سفرههایی که بوی تعفن میدهند ، روزنامه شیراز نوین
مریم کشاورز
از پیرمرد و پیرزن گرفته تا جوانان برخی مناطق شهر و حتی معتادان متجاهر همه در یک غم به نام «فقر» با هم شریکاند. برخی از این افراد محروم از سپیدهدم تا شامگاه، با یک گونی به این طرف و آن طرف میروند و هرچه گونی بر شانههایشان بیشتر سنگینی کند، نشانگر کسب روزی بیشتر است. در کیسهها و سطلهای زباله اطراف حوزه عمومی فعالیت خود کاوش میکنند تا درآمدی کسب کنند و هر فردی نیز محدوده مشخصی دارد و به دیگری اجازه ورود به محدوده تعریفشده خود را نمیدهد!
زبالهگردی در بین جویندگان کار نیز رواج یافته است؛ قصه تلخی که مثل بیماری واگیردار، هر روز افراد بیکار یا درمانده بیشتری را به خود مشغول میکند. لذت کسب درآمد بالا از این گنج کثیف، حتی کودکان معصوم را نیز به این داستان تلخ کشیده و آنها را از لذت دوران کودکی محروم نموده است. حکایت تکاندهنده دیگر این است که برخی کانونهای دریافت طلای کثیف از زبالهگردها، در مناطق هدف گردشگری واقع شده است. یکی از کانونهای جمعآوری زباله که مدتی توسط خبرنگار ما رصد شد، مکانی نزدیک به دو آرامگاه شاعران پرآوازه جهانی حافظ و سعدی شیرازی است! «م. ن.» و همسرش هر روز زبالهها را از زبالهگردها تحویل گرفته و به محلهای بازیافت پلاستیک و کاغذ ارسال میکنند. مردی حدود 40ساله در حالی که در کیسههای زباله سرک میکشد، خود را علی نظری، کارگر سابق ساختمانی معرفی میکند و میگوید: الان سه چهار سالی است که به دلیل دیسک کمر از انجام شغل سابق خود دست کشیدم و برای امرار معاش خانواده زبالهگردی میکنم. روزی صدهزار تومان درآمد دارم و مجبورم با ماهی تقریباً سه الی چهارمیلیون تومان، زندگی اهل و عیال را مدیریت کنم.
وی افزود: دو مکان خصولتی این مواد بازیافتی را از ما خریداری میکنند: یکی در خیابان تختی شیراز و دیگری در میدان گلستان است. هرچند بهای ناچیزی را بابت آوردهها به ما میپردازند، ولی ما چارهای جز تحویل مواد بازیافتی به آنها نداریم. چه خوب میشد اگر برخی مسئولان و اتحادیههای کارگری بهجای شعار دادن، دستگیر کارگران بودند تا در هنگام ناتوانی یا بیکاری فصلی، مجبور نباشند به زبالهگردی روی آورند و شرمنده خانواده باشند. از فرط بیماری اعتیاد توان گام گذاشتن به جلو را نداشت؛ عبدالله حاجیزاده که با قدی خمیده گونی مواد بازیافتی را روی زمین میکشاند، با گریه گفت: از نداری و بیخانمانی در آتش فقر و اعتیاد به مواد افیونی لعنتی سوختم. اگر سرپناه و شغل داشته باشم، قول میدهم که اعتیاد را ترک کنم و دیگر سراغ این ماده خانمانسوز نروم.
