نگاهی تحلیلی به شهرآورد ۱۰۱ پرسپولیس مدیریت کرد، استقلال استراتژی را باخت، روزنامه شیراز نوین
محسن شکری - مربی و آنالیزور فوتبال
با وجود گذشت نزدیک به یک هفته از یکی از مهمترین شهرآوردهای تاریخ، اما صحبت درباره آن همچنان در محافل فوتبالی ادامه دارد. قرمزها سرمست از پیروزی هستند و آبیها دلایل شکست تیمشان را جستوجو میکنند.
در تحلیل امروز، توضیح میدهیم که چطور استراتژی بهتر پرسپولیسیها باعث قهرمانی آنها شد و استقلال که شاید پیشبینی خوبی از کشیده شدن بازی به وقت اضافه و شرایط حاکم بر آن در 30 دقیقه سرنوشتساز نداشت، چگونه یکی از مهمترین بازیهای سالیان اخیر خود را به رقیب دیرینه واگذار کرد.
برای 120 دقیقه بازی، فاکتوری وجود دارد به نام استراتژی. استقلال از دقایق ابتدایی بازی با توجه به آنالیزی که از تیم پرسپولیس و ساختار حملات در بازیهای گذشته داشت، پا به میدان گذاشت. اگر این تیم از لحاظ بار روانی مثل پرسپولیس آماده بود و در زدن ضربات آخر تمرکز بیشتری داشت، بازی در 90 دقیقه شاید به گونه دیگری پیش میرفت.
با نگاهی به تمام دقایق بازی که آن را باید به 6 بخش 15 دقیقهای تقسیم کرد، اشتباهات فردی یک یا چند بازیکن در یک سوم دفاعی تا به ثمر رسیدن گل و خلاقیتهای فردی یک یا چند بازیکن برای به ثمر رسیدن گل، باید بیش از 200 آیتم را آنالیز کنیم. حال به تحلیل و بررسی دربی 101 می پردازیم:
استقلال با پلن A استراتژی ضد بازی(Anti game) به تخریب شکل و ساختار و نحوه ارتباط و حرکت بازیکنان تیم حریف پرداخت تا معماری و بازیسازیهای تیم حریف به راحتی شکل نگیرد. ساپینتو این پروسه را بهعنوان فرمان تاکتیکی در دستور کار قرار داده بود. پرس توپ، پرس حریف و پرس فضا، شرح وظایفی بودند که از طرف مربی پرتغالی برای بازیکنان در پستهای تخصصیشان لحاظ شده بود و اولین هدف تیم استقلال، برتری در میانه زمین و بازی کردن با میانه پر بود، تا اجازه کارهای ترکیبی و حفظ مالکیت توپ را از حریف بگیرد.
استراتژی اینگونه تعریف شده بود که «هر کجا توپ قرار دارد، تا شعاع 20 الی 25 متری، تمام بازیکنان استقلال، سیستم دفاع فشرده(compact defense) را اجرا کنند و بازیکنان حریف را تحت فشار همهجانبه (preessuraizing) قرار دهند تا تمرکز قرمزها را بر هم زده و از اشتباهات آنها به گل برسند. هر زمانی که بازیکنان پرسپولیس به میانه زمین میآمدند، با تلهگذاری(Trapping) حریف روبهرو میشدند و به علت تراکم و نزدیک بودن خطوط به استقلال، این کمک را میکرد که به راحتی حریف را احاطه(Surrounding) کنند و بعد از تصاحب توپ با شتاب و ریتم تند(Acceleration) ساختار حملات را پایهریزی کنند.
سیستم ضد بازی یا همان آنتیگیم، یکی از 7 شیوه بازی فوتبال است که در آن، سبک استراتژی بازی به 2 قسمت تقسیم میشود.
قسمت اول: کسانی که خوب میدوند و توپ را تصاحب میکنند.
قسمت دوم: کسانی که بار تیم را حمل میکنند؛ بازیکنان انرژیک و سرعتی که در ضدحملات، مسئولیت تمامکنندگی را بر عهده دارند.
بنابراین ساختار حملات استقلال بعد از تصاحب توپ، از جناح راست یعنی جایی که ترابی نفوذ میکرد، پایهریزی میشد. تا قبل از گل دقیقه ۲۹ پرسپولیس، آبیها ازهمین جناح صاحب چند موقعیت شده بودند و همین روند را تا پایان هم ادامه دادند که البته در اکثر صحنهها تمرکز لازم وجود نداشت و این نشان از بار روانی بالایی بود که در بدنه تیم به چشم میآمد.
