اعتلای آگاهی، دغدغه مردمان صحنه، روزنامه شیراز نوین
- پرینت
-
تعداد بازدید : ۱۰۶۱
سعید رضا امیرآبادی:
گفتار
هر چقدر هم که وامدار پرده نقرهای سینما باشیم و در شگفتیهایش محصور شویم؛ باز هم مدیوم تئاتر به مراتب اصیلتر است و در القای معانی، راه و روش خاص خودش را پی میگیرد. هر چند که صحنه پرآشوب تئاتر از کلوزآپهای میمیک محروم است، اما آنچنان مخاطبش را در پرتو فن بیانی که در سالن طنین میاندازد، به اشتیاق وا میدارد که دیگر در رنگ و لعاب سینما مدهوش نمی شود. ادعای اصیلتر بودن تئاتر زمانی رنگ و بوی واقعی به خود میگیرد که در آنجا خبری از کاتهای مکرر آقای کارگردان نیست و نگاتیو دیجیتال برای برداشتهای مکرر حرام نمی شود. مسأله دلدادگی به تماشای نقشآفرینیهای زنده نیست؛ نکته مهم در سطح کیفی آنهاست که باعث میشود همه خوش رنگ و لعابهای سینما جرأت حضور در آن را نداشته باشند. با نگاهی گذرا به شیوه ورود ستارگان راستین سینمای امروز در مییابیم که خاستگاه اولیه آنان همواره سالنهای لاله زار و مکانهای مشابه در شهرستانها بوده است و مهاجرت، معمولاً از سوی تئاتر به سینما صورت میگیرد. کوچ خوشایندی که میتواند هنرهای نمایشی وطن را به مرزهای تکامل نزدیک کرده و سلیقه مخاطبان را ارتقاء بخشد. البته از نقطه نظر تمول و توزیع عادلانه ثروت اوضاع به شیوه عادلانهای پیش نمی رود. معمولاً این سوپراستارهای (!) سینمایی هستند که دستمزدهای میلیونی برای حضور در یک فیلم دریافت میکنند و اهالی تئاتر با مشقت و دشواری به گذران ایام مشغولاند. گروه دوم باید خوش شانس باشد تا اسپانسری فرهیخته از راه برسد و برای طول چند ماهه اجرا، تأمین معیشت نسبی شان را برعهده بگیرد. حال ایام بیکاری و بیمه و دیگر مشکلات را به موارد یاد شده اضافه کرده تا دریابید که تئاتر ایران وامدار عشق، علاقه، استعداد و ممارست اهالیاش است. دشواری این هنر سبب شده است تا شاهد تعدد فعالیتها پیرامون آن نباشیم و در طول یکسال شاید تعداد اندکی از آثار خوش ساخت عرصهای برای عرضه اندام داشته باشند. گروه تئاتر شهر با تئاتر «کلهپوکها» این روزها میهمان تالار حافظ اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی است و از دوم تا هشتم دی ماه به روی صحنه میرود. در ادامه نگاهی به ابعاد مختلف این نمایش داریم و با کارگردان و نقشآفرینانش پیرامون «کلهپوکها» گفتگو میکنیم.
داستان کلهپوکها
نمایشنامه نیل سایمون، روایت معلمی وظیفهشناس، با نام لئون تولچینسکی است که برای تدریس وارد روستایی دورافتاده در روسیه میشود. وی پس از برخورد با اهالی دهکده متوجه شرایط غیرعادی آنان از لحاظ رفتاری شده و با کنجکاوی درصدد پی بردن به ماجرا بر میآید. تلاشهای تولچینسکی به بار مینشیند و موفق میشود به راز آنها پی ببرد. مردم روستا به دلایلی دچار نفرین شده اند و این نفرین مسبب رفتار خاص و عقب افتادگی آنها شده است. معلم پس از پرس و جوی فراوان از اهالی، به شیوه باطل کردن نفرین پی میبرد و میکوشد تا طبق وظیفه شغلیاش، به روشنگری بپردازد. در این میان روایتی از عشق و دلدادگی در نمایشنامه وزین سایمون مطرح شده و کلیت داستان را تحت تأثیر قرار میدهد. معلم برای نیل به معشوق و رهایی مردم از ظلم و جهل مسیر دشواری پیش رو دارد و کاراکترهای بد قصه لحظهای از فریب و نیرنگ او کوتاهی نمیکنند.
