اطلاعات کلی خبر
عنوان خبر : تحسین فیلم برگزیده فجر در شب شلوغ تالار حافظ
کد خبر : ۵۰۶۰
تعداد بازدید : ۱۵۹
متن کامل خبر

آخرین شب بیست‌ودومین جشنواره فیلم فجر شیراز، اتمسفری متفاوت با سایر شب‌ها داشت. شور و هیجانی زیاد که یک جاهایی از حد و حدود خارج شد و جنبه‌های مثبت داستان را تحت تأثیر قرار داد. شامگاه دوشنبه ۲۴ بهمن و در آخرین شب از بیست‌ودومین جشنواره فیلم فجر شیراز، تالار حافظ، به شب‌های اوج سال‌های گذشته رویدادهای فرهنگی و هنری نزدیک شد و بیشترین مخاطب جشنواره امسال فیلم فجر را پذیرا شد. همه آمده بودند تا بهترین فیلم امسال کشور را ببینند و در پایان و زمانی که چراغ‌ها روشن شد، به‌نظر می‌رسید که اکثریت نیز با رضایت سالن را ترک کردند. «سینما متروپل» به کارگردانی «محمدعلی باشه آهنگر» در مراسم اختتامیه جشنواره فیلم فجر امسال، پررنگ‌ترین حضور را در مقام مقایسه با سایر رقبایش در بخش سیمرغ‌ها داشت و در ۱۲ رشته کاندیدا شد و در نهایت دو سیمرغ بسیار مهم را از آن خود کرد. به گزارش ‌ایسنا، فیلم با ‌این که روزهایی تلخ در اوج جنگ تحمیلی و آبادانِ در حصر را روایت می‌کند، اما به‌شدت شیرین و شوخ است؛ آن قدر که شمار دفعاتی که صدای خنده تماشاگران سالن را پُر کرد را می‌شد با فیلم‌های ژانر کمیک، مقایسه کرد. شوخی‌هایی که اغلب درست و به‌جا بود و فقط مقدار زیاد‌ این لحظات طنز است که می‌تواند جای بحث داشته باشد. مدت زمان فیلم هم بیشتر از حد تصور مخاطبان بود و باعث شد تا زمان جلسه نقد، به حداقل برسد. در نهایت کمتر از ۲۵ دقیقه بین نمایش ۲ فیلم شب آخر، به نشست نقد و بررسی دو فیلم «گل‌های باوارده» و «سینما متروپل» اختصاص یافت. منتقدان حاضر در جلسه نقد حاضر در کافه کتاب تالار حافظ، اما به «گل‌های باوارده» که به نظر می‌رسید شب قبل با رضایتمندی بیشتر مخاطبان مواجه شده باشد، روی خوش نشان ندادند. یکی از منتقدان حاضر در جلسه درباره تازه‌ترین ساخته «مهرداد خوشبخت» گفت: فکر می‌کنم با یک فیلم سفارشی و پراکنده روبه‌رو بودیم. حتی خود کارگردان هم در خصوص ‌این فیلم، حرف مثبتی نزده است. مسعود احمدی افزود: ‌این فیلم ضعیف من را به یاد دو فیلم خوب انداخت که می‌خواهم شما را به آن‌ها ارجاع بدهم. یکی فیلم «موج و مرجان و خارا» اثر ابراهیم گلستان. آنجا می‌بینیم که چطور یک کارگردان خوب، فیلمی‌که می‌تواند یک مستند گزارشی شود را به مستندی هنری و ماندگار تبدیل کند. دیگر فیلمی ‌هم که می‌خواهم از آن یاد کنم، فیلم سینمایی «پُست» اثر «استیون اسپیلبرگ» است. آن فیلم هم مانند «گل‌های باوارده» درباره حواشی جنگ است اما لزوماً ما همیشه‌ این اجبار را نداریم که یک فیلم با موضوع جنگ را تبدیل به یک اثر حماسی با جلوه‌های ویژه گسترده کنیم. می‌توانیم یک فیلم دیالوگ محور بسازیم که بتواند حق مطلب را ادا کند. یکی دیگر از منتقدان نیز‌ این گونه به فیلم ‌ایراد گرفت: انگار کارگردان نمی‌توانست فیلم را تمام کند! فیلم‌نامه آن قدر بی‌چفت و بست بود که انگار اصلاً فیلم‌نامه نویس نداشت! انگار یک مستندی