نگاهی به نقشآفرینان احتمالی نقش جیمز باند
تجربه آدرنالین در ضیافت نقره ای 007
(قسمت دوم- پایانی)
شیرازنوین- سعید رضا امیر آبادی
amirabadi_shznvn@yahoo.com
تعدد ژانرها ریشه در تنوع سلایق مردمان دارد. بشر از دیرباز علاقه وافری به شنیدن افسانهها و قصهها داشته است و در هر دورانی بنابر امکاناتی که در اختیار دارد، در این زمینه به تکاپو میپردازد. اسلوب ژانرهای سینمایی نیز بر همین منوال بنیانگذاری شده است. گروهی از ما دلباخته روایتهای واقعی هستیم و عدهای دیگر در مواجه با مضامین تخیلی، دچار شور و شعفی ماندگار میشویم. در این میان، داستانهایی هستند که سودای گریز از وقایع روزمره را پیشه کرده و به دنبال نمایش رویدادهایی متفاوت هستند. مخاطب اینگونه داستانها مجالی مییابد تا برای لحظاتی از دنیای یکسان پیرامون که همه روزهایش بسان یکدیگر سپری میشود، رها شده و در مسیر تجاربی متفاوت قرار گیرد. سینمای جاسوسی این امکان را برای دوستداران سینما مهیا میکند. در این ژانر شاهد اپیزودهای ماجراجویانه بسیاری هستیم و قصه فیلم در بطن خود، آبستن حوادث زیادی است. از سوی دیگر، کاراکتر اول فیلم به طور ذاتی از هوش و زیرکی منحصر به فردی برخوردار است و در بحبوحه حوادث، هوش سرشار خود را به نمایش میگذارد. جاسوس مجموعه آثار جاسوسی دارای توانمندیهای شایان توجهی است و مخاطب با دستیازی به آنها در مسیر همذاتپنداری قرار میگیرد. از سوی دیگر، کاراکتر منفی فیلم نیز دارای بنمایه شخصیتی قابل اتکایی بوده و رویارویی او با قهرمان، سکانسهای جذابی را رقم میزند. یکی دیگر از مزایای ژانر جاسوسی به دیگر گونههای آثار سینمایی به برخاستن محتوای فیلمنامه از حوادث پیرامون بازمیگردد. بدین وسیله تماشاگران دارای پیشزمینه ذهنی جامعی برای تماشای داستان هستند و نویسنده سناریو نیازی برای شرح مقدمه فیلم به صورت مبسوط نداشته و با فراغ بال به سراغ متن قصه میرود. جایی که بیشترین میزان زدوخوردها و سکانسهای بدیع در آن شکل گرفته و به فوران آدرنالین در عروق مخاطب میانجامد. از زمان تولد ژانر جاسوسی تا به حال شاهد این مسئله بودهایم که مخالفان صاحبان سینمای جاسوسی هالیوود به عنوان تروریست، تبهکار و جنایتکار مخفی میشوند. این در حالی است که در دنیای واقعی آنها میتوانند آزادیخواهانی باشند که سلطه استعمارگران را برنتافته و قیامهای آزادیخواهانه را پایهریزی نمایند. در اینجاست که صاحبان هالیوود و دیگر کارخانههای رویاسازی به انحراف از مسیر هنر راستین متهم شده و مرسوله تصویری آنان به کالایی جهتدار و خوشرنگ و لعاب تبدیل میشود. این در حالی است که آلودگی هنر به مضامین نادرست سیاسی، به هتک حرمت آن دامن زده و از ارزشهای آن میکاهد.
