[ فردا را به امروز می آوریم ]
  • آخرین شماره ۲۵۳۱
  • دوره جدید

ترامپ یک داستان ترسناک است، روزنامه شیراز نوین

استفن کینگ درباره پایان‌دادن به آمریکای با دونالد ترامپ می‌گوید: فکر می‌کنم برکنار شود که به نظر من پایان خوبی خواهد بود؛ بگذارید این‌طور بگویم که دوست دارم کلاً کناره‌گیری کند. پایان بد این است که برای سومین‌بار قدرت را به‌ دست بگیرد و همه‌چیز را کاملاً از آن خود کند. در‌هر‌حال این یک داستان وحشت‌آور است. ترامپ خود یک داستان ترسناک است؛ این‌طور نیست؟
به گزارش ایسنا، استفن کینگ، نویسنده مشهور آمریکایی داستان‌های ترسناک، علمی‌تخیلی و وحشت است که کتاب‌های او تاکنون بیش از ۳۵۰‌میلیون نسخه فروش داشته و کتاب «درباره نوشتن» او یکی از مهم‌ترین منابع الهام برای نویسندگان مختلف بوده است. کینگ تا‌کنون ۵۰ رمان از جمله هفت رمان با نام مستعار ریچارد بچمن منتشر کرده و پنج اثر غیرداستانی در کارنامه خود دارد. این نویسنده مشهور که تاکنون از روی آثارش فیلم‌های بسیاری ساخته شده است، در ایران با اقتباس‌های سینمایی خود، از جمله فیلم درخشش به کارگردانی استنلی کوبریک فقید و بازی جک نیکلسون شناخته شده است.
استفن کینگ در برنامه‌ای که چندی‌پیش نشریه گاردین ترتیب داده بود، به پرسش‌های هواداران خود و مخاطبان این نشریه درباره منابع الهام، رنگ ترس، آگاهی به اینکه چه وقتی باید چیزی را تمام کنید، نبوغ در نوشتن و اینکه چرا کارگران غیرفکری برای نویسندگان ارزشمند هستند، پاسخ داده است. در ادامه بخشی از این پاسخ‌ها را می‌خوانید: کینگ در یکی از پرسش‌ها درباره اینکه در یکی از رقابت‌های داستان‌نویسی که این نویسنده یکی از داوران آن بوده مردود شده است و آیا این اتفاق ربطی به استعداد او دارد یا نه پاسخ داد:
خب، الزاماً این موضوع ربطی به نداشتن استعداد ندارد. فکر می‌کنم همه استعداد دارند اما نیاز دارید تا استعداد خود را صیقل دهید. هرچه بیشتر این کار را انجام دهید، بیشتر از آن لذت خواهید برد و وقتی به آن استعداد لازم رسیدید، می‌خواهید آن را ادامه دهید.
این نویسنده آثار‌گونه وحشت همچنین در پاسخ به پرسشی درباره اینکه از واژه «پرکار» بسیار سوءاستفاده می‌شود اما درباره آثار او صحت ندارد و اینکه آیا ننوشتن یک انتخاب شخصی است یا ناچار هستید که ننویسید؟ اظهار کرد:
تصمیم گرفتن درباره اینکه با دو یا سه‌ ساعت اضافه وقت خود بین ۹ صبح تا ظهر چه کنید بسیار سخت است. فقط می‌توانید چند برنامه تلویزیونی ببینید. من می‌روم قدم می‌زنم و همین زمان است که تازه می‌فهمم که دارم درباره کار بعدی فکر می‌کنم. در حقیقت، خودم را با نوشتن سرگرم می‌کنم.