پیکرشناسی منصفانه
برای قضاوت در عرصه نقد، منتقد باید نگاههای سلیقهای و جناحی خود را کنار گذاشته و با نگاهی کارشناسی و در عین حال منصفانه، قلم داوری را به دست گیرد. اگر بخواهیم قضاوتی ایجازوار پیرامون «کلهپوکها» ارائه کنیم، با یک تئاتر پر بار که سرشار از معانی نهان و آشکار است روبه رو میشویم. در حقیقت داستان «نیل سایمون» یک دانشنامه کامل داستانی در بستری از المانهای جذاب کمیک است که ذائقه هر نوع مخاطبی را سیراب کرده و برایش اوقات مفرحی را رقم میزند. در مقدمه داستان شاهد گستره کاملی از اطلاعات هستیم که به صورت خرد خرد به تماشاگر عرضه میشود و ذهن او را برای گرههای داستانی آماده میکند. شیب انتقال مفاهیم از ذهن نویسنده به اندیشه مخاطب به گونهای طراحی شده است که نشانی از سکسکههای داستانی و ناهمگونی مفاهیم به چشم نمی آید و داستان در بستری مفرح شکل می گیرد. نویسنده با تیزهوشی، همه بار داستان را به انتهای آن انتقال نداده است و از اواسط داستان در صدد مطرح نمودن گرههای داستانی و شیوه حل آنها برآمده است. وی به خوبی میداند که انباشته شدن اتفاقات در یکی از سه قسمت ابتدایی، میانی و انتهایی به سر درگم شدن مخاطبش میانجامد و برای گریز از این ورطه، به راهکار رمانهای موفق روی آورده است. نویسنده حتی در یک لحظه از داستان، مخاطب خود را به حال خودش رها نمی کند و همواره با ارائه اطلاعات در جهت پیشبرد داستان خود مشغول است. وی در نیم ساعت پایانی داستان موظف است تا آن را به شیوه معقول و تفکربرانگیزی به پایان برساند. در همین راستا سایمون تمام تلاش خود را به منظور استفاده از ماهیت فانتزی داستان به کار بسته است. او به خوبی میداند که منطق مداری در این گونه داستان سراییها مؤلفهای چندان بااهمیت نیست و میتواند با دستیازی به ادبیات مصداقی به هدف خود دست یابد. هر چند که ریتم داستان دارای ساختار موزونی نسبت به قسمتهای مقدمه و بطن نمایشنامه نیست، با این حال المانهای خوب دیگری که در این اثر به چشم میآید، میتواند ضعف نویسنده را در این زمینه پوشش دهد.
فضای کمیک هوشمندانه
فضای کمیک حاکم بر قصه ها، بستری را در اختیار نویسنده و کارگردان قرار میدهد تا هدفهای جدی خود را به صورت تلطیفشدهای بیان کنند و از آسیبهای احتمالی تا حدودی در امان بمانند. «کلهپوکها» با توسل به این مسأله کوشیده است تا همه نوع مخاطبی را بر صندلی تئاتر بنشاند و شاهد تمجید آنها باشد. گروهی از تماشاگران پس از یک روز که شبیه همه روزهای تکراری است تصمیم به تماشای این اثر طنزآلود میگیرد و میل به فراموشی حوادث پیرامون و کسب لذت دارد. گروه دیگری ازتماشاگران خاص به دنبال دریافت و درک معانی و لایههای عمیق تر داستانی هستند و از گشودن کدهایی که در نمایش مستتر است، لبریز از لذت و اعتماد به نفس میگردند. جلب رضایت این دو قشر، جاه طلبی بزرگی بود که کارگردان در پرتو فیلمنامه وزین نیل سایمون آن را اجرایی کرد. در حقیقت «کلهپوکها» این پتانسیل را دارد که در مقام یک اثر قابل توجه به دانشجویان و اساتید جامعهشناسی عرضه شود یا مدارس برای تغییر حال و هوای دانش آموزان، بلیت آن را خریداری کنند. میتوان ادعا کرد که این نمایش نامه بیش از آن که یک داستان سیاسی بارز باشد، اثری اجتماعی برای ملتهای مختلف است.