دیمین لوئیس
تعدد نقشهای منفی در کانامه حرفهای دیمین لوییس کاملاً مشهود است. کار به جایی رسیده است که با مشاهده او در ابتدای یک فیلم میتوان اطمینان داشت که قاتل سریالی خود اوست و نیازی به تماشای باقی ماجرا نیست. فرقی نمیکند که در نقش شاه هنری هشتم در سریال تالار گرگ باشد یا نیکولاس برادی سریال محبوب سرزمین مادری، بدون شک او یکی از تواناترین بازیگران عصر حاضر است. حقیقت این است که اگر روزی به من بگویند آیا میدانستی دیمین لوئیس مامور ام.آی.۶ است و بازیگری را برای رد گم کردن و بهانهای برای سفر به کشورهای مختلف انجام میدهد، واقعاً تعجب نخواهیم کرد! از شما چه پنهان دیدن او با ظاهری همیشه آراسته و موهایی مرتب، در کتوشلوارهای گرانقیمت و زیبا، همیشه این حس را منتقل میکند که او یک جیمزباند تمام عیار میشود، خصوصاً دیدن بازی او در صحنههای اکشن سریالدار و دسته برادران مهر تأییدی بر این نظریه بوده است! حضور او در قالب جیمزباند برای تعداد زیادی از طرفداران ۰۰۷ میتواند جذاب و مهیج باشد. اما به یاد داشته باشیم که علاوه بر کارنامهای که مالامال از نقشهای منفی است، لوییس دارای قد کوتاه و جثه چندان کوچکی است که برای جاسوس بزرگ چندان مناسب نیست.
هنری کویل
برای مردی که نقش سوپرمن را به دست آورده، تصاحب کاراکتر باند میتواند یک دسر لذتبخش باشد؛ اگرچه در این نقش توانمندیهای قابل ملاحظهای را از او مشاهده نکردیم و هرچه بود هنر جلوههای ویژه بود. آقای سوپرمن را اولینبار ۵سال پیش در سریال تودورها دیدم. بازی او هر فصل، نسبت به فصل گذشته سریال بهتر و بهتر میشد و به شخصه مطمئن بودم که در آیندهای نه چندان دور به یک سوپراستار تبدیل خواهد شد و امروز همان روز است. هنری کویل کمی پس از پایان پروژه تودورها، خیلی سریع به چهرهای شناخته شده تبدیل شد و مسیر پیشرفت در حرفهاش را به سرعت طی کرد. شاید جالب باشد بدانید زمانی که مارتین کمبپل برای کازینو رویال تست بازیگری میگرفت، کویل هم جزو افرادی بود که برای ایفای نقش جیمزباند تست داد. هنری کویل تمام خصوصیات برای جیمز باند بودن را دارد و پس از ایفای نقش «سولو» در فیلم به کارگردانی گای ریچی نشان داد قابلیتهای جالبی در نقشهای جاسوسی و هیجانی را میتواند از خود به نمایش گذارد. در سال ۲۰۰۶ شاید دنیل کریگ بهترین گزینه برای ایفای نقش ۰۰۷ بود؛ اما ۲۰۱۹ میتواند شروع جیمز باند با هنری کویل باشد. کویل قرار داد بلند مدتی با نقش مرد پرنده دارد و این مسئله می تواند در اعطای نقش جاسوس بزرگ به او تأثیرگذار باشد.
آرون تیلور جانسون
آرون تیلور جانسون قسمت زیادی از موفقیت خود را مدیون انتقام جویان است. او با درخشش در یک نقش فرعی به خوبی توانست توناییهای خود را به نمایش گذاشته و در زمره نامزدان نقشآفرینی کاراکتر جیمز باند قرار بگیرد. او اصالتاً بریتانیایی است و این نکته فاکتور مهمی برای گزینش وی به حساب میآید. با اینکه او را در تعداد زیادی فیلم هالیوودی و با لهجه آمریکایی دیدهاید اما او اهل باکینگهامشایر است. همینکه به خاطر لهجه آمریکایی و طرز صحبت کردن او، فکر نمیکردید بریتانیایی باشد، شروع خوبی برای یک جاسوس مخفی است! جانسون با نوجوانی که در فیلم کیک اس از در و دیوار بالا میرفت تفاوت بسیاری دارد. او بزرگ شده است و با بازی در نقشهایی مثل کوئیک سیلور در آخرین فیلم اونجرز و فرمانده فورد برادی در گودزیلا ثابت کرده که بازیگر قابلی است. تا فرارسیدن زمانی که دیگر دنیل کریگ مأمور ۰۰۷ نباشد، آرون نزدیک ۳۰سالگی خواهد بود و با روند پیشرفتی که از او شاهد هستیم، شاید گزینه بسیار مناسبی برای جیمز باند بعدی باشد. چنانچه جانسون به این موفقیت نایل شود، میتوان انتظار داشت که برای مدتهای زیادی این نقش را از آن خود کند.