او در جواب مخاطب دیگری که پرسید: آخرین‌باری که مشغول نوشتن بوده و ناگهان به این نتیجه رسیده است که، نه این موضوع خوبی نیست و آن را کنار گذاشته است کی بوده؟ پاسخ داد: روزی شخصی طرحی پیشنهاد کرد مبنی بر اینکه تعدادی آدم‌خوار در آپارتمانی ساکن می‌شوند و هیچ‌کس نمی‌تواند خارج شود. طرح جالبی بود اما واقعاً نمی‌دانستم با آن چه بکنم؛ بنابراین آن را کنار گذاشتم و سراغ نوشتن چیزی رفتم که شدنی‌تر بود. شاید درباره آن طرح حدود ۲۰۰ صفحه نوشته بودم؛ شما تا جایی می‌توانید پیش بروید که به این نتیجه برسید چیزی برای گفتن ندارید؛ اینجا آخر کار است.
خواننده دیگر نشریه گاردین پرسیده است که دانشجوی دانشگاه هنر هستم و به این فکر می‌کنم چه کار نیمه‌وقتی می‌توانم پیدا کنم تا برای من الهام‌آور باشد؟
کینگ پاسخ داد: من برخی داستان‌های خود برای نوشتن را از هنگام کار کردن در آسیاب الهام می‌گرفتم. باید همه‌جا را تمیز می‌کردیم و در زیرزمین پر بود از موش‌های بزرگ. داستانی درباره آن نوشتم و سپس فرار کردم و از آنجا رفتم. به نظر من هر کاری که کارگران یدی و غیرفکری در آمریکا انجام می‌دهند، که ما به آن‌ها کارگران یقه‌آبی می‌گوییم، تجربه خوبی برای نوشتن است. لازم نیست کاری داشته باشید، در جایی شیک و تمیز بنشینید و لازم نباشد چیزی را تمیز کنید تا داستان وحشت‌انگیز بنویسید.
نویسنده رمان موفق «درخشش» در جواب مخاطب دیگری درباره اینکه اگر ترس رنگی می‌داشت، آیا تک‌رنگ بود یا طیف‌های مختلف رنگ داشت؟ گفت: به نظر من ترس آبی تیره متمایل به سیاه است. باید کمی رنگ داشته باشید تا بتوانید کمی ببینید. باید چیزی را حس کنید تا دریابید در سایه‌ها چه‌چیزی برای گفتن وجود دارد؛ بنابراین، بله من می‌گویم آبی تیره متمایل به سیاه.
این استاد نوشتن داستان‌های ترسناک در ادامه در پاسخ به پرسشی درباره اینکه وقتی پیشنهاد اقتباس سینمایی دیگری از آثار او روی میزش قرار می‌گیرد، آیا هیجان‌زده می‌شود یا ناراحت؟ اظهار کرد: هنوز هم وقتی کسی می‌خواهد فیلمی از روی آثار من بسازد هیجان‌زده می‌شوم. وقتی فیلم «میمون» را همین سال دیدم یا فیلم «زندگی چاک» ذوق‌زده شده بودم. حتی از دیدن بازنویسی فیلم «مرد دونده» که در انگلستان فیلم‌برداری شده بود بسیار خوشحال شدم. من بدون داشتن تصویری سینمایی در ذهنم داستانی نمی‌نویسم؛ فقط چیزی را می‌نویسم که به نظرم داستان خوبی برای مردم است و خودم از آن لذت می‌برم. پس هر‌آنچه که باید بشود می‌شود. فیلم‌ها را دوست دارم اما فکر می‌کنم آن‌ها چیزهای متفاوتی هستند؛ مثل سیب و پرتقال.
مخاطب دیگری پرسیده بود که: من اغلب خواب‌های عجیب و واضحی را می‌بینم و شوهرم به شوخی می‌گوید که مثل داستان‌های استفن کینگ است. آیا اثری داشته‌اید که الهام‌گرفته از رؤیاهای عجیب باشد؟ و کینگ پاسخ داد: یکی از آن‌ها را به‌خاطر دارم؛ درباره یخچالی دور انداخته‌شده که وقتی در آن را باز کردم پر بود از زالو؛ همان را در یکی از داستان‌هایم آوردم.

تاکنون نظری برای این خبر ثبت نشده است!
ثبت نظر جدید
نام و نام خانوادگی  

آدرس ایمیل    

متن نظر  

کد امنیتی