گرداب جهل
شاید پیام اصلی «کلهپوکها» در مبارزه با جهل و نادانی خلاصه شود. نویسنده به صراحت از مردم و مخاطبانش میخواهد که با سلاح دانش، آگاهی و معرفت در پی انزوای جهل در محیط پیرامونشان برآیند. برای نیل بدین هدف باید اینرسی کشندهای که به آن مبتلا هستند را متوقف کرده و از پیلهها خارج شوند. نویسنده در حالی مردم را وادار به تفکر و تصمیمگیری میکند که آنها از موقعیت اسفباری که در آن گرفتار هستند، خبر نداشته و به روزمرگیهایشان مشغول هستند. او در حالی از مزایای اندیشه، سخن به میان میآورد که راه تعالی جامعه را در ارتقاء کیفی سطح عناصرش میداند و معتقد است برای ورود به دروازههای تکامل باید روشنگری و واقع بینی پیشه کرد. به همین دلیل است که نگاه اجتماعی نویسنده و کارگردان بر مسائل دیگر چربیده و نشان از دلواپسی آنها در این زمینه دارد. البته در روند انتقال مفاهیم هم نمی توان همه موفقیتها و شکستهای احتمالی را به پای نویسنده گذاشت. چرا که گروه مترجمان ایرانی نیز در بازآفرینی دیالوگها و روند معادلیابی تلاش و کوشش سترگی را پشت سرگذاشته اند تا «کلهپوکها» از حالت یک نمایشنامه که به زبان بیگانه نوشته شده، در آید و به خوبی مراحل بومی شدن را طی کند. گروه مترجمان در دیالوگهای طنز میبایست از اشراف دقیقی در زبان مبدأ و مقصد برخوردار باشند تا بتوانند فضای موردنظر نویسنده را معادلیابی کرده و موجبات شادی تماشاگران را فراهم نمایند.
درخشش نقشآفرینان
حتی اگر «کلهپوکها» با تمامی لایههای عیان و پنهانش به محصول برجستهای تبدیل نشده باشد، نمی توان از شیوه نقشآفرینی ارکان قصه به راحتی گذشت. افراد جوان و قشر باتجربه نمایش به خوبی توجیه شده بودند که در این اثر لحظهای روی بیکاری و استراحت را به خود نمی بینند. حتی اگر دیالوگی برای آنها نوشته نشده باشد، کارگردان از آنها خواسته است تا در قسمتهای مختلف داستان، با زبان بدن به القای فضای مورد نظر قصه کمک کنند و کلوزآپی را که از آن بیبهره ماندهاند جبران کنند.
