[ فردا را به امروز می آوریم ]
  • آخرین شماره ۲۰۷۵
  • دوره جدید

دیدار پله با ال دیگو در بهشت، روزنامه شیراز نوین

دو سال و دو ماه پس از درگذشت اسطوره ابدی آرژانتین، زندگی اسطوره ابدی برزیلی‌ها هم به پایان رسید، اما حقیقت این است که اسطوره‌ها هیچ‌گاه نمی‌میرند.
مروارید سیاه فوتبال جهان، گفتنی‌های زیادی داشت. به گزارش فوتبال ۳۶۰، پنجشنبه شب ادسون آرانتس دوناسیمنتو، فوتبالیست نامدار برزیلی در سائوپائولو درگذشت تا جهان فوتبال از حضور یکی از پرافتخارترین اعضای خود محروم شود. پله یکی از تأثیرگذارترین ورزشکاران تاریخ است؛ مردی که با تکیه بر تلاش مداوم و استعداد آسمانی، طوفان‌ مشکلات را پس زد و از آن‌ها پله‌های پیشرفت ساخت.
غول وحشی سرطان، یکی از الهام‌بخش‌ترین فوتبالیست‌های تاریخ را از ما گرفت؛ الماسی سخت تراش‌خورده که سالیان سال در درون و بیرون زمین الگوی اول تازه فوتبالیست‌های نوجوان بود. سخت‌کوش بود و مصمم؛ توانمند بود و مقاوم. پرافتخارترین بازیکن تاریخ نامیده می‌شد و پرزرق‌وبرق‌ترین کارنامه ممکن را در اختیار داشت؛ تنها کسی که ۳ بار جام قهرمانی فوتبال جهان را بالای سر برد. تاریخ ورزش یکی از تلخ‌ترین صفحات خود را ورق زد، اما پله فراموش نشدنی‌ است؛ مردی که حالا در بهشت با «ال دیگو» فوتبال 
بازی می‌کند. 
مسیر موفقیت 
«موفقیت اتفاقی نیست. همه‌ چیز به سخت‌کوشی، پشتکار و استقامت، یادگیری، آموزش و فداکاری بستگی دارد و مهم‌تر از همه‌ این‌ها، عشق‌ورزیدن به کاری که انجام می‌دهید یا شیوه‌ انجام آن را یاد می‌گیرید». این بهترین توصیف و چکیده‌ زندگی پله است. زندگی فوتبالی او از ۶سالگی آغاز شد: «اولین باری که به یک توپ واقعی فوتبال ضربه زدم، روز جشن تولد ۶سالگی‌ام بود. پدرم در تیم کوچک بائورو در حومه‌ سائوپائولو فوتبال بازی می‌کرد. توپ چرمی برای ما خیلی گران بود، اما در روز تولدم یکی از هم‌تیمی‌های پدرم به نام سوسا یک توپ واقعی به من هدیه داد. پیش از آن، ما با جوراب‌های پرشده از کاغذ بازی می‌کردیم‌». فقر وجه اشتراک اکثر ستاره‌های فوتبال برزیل در تمام سال‌های قرن بیستم بود: «وقتی ۱۲ یا ۱۳ساله بودم‌ و به تمرین می‌رفتیم، در انتهای جلسه‌ تمرینی بازیکنان توپ را به بیرون زمین شوت می‌کردند تا بازیکنان دیگر آن را بردارند چون ما برای خرید توپ پول کافی نداشتیم». 
نام به‌یادماندنی 
«اگر بخواهم نام کاملم را بنویسم، یک روز طول می‌کشد‌. وقتی در سائوپائولو به مدرسه می‌رفتم، هم‌کلاسی‌هایم نام «پله» را روی من گذاشتند و من دلیل آن را نمی‌دانستم و عصبانی می‌شدم. پدرم به یاد توماس ادیسون نام مرا ادسون گذاشت». مردی که با نام ادیسون پا به جهان گذاشت و در بیمارستان اینشتین از دنیا رفت؛ مخترع تکنیک بود و نابغه‌ فوتبال. او را با نامی می‌شناسیم که خودش علاقه‌ چندانی به آن نداشته: «چون مرا پله خطاب می‌کردند، از بچه‌ها ناراحت می‌شدم و آن‌ها برای اذیت کردن من مدام می‌گفتند پله، پله‌.» دیری نکشید که فریاد تمسخرآمیز «پله‌ پله» در مدرسه، به فریاد تحسین‌برانگیز روی سکوهای ورزشگاه‌های فوتبال تبدیل شد که نام الهام‌بخش اسطوره‌ را به آسمان می‌رساندند: «وقتی هزارمین گل دوران فوتبال خود را با پیراهن سانتوس از روی نقطه پنالتی به ثمر رساندم، ۱۲۵هزار نفر در ماراکانا فریاد می‌زدند پله پله. به گونه‌ای که پاهایم می‌لرزید».