پرسپولیس که راههای نفوذ از میانه و کنارهها را بسته میدید، تصمیم به بازی مستقیم یا برگشت توپ به یکسوم دفاعی، یعنی جایی که بیرانوند هم در آن حضور داشت را در دستور کار قرار داده بود. هدف یحیی گلمحمدی این بود که با گردش توپ و حفظ مالکیت، هم بازی را مدیریت کند و هم دست به ضدحملات بزند، چون هرچقدر از زمان بازی میگذشت دوندگی بالای بازیکنان استقلال برای تصاحب توپ به خصوص در میانه و کنارهها، باعث میشد انرژی بازیکنان تحلیل رفته و با توجه به نتیجه بازی و قانون «اشتداد» تمرکز لازم از بازیکنان گرفته میشد که اثرات آن، خطاها و جنگهای روانی بود که در درون بازی رخ داد.
هرچقدر از زمان بازی میگذشت، استقلال انتحاریتر ظاهر میشد، اما با ورود آرمان رمضانی و سجاد شهباززاده، استقلال رسماً وارد «پلن بی» شده و رو به بازی مستقیم و سانتر از کنارهها آورد.
با اضافه شدن موج دوم، حملات متعددی توسط استقلال پایهریزی شد و حالا پرسپولیس بود که رو به ضد حمله آورده بود و میتوانست در چند صحنه به گل دوم بازی دست پیدا کند.
شاگردان یحیی همچنین قصد داشتند با بردن توپ به کنارهها، زمان باقیمانده بازی را مدیریت کنند، اما در آخرین دقیقه وقتهای تلفشده، بالاخره فشار آبیها نتیجه داد و گل تساوی به ثمر رسید.
اگر متراژ دویدن تیم استقلال را بررسی کنیم، متوجه خواهیم شد که استقلال هرچه توان داشت را در ۹۰ دقیقه گذاشت و وقتی وارد وقتهای اضافه شد، هم الکترولیتها، هم مایعات بدن و هم تمرکز و آمادگی ذهنی را از دست داده بود. افزایش ضریب اشتباهات، ساقهای خسته(اسیدلاکتیک) و سراسیمه بازی کردن، دلایل این اتفاق ناخوشایند برای آبیپوشان بود.
استقلال با ورود به وقت اضافه، وارد استراتژی سوم خود یعنی بازی دفاع فشرده یا نشسته(Sit defence) شد؛ در این شیوه بازی، تیم باید از ۷ آیتم با تمرکز بالا دفاع کند و شکل استراتژی دفاعی بگیرد و با ۴ آیتم استراتژیهای حمله را بعد از تصاحب توپ پایهریزی کرده و دل به ضدحملات ببندد.
اما آیا استقلال خسته، توان و تمرکز لازم برای این کار را داشت؟ آیا ابزارهای لازم برای پلن های بازی وجود داشت؟ آیا استراتژی ضد حمله در این شیوه بازی شکل خواهد گرفت؟
در این شیوه بازی، نقش کسانی که توپ را از حریف گرفته و به دریافتکنندگان تحویل میدهند، بسیار مهم است و هماهنگی بالایی را میطلبد، در حالی که این ساقهای خسته، دیگر یاریگر استقلال نبودند.
در طرف مقابل اما پرسپولیس برای ۳۰ دقیقه پایانی، بین ۲ تا ۳ کیلومتر دوندگی در بدنه تیمش ذخیره کرده بود تا توپ و میدان را در اختیار بگیرد. بالاخره هم روی یک ضربه ایستگاهی، بر روی غفلت، اشتباه و عدم تمرکز حریف، به گل برتری دست پیدا کرد و پیروز دربی ۱۰۱ شد.
در نهایت باید گفت با وجود اینکه هنوز با فوتبال روز دنیا، ارزشیابی و استانداردهای یک دربی در سطح مطلوب، فاصله زیادی داریم، اما در شهرآورد و صدویکم تهران، شاهد 2 کلاس متفاوت فوتبال بودیم که سرخها به دلیل استفاده از استراتژی مناسبتر، پیروز میدان و فاتح جام شدند.
تاکنون نظری برای این خبر ثبت نشده است!
ثبت نظر جدید
خبرهای تصادفی روزنامه شیراز نوین