اطلاعات کلی خبر
عنوان خبر :
خطای تحلیل از روی نتیجه
متن کامل خبر
خطای تحلیل از روی نتیجه
فرانک لمپارد بهعنوان یکی از نوابغ تاریخ فوتبال و اسطوره بیبدیل باشگاه چلسی، در زمینه مربیگری بسیار ضعیف ظاهر شده و شاید طرفداران وی نیز از او در این زمینه قطع امید
کرده باشند.
لمپارد پس از طی یک دوره ناموفق و برکناری از هدایت چلسی، به اورتون رفت و آنجا نیز ناامیدکننده ظاهر شد. در نتیجه، مالک ایرانی آبیپوشان مرسی ساید هم بهرغم علاقه شخصی به فرانکی، تصمیم گرفت او را برکنار کند.
همزمان با نتایج ضعیف لمپارد در اورتون، چلسی هم بدترین روزگار دو دهه اخیر خود را سپری میکرد. درنهایت، نتایج عجیب گراهام پاتر منجر به اخراج او شد تا چلسی برای دومین بار در یک فصل، ناچار به تعویض رأس کادر فنی خود باشد.
با وجود کارنامه بسیار ضعیف لمپارد در سطح اول فوتبال انگلیس، باز هم مدیران چلسی به وی اعتماد کرده و برای دومین بار، اسطوره باشگاه را روی نیمکت نشاندند؛ تصمیمی که تعجب فوتبالدوستان را در پی داشت، اما احتمالاً طرفداران باشگاه لندنی را خوشحال کرد.
اما لمپارد در 4 بازی ابتدایی در بازگشت به تیم محبوبش، چهار شکست را متحمل شد و رکوردی تاریخی به جا گذاشت: «نخستین مربی در تاریخ باشگاه که در 4 بازی نخست، هیچ امتیازی کسب نمیکند!»
حالا همه نوک پیکان انتقادات را به سمت مدیریت چلسی گرفتهاند. مالکان آمریکایی باشگاه، در مدت حضور اندک خود هزینههای بسیار زیادی برای خرید بازیکن انجام دادهاند، توماس توخل محبوب هواداران را برکنار کردهاند و درانتخاب بعدیشان نیز عملکردی بسیار نامطلوب داشتهاند. بنابراین فضا برای حمله همهجانبه به آنها کاملاً فراهم است و میتوان تمامی انتخابها را زیر سؤال برد.
اما با وجود ناکامی مطلق لمپارد، میتوان گفت انتخاب او انتخاب درستی بود؛ چرا؟
لمپارد در سه سال اخیر عملکردی بسیار ضعیف داشته و تقریباً از رده مربیان درجه یک خارج شده بود. باشگاه چلسی نیز در وضعیتی قرار داشت که دیگر هیچ کسی انتظار نتیجهای مطلوب مثل شکستدادن رئال مادرید را از این تیم نداشت. حتی بهترین مربیان جهان نیز در مدت زمان کوتاه باقیمانده نمیتوانستند معجزه کرده و تحول فنی خاصی در این تیم ایجاد کنند.
در چنین شرایطی، انتخاب دوباره لمپارد از یک جهت بسیار هوشمندانه بود. با توجه به توضیحاتی که داده شد، لمپارد دیگر نمیتوانست در شرایط معمول، هدایت یک تیم بزرگ را بهعهده بگیرد؛ اما در شرایط غیرمعمولِ موجود، حضور دوباره او میتوانست منجر به احیای دوبارهاش شود.
چلسی یک نبرد حساس و سرنوشتساز مقابل رئال مادرید پیش رو داشت که با توجه به شرایط فعلی دو تیم، کمتر کسی شانس صعود برای آبیها قائل بود. با این حال، چلسی به خصوص در نیمه نخست بازی در مادرید، عملکرد خوبی داشت و در بازی برگشت نیز بهلحاظ آماری، تیم برتر زمین بود. با این حال مطابق پیشبینیها، رئال پیروز مطلق هر دو بازی بود.
درست است! اتفاق غیرمنتظرهای رخ نداد و ناکامی دیگری در کارنامه ضعیف اسطوره به ثبت رسید، اما نباید بهصرف رقمخوردن این نتیجه، تصمیم بر بازگشت دوباره لمپارد به استمفوردبریج را زیر سؤال برد. اعتماد دوباره به کسی که در گذشته نتوانسته بود اعتماد کسی را جلب کند، یک توجیه عقلانی داشت و آن هم «اعطای یک شانس دوباره برای احیای محبوبترین چهره تاریخ باشگاه» بود.
بهطور کلی «خطای تحلیل از روی نتیجه» یک خطای شناختی است که خیلی زیاد اتفاق میافتد. نه فقط در دنیای فوتبال، بلکه در مدیریت یک کارخانه یا شرکت نیز ممکن است تصمیمی درست، به نتایجی ضعیف و حتی ناکامی مطلق ختم شود، اما اکثر تحلیلها به این سمت میرود که تصمیم ابتدایی را زیر سؤال ببرد؛ یعنی انتخاب راحتترین راه.
در فوتبال و بهطور کلی ورزش نیز ممکن است تصمیمات درست، تحتتأثیر شرایط، با نتایجی غیرمنتظره همراه شود؛ اتفاقی که بارها و بارها رخ داده و در اکثریت قریب به اتفاقِ موارد، تحلیل کارشناسان به سمت نتیجه میرود و بس.
فرض کنید در یک مسابقه فوتبال، تیمی با خلق 10 موقعیت گل، در گلزنی ناکام است و تیم دیگر تنها موقعیت خود را تبدیل به گل کرده و پیروز میدان میشود. قاعدتاً در این مثال، تیم بازنده از نظر فنی عملکرد بهتری داشته و صرفاً میتوان آنها را به جهت «ضعف در زدن ضربات نهایی» مورد انتقاد قرار داد. در حالی که تیم پیروز، نهتنها در فاز تهاجمی «یکدهم» تیم بازنده موفق بوده، بلکه در فاز تدافعی هم ضعیف ظاهر شده و به اندازه انگشتان دو دست به حریف خود اجازه خلق موقعیت داده!
تفاوت دو تیم از نظر فنی واضح است، اما به نظر شما، کارشناسان پس از پایان مسابقه، چه اظهارنظری میکنند؟ تجربه نشان داده که آنها راحتترین تحلیل را کرده و عملکرد سرمربی تیم بازنده را زیر سؤال میبرند. مصداق بارز «معما چو حل گشت،
آسان شود».