[ فردا را به امروز می آوریم ]
  • آخرین شماره ۲۰۷۵
  • دوره جدید

سرود باشگاه، اولین لالایی کودک، روزنامه شیراز نوین

همه می‌توانستند تفاوت‌های سوکراتس را بییند و این فقط به خاطر خاص بودن اندام کشیده با بازوهای تلسکوپی و پاهای عجیب و غریب بلندش نبود که در شورت سفید بلندِ تا کمر بالا کشیده‌شده او را درازتر هم جلوه می‌داد. 
او فقط هاله‌ای از این خصوصیات را داشت؛ انگار از جهانی دیگر بود که مردم می‌توانستند او را بفهند، اما نمی‌توانستند به زبان آن را بیان و تعریف کنند.
«آلبرتو هلنا جونیور»، ستون‌نویس روزنامه عصرگاهی سائوپائولو، اولین نفری بود که خارج از ریبیرآئو پرتو درباره سوکراتس نوشت. او می‌گوید: «چیزی که توجه من را به خود جلب کرد فقط تکنیک، مهارت، هوش جای‌گیری و همه‌کاره بودنش نبود. او با فرکانسی متفاوت از بقیه بازی می‌کرد و کارهای غیرمنتظره انجام می‌داد. بازیکنی نبود که توانایی خارق‌العاده‌ای داشته باشد. شوت‌های اعجاب‌انگیز یا دریبل‌های درخشانی نداشت، اما یک چیز داشت: او روی طول موج متفاوتی بود؛ در بازی راهکار منحصر به خودش را داشت. متفاوت از هر کسی، حتی متفاوت از سوپراستارهای دنیای فوتبال که همیشه در اوج هستند و همین باعث شد تا من درباره او بنویسم.»
اگر نوزادان برزیلی می‌توانستند اتفاقات دقایقی بعد از خروج از رحم مادر را به یاد بیاورند، حتماً بعضی از آنها قادر بودند زودتر از پدران و قابله‌های خود اسامی تیم‌های فوتبال را به خاطر داشته باشند. فوتبال به قدری مهم است که پدران( البته با اجازه از مادر) پرچم باشگاهشان را در ورودی اتاق کودک آویزان می‌کنند. پس این اولین چیزی است که نوزاد به محض ورود به دنیای جدید و عجیب و غریب به چشم می‌بیند. 
آنها اولین اجرای سرود باشگاهی را تنها ثانیه‌ای بعد از نفس‌گیری می شنوند، چون بستگان آن را مثل یک لالایی و به پاس افتخارات گذشته برای نوزاد می‌خوانند.

تاکنون نظری برای این خبر ثبت نشده است!
ثبت نظر جدید
نام و نام خانوادگی  

آدرس ایمیل    

متن نظر  

کد امنیتی