[ فردا را به امروز می آوریم ]
  • آخرین شماره ۲۰۸۸
  • دوره جدید

توهمِ عمدیِ توطئه!، روزنامه شیراز نوین

«تا من هستم نمی‌ذارن پرسپولیس جام ببره» - یحیی گل محمدی.
«اینا با قلعه نویی مشکل دارن. شاید من برم بذارن این تیم قهرمان بشه» - امیر قلعه نویی.
«هر کی لابیش قوی‌تر باشه، مربی تیم ملی می‌شه! برای همین من هیچ‌وقت مربی تیم ملی نمی‌شم.» - علی دایی.
این فقط چند نمونه درشت از توهمات توطئه مربیان بزرگ فوتبال کشورمان است. نکته مشترک در بین اظهارنظرهای فوق، این است که خلاف تمامی آنها مدتی بعد به اثبات رسید! 
جالب‌ترین اتفاق در خصوص علی دایی رقم خورد؛ جایی که او چندساعت پیش از انتخاب سرمربی تیم ملی، روی آنتن زنده برنامه پربیننده 90 با قاطعیت گفت که هرگز فدراسیون او را برای هدایت تیم ملی فوتبال انتخاب نمی‌کند، اما فردای آن روز نام خودش به‌عنوان نفر اول نیمکت تیم ملی به طور رسمی اعلام شد.
جملات امیر قلعه نویی هم که به سبک و سیاق خودش، به یاد همه علاقه‌مندان به فوتبال مانده. کسی که تصور می‌کرد یا می‌خواست این‌طور القا کند که مقصر ناکامی‌هایش، کسی غیر از خودش است. او هم پس از این اظهار نظرها، آن‌قدر جام برد که به پرافتخارترین مربی تاریخ لیگ برتر تبدیل شد. حالا هم سکاندار هدایت تیم ملی فوتبال است. یعنی در جایی که به گفته او هیچ‌کس نمی‌خواهد قلعه نویی موفق شود، قلعه نویی بزرگترین موفقیت‌ها را کسب کرده است!
آخرین نمونه بزرگ نیز به سرمربی موفق سرخپوشان پایتخت مربوط می‌شود؛ چندماه پیش یحیی گل محمدی با قاطعیت اعلام کرد: «تا من هستم، نمی‌گذارند پرسپولیس جام بگیرد»؛ او این اظهارنظر را پس از توقف خانگی مقابل آلومینیوم اراک در هفته‌های آغازین نیم فصل دوم مطرح کرد،اما کمتر از 4 ماه بعد، او نه یک جام، بلکه سه جام دیگر با تیم محبوبش دریافت کرد تا همان‌قدر که شایستگی‌هایش در زمینه فنی به اثبات برسد، ادعاهایی که درباره توطئه علیه خود مطرح کرده بود، زیر سؤال برود.
این نوع ادبیات فقط محدود به این سه نفر نمی‌شود و آن‌قدر نمونه در ذهن داریم که بیان تک‌تک آنها در این مقال نمی‌گنجد. اظهارنظرهایی شتاب‌زده که اغلب تحت فشار افکار عمومی بیان می‌شود؛ شاید هم بتوان این رفتارها را توهم‌هایی «عمدی» قلمداد کرد. برای شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیتِ ناکامی‌های احتمالیِ آینده، عده‌ای بهترین راه را «فرار رو به جلو» می‌دانند و انداختن توپ به زمین دیگران. آن‌هم دیگرانی که اغلب وجود خارجی ندارند؛ یعنی شخص مربی، دقیقاً مشخص نمی‌کند که روی صحبتش با چه شخص یا اشخاصی است. بنابراین، این نوع جملات صرفاً کاربردی عامه‌پسند دارد و می‌توان هواداران عاشق فوتبال را با چنین حرف‌هایی التیام داد و یا احساساتشان را به بازی گرفت. در درازمدت، رواج همین ادبیات و تفکراتِ خالی از منطق است که به خشونت‌های کلامی دامن می‌زند و فضای فوتبال کشور را مسموم می‌کند. اگر یک هوادار افراطی فوتبال را کنارتان داشته باشید، می‌توانید امتحانش کنید و ببینید که چطور یک روز پس از شنیدن صحبت‌هایی از قبیل آنچه در ابتدای متن آورده شد، عیناً همان‌ها را برایتان تکرار می‌کند؛ گویی که این صحبت‌ها از تفکرات خود او نشأت گرفته و به تبدیل به باور وی شده‌اند! مربیان و به طور کلی اشخاص مشهور و محبوب کشور، در خصوص اظهارنظرهای خود مسئولیتی بسیار سنگین‌تر از مردم عادی دارند و ای کاش پس از رد شدن ادعاهای کذبشان با گذشت زمان، از هواداران و علاقه‌مندان به فوتبال عذرخواهی می‌کردند.

 

تاکنون نظری برای این خبر ثبت نشده است!
ثبت نظر جدید
نام و نام خانوادگی

آدرس ایمیل

متن نظر

کد امنیتی