این گروه نقش آفرینان وظیفه دارند تا با اتکا به فنون بازیگری در نمایشنامههای صامت، دورترین تماشاگران را در فضای داستان نگه دارند و با دیالوگهای مسلسل وار، ذهن و مخیله تماشاگر را یک لحظه رها نکنند. در شب اول نمایش، از لحاظ کیفیت سطح نقش آفرینان، شاهد اجراهای تحسین برانگیزی بودیم. پس از تمرین مداوم ششماهه، فراموشی دیالوگها و تپق زدن بازیگران چندان مشهود نبود و خیل عظیمی از تماشاگران با رضایت صحنه را ترک کردند. هرچند که به نظر میرسد کارگردان به همراه مشاورانش در زمینه انتخاب بازیگر و ریتم قصه تلاش فراوانی به خرج داده و از مفاخر استان فارس در عرصه تئاتر بهره برداری نمودند. البته نمی توان بابت حضور افراد جوان و بی تجربه در کنار افراد صاحب نام و با تجربه خرده گرفت. چرا که صحنه در مقام یک آموزشگاه مقدس عرصه انتقال مفاهیم و کسب تجربه است و یکدست نبودن کیفیت نقش آفرینیها در نهایت به ارتقاء سطح بازیگری و هنرهای نمایشی در فارس خواهد انجامید. شیوه نقشآفرینیها زمانی دارای سطح اثر گذاری دوچندانی میشود که صحنه و همه دکورهای جذابش که فقط برای 7 شب نمایش تدارک دیده شده، فرصتی برای تجلی یافتن داشته باشد.
درباره کارگردان
ابوالفضل فرهادی، دانشجوی کارشناسی ارشد کارگردانی نمایش، مدت 8 سال است که در زمینه تئاتر به فعالیت مشغول است.
فرهادی پیرامون محتوا و کیفیت «کلهپوکها» به خبرنگار شیراز نوین گفت: نمایشنامه نیل سایمون که ما اکنون مشغول اجرای آن هستیم یک اثر جهانشمول به حساب میآید و در مورد آگاهی و ناآگاهی انسانها به صحبت میپردازد. کلیت داستان به هیچ بحث سیاسی و به هیچ حزب و جناحی ارتباط و اشاره خاصی ندارد و ممکن است در همه جای دنیا دارای مصداق باشد. وی در پاسخ به این سؤال که آیا وظیفه کارگردانی باعث نشده از کیفیت نقش آفرینیتان به عنوان یک بازیگر کاسته شود، گفت: این اجرای اول ما بود و بعضی از ناهماهنگیها در آن دیده میشد. به طور مثال دیالوگ صحنه پایانی را نتوانستم به طول دقیق و دلخواه بیان کنم و همان طور که دیدید تا چند دقیقه قبل از اجرا به شدت درگیر هماهنگی و کارهای صحنه بودم. این کارگردان شیرازی درباره جذب طیفهای مختلف تماشاگر در این نمایش به شیراز نوین گفت: در یک نگاه کلی تماشاگران ما به دو دسته تقسیم میشوند. گروه اول در پی این هستند که به واسطه تئاتر سرگرم شوند و برای ادای دین به آنها از شوخیهای کلامی مفرح، رنگهای شاد و لباسهای شاد استفاده کردیم. گروه دوم که تعداد آنها به مراتب کمتر است را تماشاگران متفکر تشکیل میدهند. آنها به لایههای مختلف داستان و مصداقهای آن فکر میکنند. در این اثر ما سعی کردیم تا مجموعهای مناسب برای همه اقشار مردم عرضه کنیم و طیفهای مختلف تماشاگران با رضایت سالن تئاتر را ترک کنند.
وی افزود: همه بازیگران «کلهپوکها» از میان هنرمندان توانای شیرازی انتخاب شدهاند و جمع کردن این گروه برای شش ماه تمرین و 7 شب اجرا کار بسیار دشواری است. از سوی دیگر پر کردن این تالار در وضعیت فعلی کار چندان آسانی نخواهد بود، وگرنه با این حجم دکور و چهرههای سرشناس بازیگری، کاش میشد برای یک ماه بر روی صحنه بمانیم.
فرهادی پیرامون نقش دستگاههای اجرایی شهری در حوزه تبلیغات آثار هنری گفت: شهرداری یکی از متولیان فرهنگ شیراز است. در سطح خیابانهای شیراز بیلبوردهای تبلیغاتی آنان را مشاهده میکنیم که به اطلاع رسانی در حوزه خدمات انجام شده میپردازند؛ اما در کنار همه این کارهای مفید، برای یک بار هم که شده بگویند یک سالن تئاتر در شهر احداث کردیم. وقتی که به شهرداری برای اختصاص چند بیلبورد تبلیغاتی در سطح شهر مراجعه کردیم، متأسفانه مبلغی را مطالبه کردند که در توان پرداخت ما نبود.
