گاهی فیلم‌هایی را باید به خاطر جذابیت یا پیچیدگی‌هایی که دارند بیشتر از یک بار دید. به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان به نقل از برایت ساید، هرچقدر که روایت داستان یک فیلم سینمایی پیچیده باشد، از همان لحظات ابتدایی توجه‌ مخاطب را به خود جلب و جذابیت فیلم برای مخاطبان افزایش پیدا می‌کند. داستان‌های کارآگاهی، فیلم‌های مهیج و علمی و تخیلی از ژانرهایی هستند که بیشتر از ژانر‌های دیگر از پیچش‌های داستانی و صحنه‌های غیر منتظره در آنها استفاده شده است و مخاطب را در طول تماشای فیلم از یک هزارتوی جذاب عبور می‌دهند.
لوپر: فیلمی بسیار پیچیده با داستانی در آینده که در مورد گروهی تبهکاری است که یاد می‌گیرند چگونه کسی را که می‌خواهند بکشند، به گذشته بفرستند. «لوپر» مثل هر فیلم دیگری درمورد سفر زمان منطق‌های خاص خودش را دارد، اما سعی کنید زیاد در مورد پیچیدگی‌های داستان فکر نکنید و تنها از آن لذت ببرید.
جاده مالهالند: این فیلم سینمایی داستانی پیوسته ندارد و در واقع فیلم از سکانس‌های کوتاهی تشکیل شده که در نهایت یک کل را تشکیل می‌دهند. مخاطبان کم تجربه با گرفتن هر سرنخی از فیلم و تکمیل کردن معمایی که در ذهنشان به وجود آمده در داستان فیلم گم خواهند شد. این فیلم تا لحظه پایان شما را هیجان زده می‌کند و در ذهن شما سؤال به وجود می‌آورد و این همان دلیلی است که عده زیادی از مخاطبان این فیلم را دوست دارند.
هفت‌تیر: در این فیلم گای ریچی مخاطب را با مشکلات پیچیده‌ای درگیر می‌کند که باید در پی یکدیگر حل شوند. در حالی که شما به دلایل رفتار قهرمان اصلی فیلم فکر می‌کنید، معماهای دیگر به راحتی از چشم شما پنهان می‌ماند. به همین خاطر یکی از پس دیگری تعداد مشکلات حل نشده برای مخاطب بیشتر می‌شود.
بیسیک: در طی تمرین نظامی ارتش آمریکا در پاناما، یک اتفاق غیرمنتظره می‌افتد و یکی از تیم‌های کار آموز به همراه تمرین دهنده آن‌ها ناپدید می‌شود. دو بازمانده از این حادثه نیز دو روایت متناقض از این حادثه را روایت می‌کنند و پرونده هرچه جلوتر می‌رویم پیچیده‌تر می‌شود. اگر معما دوست دارید و داستان‌های پیچیده را دنبال می‌کنید، این فیلم برای شما بهترین گزینه است.
شاه‌کلید: کارولین الیس ۲۵ ساله یک پرستار در یک خانه بزرگ در جایی نزدیک لوئیزیاناست. او از فردی به نام بنجامین مراقبت می‌کند که صاحب یک عمارت است و به دلیل تشنجی که در گذشته داشته فلج شده است و توانایی صحبت ندارد. این پرستار خیلی زود موارد عجیب و غریبی را در این خانه و از همسر بنجامین می‌بیند و تصمیم می‌گیرد که این راز‌ها را برملا کند.
دانی دارکو: این فیلم سینمایی به موضوعات فلسفی، مفهوم سرنوشت و احتمال تغییر آن و همین طور این نظریه که هیچ چیزی به صورت شانسی اتفاق نمی‌افتد، می‌پردازد. هر دقیقه از این فیلم به گونه‌ای می‌گذرد که شما بیشتر احساس سردرگمی می‌کنید.
اطلس ابری: در این فیلم شش داستان در عصر‌ها و زمان‌های مختلفی در آینده و گذشته روایت می‌شوند. در اطلس ابری شخصیت‌ها با انتخاب آزادی و برده داری باید عواقب آن را نیز در نظر بگیرند. این انتخاب می‌تواند چیز‌های زیادی را تغییر دهد؛ چراکه همه چیز با یکدیگر مرتبط است.
پلیس زمان: داستان فیلم در زمان آینده است و دانشمندان توانسته اند یک ماشین زمان بسازند. با این اختراع جهان به مرحله جدیدی از تمدن بشری وارد می‌شود. این ماشین این توانایی را می‌دهد که اشتباهات گذشته را درست کنند و زمان حاضر را بهبود ببخشند. این فیلم برای علاقه‌مندان به ژانر تخیلی از بهترین گزینه‌هاست.
بازی: با این فیلم مهیج و روان شناسانه دیوید فینچر، هیچ شانس بهتری برای آشنا کردن خود با دیوید فینچر پیدا نمی‌کنید. این کارگردان واقعیت را لایه به لایه می‌شکافد تا مخاطب متوجه نشود اصلاً واقعیتی وجود دارد یا نه. در این فیلم شخصیت مایکل داگلاس تلاش می‌کند تا معمایی را در یک واقعیت مجازی حل کند که توسط برادرش طراحی شده است.
پوستی که در آن زندگی می‌کنم: جراحی معروف به نام رابرت لگارد راهی مخفی پیدا می‌کند تا یک پوست مصنوعی برای انسان بسازد. او به همکاران خود اطمینان می‌دهد که این آزمایش روی یک موش موفقیت آمیز بوده است، اما به طور مخفی این آزمایش را روی یک انسان نیز انجام داده است.