برج گمشده، روزنامه شیراز نوین
سعیدرضا امیرآبادی - روزنامه نگار
amirabadi_shznvn@yahoo.com
فاصله میان بود و نبود پلاسکو کمتر از یک روز بود. ساختمان عظیم تجاری به یکباره به تلی از سیمان و آجر و میلگردهای مذاب بدل شد و آتشنشانان زیادی را به شهادت رساند؛ مردان دلاوری که یکایک اتاقهای ساختمان ناامن را بهدنبال مردم جستوجو میکردند تا مبادا فردی در اتاقک زیرشیروانی محصور شده باشد. آنها بهخوبی میدانستند که هر لحظه بیم فروریختن آسمانخراش جهنمی وجود دارد. با وجود این با شهامتی مثالزدنی، قدم به دالان مرگ گذاشته و مظلومانه به شهادت رسیدند...
شاید اگر مسیر آنها برای رسیدن به ساختمان پلاسکو هموار بود میتوانستند عملیات جستوجو و نجات را زودتر به پایان رسانده و شب هنگام در کنار خانوادههایشان باشند. شاید اگر شهرداری پایتخت پروتکلهای ایمنی را با جدیت بیشتری اجرایی میکرد آنها همچنان مشغول خدمت رسانی به شهروندان در لباس شریف آتش نشانی بودند.
ساختمان شوم پلاسکو در ایران انگشت شمار نیست. همه ما به خوبی میدانیم که بسیاری از سازههای قدیمی همچنان از حداقل ایمنی برخوردار نیستند و این در حالی است که جمعیت زیادی در آنها سکونت داشته و به امرار معاش مشغول اند. اما شهرداریها و سایر نهادهای مسئول با در نظر گرفتن تنگناهای بی شماری که مردم ایران در آنها گرفتار هستند، نمیخواهند یا نمیتوانند به مسئله ورود کرده و بر حجم نارضایتیهای اقتصادی بیفزایند. به همین دلیل همگی دعا میکنیم که آتشی در نهان خانه یکی از این ساختمانهای فرسوده و نا امن که از حداقلهای ایمنی هم برخوردار نیستند برپا نشود و سرنوشت پلاسکو تکرار نگردد؛ چراکه در صورت وقوع بحران، آتش نشانان شریف، شجاع و جان بر کف با همان تجهیزاتی که منسوخ شده اند دوباره به دامن آتش پا میگذارند و تکرار فاجعه غمبار پلاسکو دور از ذهن نیست. متأسفانه در کشور ما جان باختن هموطنان به امری عادی و روزمره و کم حساسیت بدل شده است. سالانه هزاران نفر در حوادث رانندگی طعمه خودروهای غیرایمن و جادههای ناامن میشوند و شمار قربانیان سیل و زلزله و آتش سوزی و سقوط هواپیما و غرق شدن کشتی و برخورد قطار و رانش زمین و کرونا و حوادثی از این دست بی شمار است. به همین دلیل حساسیت ما نسبت به جان سپردن هموطنانمان کم شده و متأسفانه آن را در زمره رویدادهای روزمره و عادی تلقی میکنیم؛ غافل از آنکه بهترین سرمایههای ایران زمین در حوادثی نظیر پلاسکو و سانچی از میان ما رفتند و امروز هیچ کس سراغی از خانوادههای همیشه داغدار و مظلوم آنان نمیگیرد. به همین دلیل باید رعایت پروتکلهای ایمنی را بر هر مصلحت اندیشی دیگری ارجح دانست و شرایط را به امید امن بودن اوضاع به حال خود رها نکرد. در کنار قربانیان حوادثی نظیر پلاسکو، بسیاری از صاحبان مشاغل نیز با بروز این فاجعه به خاک سیاه نشستند و به دست فروشی و مشاغل موقت روی آوردند. اگر امروز رسانهها و مدیومهای ارتباطی سراغی از آنان نمیگیرند، این آلزایمر مذمت بار به معنای به سر و سامان رسیدن شرایط اقتصادی آنها نیست. برای کسبه پلاسکو جای خالی این مجتمع عظیم تجاری تا ابد حس میشود؛ چراکه آنها در چشم بر هم زدنی از هست و نیست ساقط شده و روزگار دشواری را پشت سر میگذارند. همچنین خانوادههای داغدار آتش نشانان با بغض و نفرت از چهارراه استانبول عبور میکنند؛ چراکه شماری از مردم از سر بی مایگی فرهنگی با ازدحام در منطقه راه را بر آتش نشان شریف بسته و آنها را به مسلخ روانه ساختند.
در شرایط فعلی مردم ایران امیدوارند تا فاجعههای غیرمترقبه ای بر بحرانهای روزمره آنها اضافه نشود و بهترین فرزندان کشور قربانی چشم پوشی و مصلحت اندیشی و بی مایگی فرهنگی نگردند. فاصله میان بود و نبود پلاسکو کمتر از یک روز بود.
پینوشت:
به مناسبت سالگرد حادثه پلاسکو و یادآوری ایثارگری آتشنشانان و کمبود خون، آتشنشانان فداکار سازمان آتشنشانی شیراز به یاری بیماران نیازمند به خون و فرآوردههای آن شتافتند.
تاکنون نظری برای این خبر ثبت نشده است!
ثبت نظر جدید
خبرهای تصادفی روزنامه شیراز نوین