سینمای درمانگر، سینمای متعالی، روزنامه شیراز نوین
دارکوب به سینماهای شیراز میآید
سینمای درمانگر، سینمای متعالی
شیرازنوین- سعیدرضا امیرآبادی
amirabadi_shznvn@yahoo.com
یادداشت: سینمای فاخر خاصیت درماندگی دارد. برای اثبات این ادعا دلایل زیادی وجود دارد و از جنبههای مختلفی میتوان به آنها نگریست. در نگاه اول، با پدیده نبود جبههگیری ازسوی مخاطبان در برابر مضامین داستانی روبرو هستیم. با گذشت دوران، آستانه حرفشنوی و نصیحتپذیری بسیاری از اقشار مردم در مقابل پندها و نصیحتها افزایش یافته و در سوی مقابل، شاهد کاهش تقابل آنها در مقابل مؤلفههای غیرمستقیم نظیر داستانها و قصهها هستیم. به همین دلیل، موارد مطرح شده در قالب هنرهای نمایشی به راحتی بر ضمیر آگاه و ناخودآگاه مخاطبان مینشیند و آنها را به سوی اهداف موردنظر و هنجارهای ارائه شده رهنمون میسازد. به همین دلیل، آثار خوشساختی که به چالشهای اجتماعی میپردازند به راحتی با پذیرش اقشار مختلف جامعه روبرو شده و نقش روشنگری ایفا میکنند. در نگاه دوم، میتوان از سینما به عنوان آوردگاهی امن و ایمن برای تجربههای دشوار و غیرممکن یاد کرد. تماشاگر در حالی که بر صندلی راحتی لمیده است، به ماجراجویی در قالب ژانرهای متنوع پرداخته و از داستانهای ماجراجویانه به قصههای پرفراز و نشیب و هراسانگیز قدم میگزارد. بدین وسیله است که حس ماجراجویی و تجربه ناآزمودهها در قریحه او آرام گرفته و نیازی به تجربه آنها در دنیای رئال نمیبینند. در نگاه سوم، با سینمای اجتماعی روبرو هستیم که پربسامدترین ژانر سینمایی ایران به حساب میآید. هر گوشهای از سینمای اجتماعی ایران برای بهبود حال عمومی جامعه مفید است. فیلمفارسیهای معاصر برای مدت کوتاهی مخاطب خود را از مشکلات روزمره رها کرده و برای تماشاگران، دنیای فانتزی و سادهپندارانهای فراهم میآورند. سینمای داستانهای خانوادگی به طلاقهای عاطفی و مشکلاتی که در بطن خانواده درحال جولان دادن است پرداخته و از تماشاگران میخواهد با نگاهی بیطرفانه و عاری از قضاوتهای یکسویه، به مشاهده و کالبدشکافی ماجرا بپردازند. در میان همه اینها، به نظر میرسد تحسینبرانگیزترین داستانهای اجتماعی، همانا قصههایی هستند که درباره آسیبهای روزمره شکل میگیرند. این روزها اعتیاد در مقام سردمدار تباهی و به عنوان یکی از اساسیترین معضلهای پیشروی جامعه ایران شمرده میشود و هر روز شاهد ارائه آمارهای نگران کنندهای در این زمینه هستیم. سن شیوع مواد مخدر در حال تکرقمی شدن است و آسیبهای فزاینده آن، گربانگیر بسیاری از خانوادههای هرم اجتماعی شده است. با گذر از دوران گذشته و ورود لجام گسیخته به دنیای مدرنیته، دیگر اعتیاد به مواد مخدر به جنسیت معتادان توجهی ندارد و اقشار مختلف جامعه با بروز اندکی غفلت و اعتماد به نفس کاذب، در معرض آن قرار میگیرند. آمار بزهکاریهای اجتماعی نشان میدهد اعتیاد زنانه به مراتب دردناکتر از نسخه مردانه آن است. در میان همه هنرها شاید سینما از منظر زیباشناسی، روحنوازترین آنها به حساب نیاید؛ اما به طور حتم میزان تأثیرگذاری آن به مراتب از همتایان دیگرش افزون بوده و مضامین ارائه شده از سوی آن، با پذیرش آحاد جامعه روبرو میشود. در میان آثاری که به این چالش اجتماعی میپردازند، آزمون و خطاهای زیادی صورت گرفته است و فیلمسازان ایرانی در ژانر اجتماعی و چالشهای مدنی، به اندازه کافی به تجربه دست یافته و آبدیده شدهاند. آنها به خوبی میتوانند آسیبهای محیط پیرامون را رصد کرده و از دل آنها موضوعات جذابی پردازش کنند. دارکوب شعیبی در زمره آثار خوشساختی قرار میگیرد که در واپسین جشنواره فیلم فجر، با نگاهی نوین به این مسئله پرداخت و مورد توجه منتقدان و تماشاگران قرار گرفت. به نظر میرسد نگاه رئالیست سناریست به همراه طراحی تحسینبرانگیز کارگردان، نقش بسزایی در این موفقیت دارند. سینماهای شیراز در روزهای پیشرو میزبان دارکوب است؛ فیلمی که خود را از یکسونگری و بازگویی داستانی واحد رها کرده و سودای قدم گذاشتن به سینمای حرفهای ایران و مقایسه شدن با بزرگان این عرصه را دارد. باید دید تماشاگران سینمای بدنه هم به سان مخاطبان حرفهای به دارکوب شعیبی روی خوش نشان میدهند یا فیلمفارسیهای مدرن، ذهن آنها را به داستانهای سطحی متمایل کرده است. آمار فروش دارکوب میتواند به این پرسش پاسخ دهد.