پیرمرد 60سالهای که کیسه زبالههای تفکیک شده را در کنج دیوار گذاشته بود، خود را حسین حسنزاد معرفی کرد و گفت: عایدی ما از جمعآوری کارتن، پلاستیک، آهن و... روزی دویستهزار تومان است. قبلاً راننده ترانزیت بودم و روی خودروهای سنگین کار میکردم. یک روز در حین کار، چادر کامیون روی کمرم افتاد و دیگر قادر به رانندگی نبودم و سرانجامم این شد. وی مکان خرید زبالههای به قول خودش دوستداشتنی را میدان گلستان و خیابان شهناز معرفی کرد و گفت: لطفاً صدایمان را به گوش مسئولان برسانید تا شاید کمی ما را درک کنند. چرا من پیرمرد باید به جای استراحت و طی دوره بازنشستگی، در خیابانها دوندگی کنم؟ چرا برای ما حقوق و مستمری در نظر گرفته نمیشود؟ داداله ظفرمنش، 66ساله همراه با همسرش با موتورسیکلتی که بارانداز قرمزرنگی در پشت آن نصب شده است، چنین میگوید: از روستاییان شهرستان جهرم هستیم، اما برای کار به شیراز آمدهایم. شیراز شهر شلوغی است و مواد قابل بازیافت گرانبهایی دارد. درآمد هر روز جمعآوری بازیافت، معادل درآمد پانزده روز کارگری در شهرهای اطراف محلمان است. او نحوه آشناییاش با فعالیت زبالهگردی را اینگونه شرح داد: عارضه چشمی برای دخترم ایجاد شده بود و قادر به تأمین هزینه درمان نبودیم. ما کارگران، قشر بدبختی هستیم. کاش بیمه سلامت و... به ما هم اختصاص مییافت تا در درمان بیماری فرزندانمان درنمانیم یا پزشکان و مراکز درمانی خیریه پیدا میشدند که بخشی از هزینههای سنگین درمان خانوارهای فقیر را متقبل میشدند تا ما ناگزیر از تأمین هزینهها از درون زبالهها نباشیم. دیگری که از یکی از اغذیهفروشیهای میدان آزادی خارج میشود، با فریاد میگوید: بهخدا من معتاد نیستم. به سراغش میروم. از چهره و نحوه ادا کردن کلماتش مشخص است که درست میگوید. اهل آبادان است. با 56 سال سن و دلی پر از غصه میگوید: مسئولان شهرمان نه سرپناهی و نه حق و حقوقی برای کارگران در نظر میگیرند. به شیراز آمدم تا شاید مهماننوازیشان مشمول حال کارگر دیروز و ضایعاتجمعکن امروز شود. مصرانه از شما خانم محترم میخواهم به مسئولان شهرتان بگویید که بنده فریدون عربزاده عاجزانه تقاضا دارم، سری به پارک آزادی بزنند و مشاهده کنند چه تعداد از بیسرپناهان در این مکان جمع شدهاند. با روزی صد تا صد و پنجاه هزار تومان، قدرت تأمین امرار معاش خانواده را نداریم؛ چه برسد به پرداخت اجاره مسکن. چطور میشود اگر برای ما سرپناهی در نظر گرفته شود و از این نابسامانی نجات یابیم؟! فرد دیگری که به نظر میرسد وضعی کمی بهتر از سایران دارد، میگوید: تحت پوشش بهزیستی بودهام و اکنون حقوق بازنشستگی دریافت میکنم. وی که مدتی است به گردآوری زبالههای بازیافتی مشغول شده است، چنین شرح میدهد: احد قربانی هستم و 68ساله. محدوده فعالیتام جلوی اغذیهفروشیهاست. روزی سیصد هزار تومان درآمد کسب میکنم تا هم شکم پنج سر عائله خود را سیر کنم و هم پول رهایی پسرم از حبس را فراهم کنم. من با هرآنچه که در توان دارم برای پرداخت بدهیهای پسرم تلاش میکنم، اما نمیشود که نمیشود. از خیران مشارکتکننده در جشن گلریزان عاجزانه خواستارم که برای رهایی زندانیان بدهکار پیشقدم شوند.
آن یکی با کیسه گونیهای تفکیک شده مربوط به پسماندهای قابل بازیافت از دشواریهای اداره یک زندگی پنجنفره و اجارهنشینی صحبت میکند و در ادامه میگوید: اکبر زنگنه هستم و 52ساله. از سپیدهدم تا ساعت 14 در نقاط تجمع کارگران روزمزد میایستم و چون تعداد کارگران زیاد است و بسیاری از مواقع شانس یافتن فرصتی برای کار پیدا نمیکنم، مجبور هستم به طور پارهوقت ضایعات جمعآوری کنم. از این طریق، روزی صد هزار تومان عایدی دارم؛ البته به شرطی که مأموران بازیافتی شهرداری از راه نرسیده و ضایعات را ضبط نکنند! وی افزود: از مسئولان فقط دو خواسته منطقی دارم که اول از همه، پیگیر مهمترین چالش زندگی ما یعنی مسکن اقشار ضعیف جامعه باشند و مورد دوم، اگر قرار باشد گردآوری ضایعات از طریق مجوز انجام شود، به عنوان عضوی از جامعه که تقدیرش فقر است و فقر، با ما دلسوزانه برخورد کنند.
دیگری جوان 25سالهای است که از بندرعباس عازم شیراز شده است. عبدو شهسواری با چهرهای سوخته و دو نایلون مملو از زبالههای بازیافتی درباره علت رویآوردن به این شغل اینطور شرح میدهد: یک شب بهطور اتفاقی برنامهای را دیدم که در آن، خبرنگار صدا و سیمای مرکز فارس (س. پ.) از درآمد جمعآوری بازیافتیها صحبت میکرد. الان چند روزی است در پی وضعیت خراب صید با یادآوری گزارش این خبرنگار شجاع وسوسه شدم و آمدم شانس خودم را در این شغل امتحان کنم. از دیشب تا امروز صبح، نتیجه کارم همین دو کیسه بزرگ مشکی است که روی دوشم میبینید.