داشتند که قرار بود ‌این‌ها را توی آن بگذارند و هر چقدر هم تلاش کرده بودند که فیلم جمع شود، آخر هم جمع نشد! اصغر گروسی اضافه کرد:‌ این فیلم اصلاً ریتم نداشت و یک جاهایی کاملاً از مدار خارج شده بود. حتی موسیقی‌هایی که در فیلم استفاده شده بود، معلوم نبود به چه سمت و سویی می‌رود. بازی‌ها هم خوب نبود و کارگردان، تکلیفش با فیلم مشخص نبود. همین آقای خوشبخت، سه سال قبل یک فیلم خوب درباره رادیو آبادان ساخته بود که به نظر فیلم خوبی بود. وی درباره نوع بازی بازیگران در آن اثر سینمایی هم گفت: بازی‌ها اصلاً خوب نبودند و فقط بازی نادر سلیمانی خوب بود. هر چند باز هم ضعف فیلم‌نامه اجازه نداده بود که شخصیت وی به خوبی تعریف شود. به طور کلی فیلم‌نامه نویس در شخصیت‌پردازی نتوانسته بود کار خاصی انجام دهد. گروسی در آخرین جملات خود درباره ‌این فیلم، لحن خود را صریح‌تر کرد و گفت: متأسفانه انگار کارگردان فیلم با خودش گفته بود که اگر‌ این فیلم، خوب از کار درآمد که چه بهتر، اما اگر هم در نیامد، مهم نیست. اما ما به عنوان مخاطب باید بدانیم که پول من و شما صرف ساختن چنین فیلم‌هایی می‌شود و واقعاً عجیب است که چرا نظارتی روی ساخت ‌این فیلم‌ها وجود ندارد تا‌ این همه پول بیت المال، حیف و میل نشود. یکی از حضار نیز در تأیید صحبت‌های گروسی گفت: وقتی به فیلم‌ساز خوب اجازه ساختن فیلم داده نمی‌شود، معلوم است که فرصت و بودجه در اختیار کسی قرار می‌گیرد که نتیجه فیلم برایش اهمیت چندانی ندارد. سپس نوبت به تحلیل بهترین فیلم جشنواره چهل‌ویکم فجر رسید. ‌این فیلم ابتدا توسط یکی از حضار که در حوزه فیلم‌برداری دستی برآتش دارد، مورد تحسین واقع شد. دهقانی درباره فیلم‌برداری سینمامتروپل گفت: باید به کارگردان بابت انتخاب هوشمندانه یک فیلم‌بردار پیشکسوت و «استاد» تبریک بگوییم. وی ادامه داد: درست است که ما تصاویری می‌بینیم که با دوربین‌های مدرن گرفته شده است، اما تصاویر ما را کاملاً به حال و هوای گذشته می‌برند. روند داستان و حتی تصاویری که گرفته می‌شود را به صورت VHS می‌بینیم که در همان حال و هواست و ما را از داستان دور نمی‌کند. دهقانی درباره نحوه نورپردازی هم گفت: از لحاظ فنی، نورپردازی‌ها و حرکات کلاسیکی در‌این کار استفاده شده و برمی‌گردد به همان زمان و همان تجهیزاتی که در گذشته استفاده می‌شده است. فیلم ما را به خوبی در آن جو قرار می‌دهد. یکی از کارگردان‌های شیرازی نیز پس از بیان انتقاداتی در خصوص وضعیت تالار حافظ در شب پایانی که به بیان او به یک «پارک خانواده» تبدیل شده بود، درباره سینمامتروپل گفت: من‌ این فیلم را ادای دینی به «سینما پارادیزو» دیدم. چیزهای زیادی در ‌این فیلم، ما را به یاد فیلم جوزپه تورناتوره می‌انداخت. مجتبی رضایی ادامه داد:‌ این فیلم چند اتفاق متفاوت و خوب داشت. عشق، خیانت، جنگ و چند مسئله دیگر که در روایت فیلم آمده و خوب هم پرداخت شده و احساسات مخاطب را هدف قرار می‌دهد، مخصوصاً آن نوستالژی بازی‌هایش حسابی جواب داده و من به شخصه آن شوخی‌هایی که با «سانسور» کرده