قایقران؛ کاپیتان جاویدان فوتبال ایران، روزنامه شیراز نوین
شصت و چهارسالگی کاپیتان سیروس در فقدان خودش، فقدانی که 27 سال طول کشید. غم سیروس هیچوقت کهنه نمی شود اما او کاپیتان جاویدان فوتبال ایران است.
به گزارش ورزش سه، یکم بهمن سالروز تولد سیروس قایقران است. یکی از چهرههای ماندگار فوتبال ایران که علیرغم گذشت 27 سال از درگذشتش همچنان حضورش در فوتبال ایران به مناسبتهای مختلف حس میشود و جامعه فراموشکار فوتبال ایرانی اینبار مجدانه و مصرانه نمیخواهد نبودن او را قبول کند و همچنان با هر بهانهای سعی در زنده نگه داشتن یاد او دارد. بهانهای همچون تولد او در یکم بهمن و نظیر آنچه برای نوشتن این مطلب بهانهای شده.
سیروس با پیراهن کشاورز و بازوبند کاپیتانی این تیم در سال ۷۰. همان سالی که از ملوان و گیلان و انزلی دل کَند و به تهران آمد تا هم یکی از گرانترین بازیکنان فوتبال ایران شود و هم به بازوبند کاپیتانی تیم پرستاره کشاورز برسد.
آنچه مشخص است سیروس جزء معدود بازیکنان تاریخ فوتبال ایران است که هرآنچه از احترام و ستایش نصیبش میشود، واقعی است. واقعی از این نظر که او وامدار هیچکدام از دو تیم مطرح پایتخت نبوده و نیست و در فوتبال ایران که قضاوتها و ستایشها به شدت وابسته به تمایلات باشگاهی است و حتی گاهی تمایلات رنگی زیرپوست فوتبال، فوتبال ملی را هم تحتالشعاع قرار میدهد او چهبسا تنها چهره تاریخ فوتبال ایران باشد که بدون پوشیدن پیراهنهای قرمز و آبی باشگاهی، هم به اندازه چهرههای مهم این دو باشگاه قدر دیده و از طرفی به اندازه بسیاری از چهرههای موفق فوتبال ایران که پیراهن این دو تیم را نپوشیدند و به اندازه خود قدر ندیدند به محاق نرفته است.
با پیراهن تیم ملی در بازیهای جام دهه فجر سال ۶۴. سالی که به ترکیب اصلی تیم ملی رسید و تا جام ملتهای ۱۹۹۲ در سال ۷۱ آن را از دست نداد.
چهبسا مرگ نابههنگام سیروس در اینقدر دیدن و دیده شدن او تأثیر داشته اما قبل از مرگش هم سیروس هم یک چهره قابلِاحترام و محبوب در فوتبال ایران بود. در همان زمانی که عکسهای کارتپستالی او به اندازه همبازیهای آبی و قرمزش در تیم ملی خریدار داشت و بهوقت رویارویی با استقلال و پرسپولیس در ورزشگاه آزادی فقط ستایش و تشویق بود که نصیبش میشد.
کاپیتانترین کاپیتانها. اینبار با پیراهن کشاورز در سال ۷۰
سیروس از نسل هافبکهای همهکارهای بود که در فوتبال آن زمان همچون امروز این همه تعریف و دستهبندی برای آنها وجود نداشت. هافبکهایی که باید همه هنری میداشتند و همه کار میکردند. بنابراین با تعاریف امروزی او نه هافبک دفاعی بود نه بازیساز و نه وینگر. یکی بود که هم تکنیک داشت هم خوب میجنگید، هم خوب شوت میزد و هم خوب بازیسازی میکرد. یک میداندار در میانهی میدان که واقعاً فوتبال با حضور بازیکنانی همچون او زیباتر بود. بازیکنانی که در فوتبال امروزی دیگر نه پیدا میشوند و نه خریداری دارند.
بااینحال جدای از ویژگیهای فنی، او شمایل یک کاپیتان ازلی و ابدی در فوتبال ایران را به ثبت رسانده. کاپیتانترین کاپیتان فوتبال ایران، لقبی است که میتوان به او داد. به بازیکنی که در فوتبال دو قطبی ایران علیرغم پوشیدن پیراهن یک تیم شهرستانی، مقبول همه ستارههای آبی و قرمز بود. سیروس در دههای در فوتبال ایران سربرآورد که فوتبال تقریباً فقط در تهران و در لیگ باشگاهی تهران تعریف میشد و بازیکن شهرستانی کار سختی برای چهره شدن داشت. اما او حتی قبل از اینکه پرویز دهداری بهصورت افراطی به بازیکنان گمنام میدان دهد، توانسته بود تنها بازیکن شهرستانی باشد که با ستارههای قرمز و آبی به بازیهای آسیایی سئول برود و قبلتر از آن نیز در سال ۶۳ در جام جواهرلعلنهرو اولین بازی ملی خود را یک روز قبل از تولد ۲۳سالگی خود مقابل یوگسلاوی انجام داده بود. آنهم درحالیکه بقیه همبازیهای او عضو باشگاههای تهرانی بودند.
این همان کاری است که سیروس قایقران در فوتبال ایران کرده. رسیدن به تیم ملی از طریق بازی در تیم منتخب گیلان و ملوان در دهه شصت. در دههای که فوتبال فقط در تهران تعریف میشد.
تاکنون نظری برای این خبر ثبت نشده است!
ثبت نظر جدید
خبرهای تصادفی روزنامه شیراز نوین