وی ادامه داد: به مسئولان شهرهای جنوبی و نمایندگان مجلسمان بگویید بیشتر هوای مردمی که زیر خط فقر زندگی میکنند را داشته باشند. من دلم میخواهد ازدواج کنم، اما خانه ندارم! کار ندارم! آینده ندارم و بار هزاران هزار مصیبت را به دوش میکشم!
طرح اسنپگونه جای زبالهگردها و نسخهپیچهای مخاطره جامعه شهری را میگیرد
مسئول امور ارتباطات و آموزش شهروند سازمان مدیریت پسماند شهرداری شیراز از رونمایی «طرح اسنپگونه» که در تمام دنیا یک شیوه رسمیتیافته برای مقابله با پدیده زبالهگردی است، خبر داد. محمدحسین امجدیان به خبرنگار ما گفت: حدود یک سالی طول کشید تا سیستم هوشمندی که مانند طرح اسنپ است، به صورت اپلیکیشن تدوین شود و بهکارگیری آن، طی لایحهای به زودی مورد تصویب قرار خواهد گرفت. قرار است در این طرح، دست واسطهها کوتاه شود و منافع حاصل از بازیافت پسماند به جیب مصرفکنندگان واقعی برود و بدین طریق سطح بهداشت محیط شهری شیراز ارتقا یابد. این طرح که به احتمال زیاد طی ششماهه دوم سال به بهرهبرداری خواهد رسید، جایگزین زبالهگردهایی میشود که موجب بروز تنشهای شهری شده و علاوه بر آن تهدیدکننده زیست و سلامتی افراد جامعه هستند. وی ادامه داد: طریقه استفاده از این اپلیکیشن بدین شیوه است که شهروندان با تفکیک زبالههای خشک و از طریق ثبتنام در این درگاه، اقدام به ثبت درخواست فروش مینمایند و ما با اعزام مأموران خود، مواد بازیافتیها را مستقیماً از شهروندان خریداری میکنیم و وجه آن بدون واسطه و مستقیم به حساب شهروندان واریز میشود. وی در ادامه بیان کرد: متأسفانه همین انعقاد قرارداد برای ما مشکلاتی ایجاد نموده و موجب تشکیل اتحادیههای همعرضی شده که در کارگاههای غیرمجاز اقدام به بازیافت نموده و سلامت جامعه را تهدید میکنند. به عنوان نمونه در این کارگاهها، هر نوع کاغذی به شانههای تخممرغ تبدیل میشود؛ بنابراین بدیهی است که اجرای طرح مذکور میتواند تضمینکننده سلامت زیست شهری باشد.
پیشبینی استفاده پنجاهدرصدی از خودروهای کوچک باربری برای حمل مواد بازیافتی
معاون اجرایی سازمان مدیریت پسماند شهرداری شیراز خبر داد: در طرح اسنپگونه، 50 درصد خودروهای کوچک باربری (نیسان و وانتها) برای حمل مواد بازیافتی شهروندان بسیج خواهند شد. صمد پناهیان افزود: این خودروها به صورت گردشی در مناطق مختلف مستقر میشوند و طی تقاضاهای فروش، هفتهای یک بار به درب منازل شهروندان مراجعه میکنند. در صورتی که حجم مواد بازیافتی زیاد بوده و به سامانه 137 شهرداری اطلاع داده شده باشد، امکان مراجعه دو الی سه باره در طی هفته نیز برای دریافت و خرید مواد قابل بازیافت وجود دارد. وی از شهروندان فهیم درخواست نمود که برای جلوگیری از به مخاطره افتادن سلامتشان، برای زبالهگردهای غیرمأمور شهرداری دلسوزی ننمایند و ادامه داد: دلسوزی بیجهت هر شهروند، زمینه را برای ازدیاد موشها، افزایش ولگردها، افزایش دعواها بر سرجمعآوری بازیافتها توسط ولگردها و بالا رفتن ناهنجاریهای اجتماعی مساعد میسازد. بنابراین مهمترین درخواست ما از شهروندان این است که پسماندهای خشک و تر را در مبدأ تفکیک نمایند و با تحویل پسماندها به شهرداری از آلودگی شهری و آسیبهای اجتماعی بکاهند. شواهد امر حاکی از آن است که با اجرای این طرح، سفره بسیاری از خانوارهایی که از محل گردآوری مواد بازیافتی ارتزاق میکنند، کوچکتر میشود و فقر و محرومیت بیش از پیش نمایان میشود! هرچند اجرای این طرح به ارتقای سطح بهداشت، سلامت و رفاه زیستمحیطی منجر میشود و سیمای شهر را زیباتر میسازد، اما آسیبهای اجتماعی حاصل از اجرای این طرح نیز میبایست بهخوبی پیشبینی شود و راهکارهای مناسبی برای تأمین معیشت زبالهگردها مدنظر قرار گیرد.
تاکنون نظری برای این خبر ثبت نشده است!
ثبت نظر جدید
خبرهای تصادفی روزنامه شیراز نوین