[ فردا را به امروز می آوریم ]
  • آخرین شماره ۲۳۹۰
  • دوره جدید

«آئینِ آئینه» در سبد خرید و انتشار قرار گرفت، روزنامه شیراز نوین

سی‌امین کتابِ دکترمحمدرضا خالصی تحتِ عنوانِ «آئینِ آئینه» خوانشِ کتاب الصداقه و الصدیق ابوحیان توحیدی شیرازی در فرصتِ امروز منتشر و روانه بازار شد.
کتابِ آئین آئینه خوانش کتابِ الصداقه و الصدیق ابوحیان توحیدی شیرازی در فرصتِ امروز، تألیفِ دکترمحمدرضا خالصی استاد دانشگاه، پژوهشگر، نویسنده، شاعر و خوش‌نویسِ معاصر به‌عنوان سی‌امین اثر این نویسنده منتشر و روانه بازار شد.
کتابِ آئین آئینه به مقوله فلسفه دوستی در جهانِ معاصر و شباهت‌های این تفکر با اندیشه ابوحیان توحیدی شیرازی در کتابِ الصداقه و الصدیق که تنها کتابِ مستقل در زمینه دوستی در تمدنِ اسلامی ایرانی است پرداخته، این کتاب، در دو فصل 1ـ دوستی و نادوستی در جهانِ امروز و 2ـ ابوحیان توحیدی شیرازی و دوستی سامان یافته، فصلِ اول شاملِ بخش‌های: 1 انسان - حیوان سیاسی - اخلاق 2 انسان و چالش‌های امروز 3 انسان - نادوستی - جنگ 4 انسان - نادوستی - خشونت 5 انسان - نادوستی - خشونت‌های سیاسی 6 انسان - معنای زندگی - دوستی به مثابه زندگی 7 انسان - نادوستی - تنهائی 8 انسان - دوستی
9 انسان - دوستی - نگاه انتولوژیکال 10 انسان - دوستی سیاسی - اجتماعی 11 انسان - دوستی - دیگر بودگیو فصلِ دوم شاملِ بخش‌های: 1 ابوحیان - قرنِ چهارم - رنسانس اسلامی 2 ابوحیان - قرن چهارم در یک نگاه 3 ابوحیان - زندگی 4 ابوحیان - کتاب سوزی 5 ابوحیان - معرفت شناسی - انسان 6 ابوحیان - انسانی‌ترین فیلسوف 7 ابوحیان - انسان - پرسش‌های انسانی 8 ابوحیان - قدرت‌های سیاسی 9 ابوحیان- برترین نویسنده 10 ابوحیان - دوستی است.
این کتاب در 677 صفحه از سوی انتشارات پرتورخشید منتشر و روانه بازار کتاب شده است. نویسنده در مقدمه کتاب می‌نویسد: حکایتِ این کتاب، روایتِ غریبی است، نخست قرار بود مقالتی گردد ادامه مقالات پیشینِ من با عناوینِ دوستی و نادوستی در اندیشه ابوحیان توحیدی شیرازی و پارادایم‌های دوستی در قرنِ چهارم و تحقیق و تدقیقی دگر باشد در کتاب الصداقه و الصدیقِ آن نابغه بزرگ، اما هنگامی که بدان روی آوردم پرسشی در ذهنم خار خار می‌کرد، پرسشی که پاسخِ به آن، منجر به تألیفِ این کتاب شد؛ آن پرسش این بود:
ابوحیان آن‌چنان‌که بعدازاین خواهم آورد در اواخرِ عمر، تمامِ کتاب‌های خویش را سوزانده و از میان بُرده است که دلایل و چگونگی این کار را پس از این بَرشمردم، اما پرسشم از خود این بود: او که تمامِ نوشته‌های خویش را به شعله‌های آتش سپرده و خاکستر ستانده، چرا در آخرین روزهای حیاتِ خود، کتابِ نیمه‌کاره الصداقه و الصدیق را به اتمام رسانده؟ اگر تصمیم بر این گرفته تا نوشته و نگاره‌ای از او باقی نماند، پس چگونه باز زحمتِ تألیفِ کتابی را به دوش کشیده که سی سالِ تمام آن را رها کرده، ندیده و دل بدان نسپرده است؟ کتاب سوزانش چیست و نگارش کتابِ جدیدش از کجاست؟ آیا پس از کتاب سوزانش، از این کار پشیمان شده؟ باز بدان بازگشته، عهدِ بسته، شکسته، و باز به قلم پیوسته و کتابی دگر نوشته است؟
شواهدِ زیستی او، این مطلب را تأیید نمی‌کند، بازمانده سالِ400 هجری از او تنها دوکتاب است و بس؛ آن کلکِ رشک بر انگیز سحار، چونان ذوالفقار علی در نیام و زبانِ سعدی درکام بماند، او را در سر، هوای نوشتن نبود و قرار گفتن، به کُنجی نشستن و دَم فرو بستن، روی آورد، زمانه را با او سرِ مهربانی نبود و او راسرِ دُرافشانی و سخن دانی. کُنجی گُزید و زهر تنهایی چشید و دَم فرو بست و از هرچه بود و نبود، رَست. اما پرسش من هم‌چنان باقی است؛ چرا کتابِ نیمه نوشته دوستی را بعد از آن همه ناامیدی و تلخی و دل‌شکستگی و دل‌سوختگی به دست گرفت و بازنوشت؟
نویسنده در مقدمه و در جایی دیگر اضافه می‌کند: او در اواخرِ عمر بدین نتیجه رسید که در مقابلِ این تَشتت‌ها و تفرق‌ها و چالش‌ها و کشمکش‌ها، منازعه‌ها و مناقشه‌ها، مناقره‌ها و مهاجمه‌ها، ماتم‌ها و محنت‌هایی که انسان زمانِ او بدان‌ها دچارند، تنها و تنها یک راه‌حل وجود دار و آن دوستی است؛ بشر بی کیمیای دوستی، به سعادتی دست نمی‌یابد، آن چه قرنِ او را به تباهی و مناهی‌ها کشانده بود عدم ارتباطِ انسانی صحیح بود. اما پرسش دیگری نیز ذهن مرا به خود مشغول می‌داشت و آن این بود که از آن نوشتار، بیش از هزار سال می‌گذرد، آیا این مهم، هنوز دغدغه انسانی است؟
آیا می‌توان امروز نیز از آن متنِ کهن بهره بُرد؟ آیا انسانِ امروز هنوز برای ادامه حیاتش به دوستی نیازمند است؟ آیا اساساً بازخوانی متونِ کهن برای درمانِ آلامِ انسان امروز، که زندگی اش از بُن با دیروزش متفاوت است، کارساز است؟ و ده‌ها پرسشی این‌گونه، ذهنِ مرا فرا گرفته بود، پس به سراغِ اندیشه و آثار اندیشمندانِ معاصر رفتم که آن‌ها نیز به مقوله دوستی پرداخته بودند، طبیعتاً باید سراغِ متفکرانِ غربی می‌رفتم، پس بخشِ عمده‌ای از این کتاب به تتبع و تفحص و تعمق در این آثار اختصاص یافت، نتیجه این تحقیق و تدقیق درست همان‌گونه بود که می‌پنداشتم دوستی کلیدواژه‌ای بود که امروز نیز می‌توانست ما را به سرمنزلِ مقصود که همان ارتباط سالمِ انسانی است پیش بَرَد و درمانِ بسیاری از آلامِ امروز باشد.

تاکنون نظری برای این خبر ثبت نشده است!
ثبت نظر جدید
نام و نام خانوادگی  

آدرس ایمیل    

متن نظر  

کد امنیتی