بود را خیلی دوست داشتم. وی نیز به تمجید از نحوه فیلم‌برداری فیلم سینمامتروپل پرداخت و گفت: ‌این هنر آقای زرین دست است که با وجود توانایی استفاده از امکانات امروزی، اما وفادار مانده بود به زمان فیزیکی فیلم و ‌این بسیار بسیار مهم است که شما به عنوان کارگردان یا فیلم‌بردار، وسوسه نشوید که بخواهید از همه امکانات امروز استفاده کنید. رضایی در خصوص فیلم‌‌نامه نیز با رویکردی مثبت، گفت: با فیلم‌نامه چفت و بست‌دار و خوبی مواجه بودیم که می‌توانم به آن نمره ۸۰ بدهم، یعنی با ۱۰۰ فاصله دارد اما قابل قبول است، ضمن ‌این که بازی هومن برق نورد را دوست داشتم و سایر بازی‌ها به اعتقاد من متوسط بود. دیگر کارگردان و منتقد حاضر در جلسه، نسبت به مدت زمان فیلم گلایه داشت و گفت: در فیلم‌نامه نویسی یک اصل وجود دارد و آن ‌این که نویسنده باید یک جاهایی پا روی دلش بگذارد، یعنی واجب نیست همه آنچه به زعم او درخشان گنجانده شده در فیلم‌نامه، حتماً در فیلم باشد. یک جایی ممکن است مجبور شود به خاطر یک تصویر مرکزی، چند تصویر خوب دیگر را حذف کند. ‌این جا فیلم‌نامه نویس نتوانسته بود روی جریان‌هایی که ‌ایجاد کرده، پا بگذارد، یعنی لحظاتی در نوشتن آن قدر لذت برده بود که در زمان ساخت فیلم، نتوانسته بود هیچ جای آن را حذف کند و فیلم به لحاظ زمانی، واقعاً طولانی و آزاردهنده شده بود، یعنی فیلم کار خودش را کرده بود اما تمام نشده بود. به نظر من فیلم از یک جایی از دست رفت. مجتبی رضایی هم در‌ این ارتباط ابراز امیدواری کرد که برای اکران عمومی، در امر تدوین ‌این فیلم حرفه‌ای‌تر عمل شده و محصول بهتری در آینده نزدیک به دست عموم مخاطبان سینما برسد. اصغر گروسی در پایان ‌این نشست، ابراز امیدواری کرد که پس از جشنواره نیز، چنین جلساتی برگزار شود و گفت: شب‌های خوبی را در کنار یکدیگر گذراندیم و امیدواریم مجالی پیش بیاید و از طریق انجمن فیلم، ‌این نشست‌ها به صورت هفتگی یا ماهانه تداوم داشته باشد. اگر قرار است اطلاعات مفیدی از دوستان به ما برسد، همین گعده‌ها می‌تواند خیلی مثمرثمر باشد و اتفاقات خوبی را رقم بزند. به گزارش ‌ایسنا، مدت زمان کوتاه جلسه نقد باعث شد تا علاقه‌مندان به نقد فیلم، نتوانند با کمیت و کیفیتی که در شب‌های گذشته شاهد بودیم، از جلسه نقد بهره ببرند و تعداد نفرات اندکی موفق به اظهارنظر درباره جزییات فیلم منتخب جشنواره امسال شدند. پس از ‌این نشست، نوبت به اکران آخرین فیلم رسید. «غریب» ساخته محمدحسین لطیفی، روایتی از زندگی شهید محمد بروجردی بود؛ فیلمی‌که شاید زیبایی‌ها و قدرت تأثیرگذاری آن به دلیل ازدحام و سر و صداهای بیش از حد برخی افراد در تالار حافظ، آن طور که باید و شاید به چشم نیامد. بدین ترتیب جشنواره فیلم فجر شیراز، در آخرین دقایق شامگاه دوشنبه ۲۴ بهمن‌ماه به پایان رسید. با توجه به‌ این که پس از دو سال وقفه، تالار حافظ میزبان ‌این جشنواره بود، می‌توان در مجموع به مسئولان برگزاری ‌این رویداد نمره قبولی داد، اما نواقصی هم وجود داشت که باید برای ادوار بعدی برطرف شود.