کلاس درس «پرویزخان» برای اهالی فوتبال، روزنامه شیراز نوین
میثم محجوبی - گروه ورزش
سالهاست که از فلسفه فوتبال فاصله گرفتهایم؛ به پیروی از منفعتطلبانی که بهزعم خود، فوتبال را به صنعت تبدیل کرده و روح را از آن گرفتهاند، هواداران فوتبال نیز با آنچه در گذشته به آنها لذت میداد، فاصله گرفتند.
گذشتهای که در آن فوتبالیستها از جنس مردم بودند؛ فوتبالیست حتی در رده ملی، در یک خوابگاه معمولی میخوابید.، خیلی از کارهایش را خودش انجام میداد و نگاه بالا به پایینی نسبت به مردم نداشت.
آن زمانها میشد با اعماق قلب و روح، فوتبال را دوست داشت. میشد برای بازیکنانی که واقعاً به عشق هوادارانشان به میدان میرفتند، روی سکوها فریاد زد.
اما طی دو تا سه دهه اخیر، خیلی چیزها به واسطه سواستفاده عدهای از همان احساسات ناب، به ناخالصی آلوده شد. حالا دیگر مثل گذشته نمیتوان فوتبالیستها را دوست داشت؛ فوتبالیستهایی که حتی اگر اخلاق و شخصیت درستی هم داشته باشند، فضای زندگی لاکچری و دستمزدهای نجومیشان، اجازه «دوستداشتنی بودن» به آنها نمیدهد. بگذریم که برخی از آنها اخلاق هم ندارند و با رفتارهایشان، حتی هواداران خودی را آزار میدهند.
در شماره گذشته به برخی علل نامحبوب بودن تیم ملی اشاره کردیم و به نگاههای رنگی پرداختیم. اما این علت را هم نباید از نظر دور بداریم که مردم، دیگر این فوتبالیستها را از جنس خودشان نمیدانند.
در بحبوحه هجمهها علیه بازیکنان تیم ملی که حتی روزنامهها را هم در برگرفته است، فیلمی در جشنواره فیلم فجر روی پرده رفت که احساسات اهالی فوتبال را بدجوری قلقلک داد.
«پرویزخان»؛ فیلمی درباره سرمربی فقید تیم ملی فوتبال کشورمان، استاد پرویز دهداری.
داستان فیلم، براساس واقعیت شکل گرفته است؛ خاطرهای که قدیمیترها آن را به یاد دارند و به جوانترها انتقال دادهاند. ماجرای قهر برخی فوتبالیستهای نامدار تیم ملی در دهه شصت، به خاطر اجرای نظم و انضباط توسط سرمربی منضبط تیم ملی.
فیلم از جایی شروع میشود که عده ای از هواداران سرخابی پایتخت، پشت در فدراسیون فوتبال تجمع کردهاند و خواستار عزل سرمربی منضبط و بازگشتن بازیکنان مستعفی(!) هستند.
در فیلم شاهد مقاومت و ایستادگی تمامقد پرویز دهداری، روی اصول درست خود و در برابر حرف زور هستیم؛ او منفعتطلب نیست و در حالی که میتواند با بازگرداندن بازیکنان خاطی، موقعیت خود را روی گرانبهاترین نیمکت ورزش کشور تثبیت کند، اما آرمانهای بلندتری دارد.
او بهجای بازگرداندن بازیکنان خاطی، به دنبال بازیکنان جوان و مستعد میگردد؛ در عین حال، تواضع بازیکنان برایش اهمیت بالایی دارد و از مستعدترین بازیکنان به دلیل تکبری که در رفتارشان میبیند، چشمپوشی میکند.
بالاخره با جستوجوی بیشتر در سراسر کشور، استعدادهایی را پیدا میکند که نام برخی از آنها تا همیشه در فوتبال کشور ماندگار میشود.
فیلم علی ثقفی سرشار از لحظههای ناب و آموزنده است؛ بازی سعید پورصمیمی خیلی خوب بر دل مخاطب مینشیند و مضامین این فیلم برای اهالی فوتبال باورپذیر است.
«پرویزخان» آنقدر نکته مثبت و جذاب دارد که از برخی ضعفهایش، مثلاً تصنعی بودن استیل و نوع بازی بازیکنان، چشمپوشی کنیم. برخی قسمتهای فیلم میتوانست بهتر باشد، اما ارزشمند بودن آن هرگز زیر سؤال نمیرود.
این فیلم در جشنواره فجر شیراز تنها دوبار اکران شد؛ باید برای اکران عمومی آن منتظر بمانیم و آن زمان، واجب است که همه اهالی فوتبال، به خصوص آنهایی که مدارس فوتبال را اداره میکنند، دست کم یکبار «پرویزخان» را تماشا کنند.
پرویز دهداری متولد سال 1311 در روستای گلدشت شهرستان مرودشت است؛ خانواده او مقیم شهر آبادان بودند و دهداری در آن شهر بزرگ و شناخته شد.
از او بهعنوان نخستین مربی باشگاه پرسپولیس تهران یاد میشود. دهداری در دهههای 50 و 60 شمسی، در مقاطعی هدایت تیم ملی فوتبال کشورمان را هم بر عهده داشت.
پرویز دهداری در سوم آذرماه سال 1371 و در سن 60 سالگی درگذشت.
تاکنون نظری برای این خبر ثبت نشده است!
ثبت نظر جدید
خبرهای تصادفی روزنامه شیراز نوین