«قانون مورفی» برگرفته از سخنان ادوارد آلویسیوس مورفی است. او معتقد بود اگر راه‌های متفاوتی برای انجام کاری وجود داشته باشد که یکی از آنها به فاجعه بینجامد، حتماً یک نفر کار را به همان صورت انجام خواهد داد.
با قانون مورفی و جزئیات آن آشنا شوید
به گزارش نمناک، تاکنون برای شما پیش آمده است که عزم خود را برای انجام یک پروژه به بهترین شکل جزم کرده اید اما یک اتفاق کاملاً غیر قابل پیش بینی که شاید هر صد سال اتفاق افتد برای شما رخ دهد و همه نقشه‌ها را نقش بر آب کند؟
یا به طور مثال دنبال لباسی در کمد خود می‌گردید و لباسی که مدنظر شما نیست مدام جلوی چشمتان است؛ حال اگر در زمانی دیگر به همان لباس نیاز داشته باشید پیدا نخواهد شد. در اصطلاح عامیانه می‌گویید: «من چقدر بدشانس هستم» اما در غرب در این شرایط، قانون مورفی را مثال می‌زنند.
قانون مورفی یک مثال زبانزد رایج در فرهنگ غربی است که می‌گوید «هر خطای ممکن رخ خواهد داد.» این جمله از «ادوارد مورفی»، مهندس نیروی هوایی آمریکایی است. طبق این ضرب المثل همیشه همه چیزها در بدترین و نامناسب ترین زمان به خطا می‌روند و کارها را لنگ می‌گذارند. معمولاً هنگامی که شخصی همواره بدشانسی می‌آورد او را مشمول قانون مورفی می‌نامند.
ادوارد آلویسیوس مورفی که بود؟
ادوارد مورفی مورفی در منطقه کانال پاناما در 11 ژانویه 1918 به دنیا آمد. وی بزرگ‌ترین فرزند از میان پنج فرزند خانواده اش بود. مورفی یک مهندس نیروی هوایی در آمریکا بود. نام وی بیشتر به‌خاطر قوانین مورفی و محقق تئوری هرج و مرج یا آشوب، مشهور است. پس از پایان دبیرستان در نیوجرسی به آکادمی نظامی West Point پیوست و در سال 1940 فارغ التحصیل شد. وی در 17 ژوئن 1990 در گذشت.
قانون مورفی چیست و چگونه به وجود آمد؟
قانون مورفی (گاهی با استنباط فیناگل یا قانون سُد در فرهنگ غرب اشتباه می‌شود) یک مثل معروف در فرهنگ غرب است که در زمان آزمایش واگن موشکی در اواخر دهه 40 به وجود آمد.
سرگرد ادوارد مورفی در یکی از سخت ترین آزمایش‌های پروژه یک تکنسین سیم‌ها را برعکس وصل کرد و آزمایش خراب شد.
مورفی درباره این تکنسین گفت:
«اگه یه راه برای خراب کردن چیزی وجود داشته باشه اون همون یه راه رو پیدا می‌کنه» و این آغازی برای قانون مورفی بود.
در ابتدا در فرهنگ فنی مهندسین رواج پیدا کرد و بعد به فرهنگ عامه راه یافت.
بعداً قوانین دیگری هم بعد از کسب رتبه لازم از بنیاد مورفی در زمره قوانین اصلی قرار گرفتند.
اصلی ترین پیامی که این قانون بیان می‌کند این است که در هر حالتی که احتمال خراب شدن یا خطا رفتن باشد بی شک روزی این اتفاق می‌افتد. «اگر راه‌های متفاوتی برای انجام کاری باشد که یکی از آنها به خرابی یا فاجعه بینجامد، حتماً یک نفر کار را به همان صورت انجام خواهد داد.» که معمولاً به این صورت بیان می‌شود: «خطای احتمالی رخ خواهد داد.» از نیکلاس اسپارک محقق و نویسنده کتاب «تاریخی از قانون مورفی».
نیک اسپارک در پایان کتاب «تاریخی از قانون مورفی» بیان می‌کند که تفاوت خاطرات بعد از گذشت سال‌ها، اجازه مشخص کردن دقیق شخصی که در طول چندین ماه آزمایش دستگاه جدید اندازه گیری، این عبارت را به شکل مصطلح امروزی آن ابداع کرده نمی‌دهد، ولی این عبارت در انعکاس جمله ای که مورفی پس از شکست دستگاه اندازه گیری اش گفته ابداع شده و به تدریج از حالت اولیه آن که در اولین کنفرانس سرهنگ استپ -سریع ترین مرد روی زمین- به کار رفت به حالت امروزی درآمده است.
قانون زندگی مورفی 
آیا زندگی شما نمونه خوبی از قوانین مورفی است؟
هروقت گرسنه به خانه می‌آیی، آن شب اتفاقاً غذا ندارید. اما شبی که بیرون غذا می‌خوری وقتی به خانه می‌آیی می‌بینی که غذای موردعلاقه‌ات را درست کرده‌اند.
در یک ظرف آجیل اولین چیزی که می‌خوری یک بادام تلخ است.
دقیقاً وقتی جفت دستانت تا آرنج گریسی یا گلی است، چشمت خارش می‌گیرد!
اگر یک ماشین صفر بخری، هرچقدر هم مواظب آن باشی و سعی کنی جای مطمئنی پارکش کنی، باز هم روی آن خط می‌افتد، ولی ماشین کهنه و داغانت را وسط اتوبان بگذار و شب بیا و سالم برش دار.
وقتی جوراب پوشیده‌ای، حتماً دمپایی دستشویی خیس است!
هرچقدر هم دلیل منطقی برای خرید چیزی داشته باشی، همیشه یکی هست که بگوید حسابی سرت کلاه گذاشته‌اند!
موقع درس خواندن پرز‌های موکت هم جذاب می‌شود. دوست داری ساعت‌ها بنشینی و به آنها نگاه کنی.
اگر یک بار سر کلاس نروی و استاد بگوید جلسه بعد امتحان می‌گیرد، هیچکس به تو خبر نمی‌دهد. اما روزی که یکی از اساتید تو را حذف کند، همه یادت می‌افتند و پیام می‌دهند که استاد گفت حذفی!
وقتی پیاده باشی تاکسی پیدا نمی‌شود، اما وقتی با ماشین باشی در ترافیکی از تاکسی‌ها گیر می‌افتی.
برای موفق شدن تنها یک راه وجود دارد، اما برای شکست خوردن راه‌های زیاد.
ادامه دارد...