وی افزود: اگر «کلهپوکها» را با تئاترهای دیگری که با یک دکور بسیار ساده به اجرا در میآیند مقایسه کنید، به میزان هزینههای انجام شده پی خواهید برد. این نمایش با هزینهای در حدود 45 میلیون تومان به انتها خواهد رسید. از این رو تولید اثر فرهنگی در جامعه نیاز به حمایتهای همه جانبه تمامی اقشار دارد.
گروه نقشآفرینان
فارغ از سطح کیفی «کلهپوکها» این اثر توسط هنرمندان باتجربه و جوان شیرازی با حمایتهای اداره کل فرهنگ و ارشاد استان فارس به روی صحنه رفت. متأسفانه هنر فعلی شیراز بازتاب عمیقی از اصالتهای این شهر چهارهزارساله که داعیهدار فرهنگ ایران است نشان نمیدهد و هنرمندان این شهر با مشکلات زیادی مواجه هستند. اجرای این گونه آثار نمایشی میتوان در یک نگاه حداقلی، سایه بیکاری را از سر آنها دور کند و مجرای امیدی در زندگیشان بگشاید. هنرمندانی که تمامی عمر و انرژیشان را در راستای اعتلای فرهنگ نمایش صرف کرده و پس از پایان اجرای «کلهپوکها» در سرمای زمستان شیراز با پای پیاده مسیر منزل را میپیماند.
یکی از هنرمندان جوانی که نقش آفرینی قابل قبولی از خود در این تئاتر به نمایش گذاشت، گالیا حیدریان بود. حیدریان فوق لیسانس MBA دارد و مدرس موسیقی است که فعالیت خود را در هنرهای نمایشی را از سال 92 آغاز کرده است.
وی در مورد تفاوت تحصیلات و تئاتر و موسیقی به شیراز نوین گفت: من به طور کلی انسانی تک بعدی نیستم و همان طور که میدانید مدیریت و هنر نقطه مقابل هنر هستند.
حیدریان پیرامون «کلهپوکها» افزود: نباید به تئاترها دید سطحی داشته باشیم و فقط درپی شادبودن در مدتی زمان دوساعته آن باشیم. نمایشها باید حرف جدیدی به پیشگاه مخاطبشان عرضه کرده و ذهن آنها را درگیر نمایند. این بازیگر تئاتر امیدوار است که «کلهپوکها» توانسته باشد در راستای نیل به اهدافش موفق عمل کند و باعث لذت تماشاگرانش شده باشد.
حاشیه «کلهپوکها»
به دلیل عدم اتمام کارهای صحنه، نمایش با تأخیر شروع شد و بلیت آن در شب اول برای تماشاگران نیم بها بود.
اگرچه صدای زنگ گوشیهای تلفن همراه در سالن سینما قابل تحمل نیست، اما در سالن تئاتر میتواند به مغشوش شدن ذهن بازیگر و آشفتگی او بینجامد. هرچند که اعتراضات زیاد تماشاگران را هم به دنبال داشت.
دکور جالب توجه داستان، نقش بسزایی در انتقال مفاهیم مورد نظر سازندگان داشت.
اجرای موسیقی زنده برای نمایش، فضای سالن را به شدت تحت تأثیر قرار داد و حضور هنرمندان جوانی در گروه موسیقی، تشویق حضار را به همراه داشت.
بسیاری از مردم از همکاری اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان فارس به منظور همکاری در زمینه اجرای این گونه نمایشها در تالار حافظ تشکر و قدردانی میکردند.
کلهپوکها از تاریخ دوم تا هشتم اسفندماه در تالار حافظ به روی صحنه خواهد رفت.
تاکنون نظری برای این خبر ثبت نشده است!
ثبت نظر جدید
خبرهای تصادفی روزنامه شیراز نوین