بهترین بازیکن تاریخ 
سال‌ها پیش از آنکه جدل‌های طرفداران لیونل مسی و کریستیانو رونالدو فضای مجازی را پر کند، پله را به عنوان «۳ بار قهرمان جام جهانی» و «مردی که بیش از هزار گل در زمین فوتبال به ثمر رسانده» بهترین فوتبالیست تاریخ می‌نامیدند. او می‌گوید: «من هیچ‌وقت خود را بهترین بازیکن جهان ندانستم.» خروج از سایه‌ نام پدر، اولین قدم پیشرفت فرزندان بازیکنان دیروز فوتبال است: «پدر من فوتبالیست بود و من در ابتدا تنها پسر دوندینیو بودم. تا ۱۴ سالگی همه می‌گفتند: پسر دوندینیو بازیکن خوبی است». با این حال پله هیچ‌وقت خروج سریع و انفجاری از زیر سایه‌ پدر را فراموش نمی‌کند. در ۱۶سالگی برای اولین بار با پیراهن سانتوس به میدان رفت و یک ماه بعد به تیم ملی دعوت شد. اولین مسابقه‌ ملی‌اش در ماراکانا مقابل آرژانتین بود و او موفق به گلزنی شد. سال بعد به جوان‌ترین بازیکن قهرمان جام جهانی تبدیل شد: «هیچ‌ وقت در مسیر حرکتم توقف نکردم که خود را بهترین بدانم. هیچ‌وقت نایستادم تا خود را با بقیه‌ بازیکنان مقایسه کنم. پدرم همیشه می‌گفت خداوند استعداد فوتبال را به تو هدیه داده». 
روزهای بدون تکنولوژی 
پله خاطره‌ جالبی از نخستین قهرمانی‌اش در جام جهانی دارد. در روزهایی که رادیو در دسترس‌ترین وسیله ارتباطی برای فهمیدن نتایج فوتبال بود: «بعد از فینال دوست داشتم خبر قهرمانی را به خانواده‌ام برسانم. به مسئول روزنامه و رادیو گفتم کجا می‌توانم یک تلفن پیدا کنم؟ می‌خواهم با پدرم تماس بگیرم. آن‌ها تلفن نداشتند و من مجبور شدم تا یک روز برای تماس صبر کنم». او جملاتش هنگام برقراری تماس را فراموش نمی‌کند؛ وقتی بقیه‌ بازیکنان هم برای تماس با خانواده خود در صف بودند: «سلام! قهرمان صحبت می‌کنه‌. ما قهرمان شدیم!» مقایسه‌ روزهایی که انسان‌ها از فناوری‌های ارتباطی امروز بی‌بهره بود، با قرن جدید جالب است. «امروز اگر بازیکنی گل بزند به سمت دوربین می‌دود و می‌گوید: مادر! من یک گل زدم‌».
خاطره‌ تلخ 
مردی که در ۴ جام متوالی ۱۹۵۸ تا ۱۹۷۰، 3 بار قهرمانی را جشن گرفت، مسلماً تنها جای خالی افتخاراتش در جام جهانی انگلیس را نقطه‌ فرود و ضعف دوران حرفه‌ای خود می‌داند: «مصدومیت در برابر پرتغال در جام جهانی ۱۹۶۶. ما ۲ بار متوالی فاتح جام جهانی شده‌ بودیم و آن سال هم تیم فوق‌العاده‌ای داشتیم. همه فکر می‌کردند قهرمانی مجدد در دسترس است. وقتی مصدوم شدم و جام از دست رفت، خیلی افسرده بودم. خیال می‌کردم باید فوتبال را کنار بگذارم. ۲ سال بعد اما به تمرین خود ادامه دادم. با خود گفتم در جام جهانی ۷۰ حاضر خواهم بود. و این جام به بهترین جام جهانی تبدیل شد تا در اوج خداحافظی کنم».
توقف‌ناپذیر 
جاه‌طلبی و تشنگی دائمی همواره رمز پیشرفت تمام ستارگان مطرح فوتبال بوده: «پدرم می‌گفت وقتی جوان هستی و تازه دیده می‌شوی، همه می‌گویند تو بهترینی! اما اگر شروع به باور کردن حرف آن‌ها کنی، بازنده خواهی بود.» پیشنهاد او به ستارگان نسل جدید این بود که نظرات مردم در مورد عملکرد خوب و بد خود را فراموش کنند: «خودت باش، آماده باش. هیچ‌وقت فکر نکن عملکردت خوب است. همیشه به این فکر کن که می‌توانی یاد بگیری و 
بهتر شوی‌».

 

تاکنون نظری برای این خبر ثبت نشده است!
ثبت نظر جدید
نام و نام خانوادگی  

آدرس ایمیل    

متن نظر  

کد امنیتی