‌اند، در رفت‌و‌آمد است.
پایان این قصه، فعلاً نوشته نشده؛ اما اگر قرار باشد «زمین بدهیم تا فوتبال بگیریم» بهتر است مطمئن شویم که واقعاً فوتبال خواهیم گرفت، نه فقط چند عکس یادگاری دیگر در ورزشگاهی نیمه‌تمام.

تاکنون نظری برای این خبر ثبت نشده است!
ثبت نظر جدید
نام و نام خانوادگی  

آدرس ایمیل    

متن نظر  

کد امنیتی