اطلاعات کلی خبر
متن کامل خبر
سعیدرضا امیرآبادی- روزنامهنگار:
فوتبال سرزمین آرزوهاست. اختلاف طبقاتی و هرم اقتصادی در حاشیه مستطیل سبز از میان میرود و همه در پرتو جذابیتهای فوتبال مسحور میشوند. بردهای شیرین، میلیونها طرفدار مستطیل سبز را بر اریکه شادکامی مینشاند و باختهای حیثیتی، چیزی جز سرخوردگی و ناامیدی برای هوادار ندارد. با پیبردن به اعجاز شگفتانگیز فوتبال است که بسیاری از کشورهای جهان، سرمایهگذاریهای هنگفتی در راستای بهبود حال عمومی جامعه و کسب افتخارات بینالمللی انجام میدهند. شاید فوتبال مهمترین مدیوم ورزشی باشد که در عمیقترین لایههای زندگیمان
ریشه دوانده است...
با درک این مسئله بود که در دو دهه اخیر، سرمایههای هنگفتی در فوتبال ایران صرف شد و حال این پرسش مطرح میشود که دستاورد مردان شکستخوردهای نظیر کیروش پرتغالی برای ایران چه بوده است.
با اطمینان میتوان ادعا کرد کارلوس کیروش پرتغالی، بزرگترین جیرهخوار اجنبی از بیتالمال ورزشی ایران است. مدت زیادی است که فوتبال ایران سایه سنگین مرد پرتغالی را بر سر خود حس میکند و چیزی جز شکست و ناکامی و آرزو به دل ماندن برایمان به ارمغان نیاورده است. بیایید قبول کنیم که ما با نعش مربیان ایرانی هم در قطر 2022 ششتایی نمیشدیم و قبول کنیم که لجبازیهای او نمک بر زخم دلبستگیهای ایرانیان پاشیده است.
کارلوس با کوچکترین انتقاد و ناملایمتی، بهیکباره از کوره درمیرود و تیغ تند انتقاداتش را از هیچکس دریغ نمیکند. مدیرانی که طی تصمیمی حاشیهبرانگیز او را بر مسند نشاندند، شاید از یاد برده بودند که مرد پرتغالی طی این مدت، تمامی اندوختههای ذهنی خود را به تیم منتقل کرده و دیگر حرف تازهای برای گفتن ندارد. شیوه بازی تیم ایران در دوران حضور کارلوس در مسیر تکامل و دگردیسی مشهودی قرار نگرفت و به همان شیوههایی که در روزهای اول به نمایش میگذاشت، بسنده کرد. با مطالعه سرگذشت تیمهای ملی بزرگ و صاحبنام، درمییابیم عمر حضور هیچ یک از سرمربیان در رأس امور به اندازه مرد پرتغالی نبوده و بسیاری از آنها پس از یک دوره چهارساله، جای خود را به اندیشههای نو دادهاند. این مربی باتجربه، در مدت طولانی که نیمکت تیم ملی را از آن خود کرده، به هیچ افتخار بزرگ و درخور توجهی دست نیافت. به طور حتم محمد مایلیکهن و ناصر ابراهیمی و فیروز کریمی هم میتوانستند از مرحله گروهی جام جهانی صعود نکنند و کیروش، با تجربه سومی و چهارمی در گروه به هیچ افتخار ماندگاری دست نیافته است. ویترین او در جامهای آسیایی هم خالی است و تیم ملی با وجود تمامی مهرههای گرانقیمت و بزرگی که در اختیار دارد، از تصاحب جامهای زرین باز
مانده است.
همچنین به نظر میرسد دیدگاه کیروش به فوتبال فارسی همانند یک ساختمان فرسوده کلنگی است که باید آن را از شالوده فروریخت و از نو بنا کرد. مرد پرتغالی بر خاصیت فوتبال هجومی و چشمنواز ایرانیان اسید پاشید و دفاعهای اتوبوسی چندلایه و امید به ضدحملهها را جانشین آن ساخت. اگرچه ما در دوران قلعهنویی، پروین، حاجیمایلی و دیگر مربیان ایرانی، بارها در برابر رقبای بزرگ آسیایی متوقف شدیم و صعود به جام جهانی یک آرزوی دستنیافتنی برایمان به حساب میآمد؛ اما با همان تیمهایی که 2-5-3 سنتی را بهخوبی بازی میکردند، با نتیجههای درخشان 6 بر 2 و 3 بر صفر توانستیم کره جنوبی و سعودیها را از پای درآوریم و به چشمبادامیها و شیخنشینها فخرفروشی کنیم. بر پایه بسیاری از این دلایل است که میتوان ادعا کرد تاریخ انقضای مرد پرتغالی در فوتبال ایران به سر آمده و نیمکت تیم ملی، مشتاقانه تشنه اندیشههای نو و فارغ شدن از دفاعهای ملالآور اتوبوسی است. این روزها تلاش برای ابقای کیروش بوی فساد میدهد. حالا پیدا کنیم پرتغالفروش را...