سام وردینگتن
به راستی چه کسی میتواند ادعا کند یک نقش اصلی در کلان فیلم ترمیناتور کماهمیت و قابل اغماض است. سام مرد مولتی ژانر سینمای جهان است و از سینمای تخیلی تا حماسی دستی بر آتش دارد. قد و قامت کوتاه او نیز به وسیله تکنیکهای فیلمبرداری اصلاح شدنی است و دیگر توانمندیهایش از او یک بازیگر پرآوازه در عرصه سینمای جهان ساختهاند.اگر شایعات و اخبار را باور کنیم، هنری کویل تنها بازیگر این لیست نبوده که برای حضور در کازینو رویال تست داده است. گویا سام ووردینگتن نه تنها تست داده بلکه جزو ۳گزینه نهایی جهت انتخاب هم بوده است که در نهایت بخت درب خانه کریگ را میزند. اگر فیلمهای برخورد تایتانها و نابودگر: رستگاری را دیده باشید، با این موضوع که ووردینگتن یک بازیگر اکشن به تمام معنا است موافق خواهید بود. اما در اینجا بد نیست به این موضوع هم اشاره کنیم که از سال ۲۰۱۰ به بعد، ووردینگتن فیلمها و نقشهای چندان جالبی در کارنامه کاری خود نداشته است و همین موضوع کافیست تا تهیهکنندگان جیمزباند را بار دیگر در مورد انتخاب او دچار شک و تردید کند. نقش جیمزباند میتواند مکملی درخور توجه برای مردی باشد که در آینده نقشهای قابل توجهی را ایفا خواهد کرد و در اذهان علاقهمندان سینما باقی خواهد ماند.
تام هاردی
با وجود آنکه به سن و سال آلپاچینو و دنیرو نرسیده است؛ اما میتوان از او با لقب تام هاردی کیزرگ یاد کرد. مردی از جنس سینما و برای سینما. مطمئن هستم بیشتر شما منتظر دیدن نام او در این لیست بودهاید. به نظر شما تام هاردی به دنیا نیامده تا جیمز باند باشد؟! به جرأت میتوان گفت هاردی یکی از بهترین بازیگران مرد حال حاضر دنیای سینما است. کمتر کسی به تواناییهای او برای ایفای هر نقش، هرچقدر چالشبرانگیز و دشوار، شک دارد. هاردی به لطف تجربیات و مهارتهایی که برای ایفای نقش در فیلمهایش لازم داشته و آنها را آموزش دیده، به خودی خود تبدیل به جیمزباند دنیای واقعی شده است. برای ایفای نقش در جنگجو، شوالیه تاریکی برمیخیزد و چند فیلم دیگر، مهارتهای رزمی را به صورت جدی آموزش دید و با بازی به عنوان جاسوس، سرباز، گانگستر خوشپوش و دیگر نقشها کارنامهای فوق درخشان برای خود ثبت کرده است. به گفته برخی رسانهها، خود هاردی هم برای بازی در نقش مأمور ۰۰۷ ابراز علاقه کرده و اعلام کرده دوست دارد روزی این تجربه را نیز به کارنامه پربارش اضافه کند و چه خوب است که نقش مرموز 007 به او برسد تا لایه های مخفی این نقش را برای تماشاگران به نمایش گذارد.