شناسنامه فیلم
کارگردان: بهروز شعیبی
تهیهکننده: سید محمود رضوی
نویسنده: حسین ترابنژاد، آزیتا ایرایی
موسیقی: بهزاد عبدی
فیلمبرداری: علیرضا برازنده
منشی صحنه: غزل رشیدی
مشاور رسانهای: سیدمحمدصادق لواسانی
مدیر تولید: کامران حجازی
تدوین: فرامرز هوتهم
توزیعکننده: مؤسسه سیمای مهر
بازیگران: جمشیدهاشمپور، مهناز افشار، امین حیایی، سارا بهرامی، هادی حجازیفر، شادی کرمرودی، نگار عابدی، طوفان مهردادیان، آتیه جاوید، ندا عقیقی.
خلاصه داستان
دارکوب داستان زنی معتاد (با نقشآفرینی سارا بهرامی) است که همسرش (با نقشآفرینی امین حیایی) او را رها کرده و دوباره ازدواج کرده است. زن معتاد که به او دروغ گفته شده که فرزندش مرده، متوجه میشود کودکش زنده است. پیگیریهای زن برای پسگیری فرزندش، مشکلاتی برای پدر دختر و زن جدید (با نقشآفرینی مهناز افشار) به وجود میآورد. در واقع، هیچ چیز سختتر از اون نیست که ببینی عزیزت تصمیم گرفته تنها باشه. تو از دیدنش، از شنیدن صداش لذت میبری اما اون درها رو بسته و تنهایی رو جای تو انتخاب کرده… هیچ چیز سختتر از اون نیست که ببینی تنها شدی. عزیزانت رو میبینی و دوستشون داری ولی همه تو رو انکار میکنند. درها رو به روت بستن و تو تنها شدی. تنهایی باتلاقه…
درباره فیلم
با مقدمه طولانی که از سینمای اجتماعی به نگارش درآمد، سراغ فیلم ایرانی تازه بهروز شعیبی برویم. این مسئله که فیلمی درباره مشکلات اجتماعی همچون اعتیاد، فروش بچه، فقر و خودفروشی باشد میتواند برچسب اجتماعی بودن به فیلمی بزند، اما اعتباری برای فیلم به ارمغان نخواهد آورد. در سینمای مستند هر سال چند فیلم با این موضوعات ساخته میشوند که به شدت هم درگیرکننده و اثرگذاراند. میتوان به فیلم آوانتاژ ساخته محمد کارت یا رویای دم صبح ساخته مهرداد اسکویی اشاره کرد. مشخصاً سینمای مستند واقعگراتر است؛ چراکه از سوژه و مکانهای واقعی استفاده میکند. اما چه در مورد سینمای مستند و چه داستانی، سوال مهمی که فیلمساز باید هنگام ساخت یک فیلم اجتماعی از خود بپرسد و در عین حال مخاطب هنگام تماشای فیلم درگیر آن سوال خواهد شد، آن است که ورای اهمیتی که معضل اجتماعی انتخاب شده دارد، فیلمساز چه نگاه عمیقتری به شخصیتهایش داشته و به دنبال چه اثرگذاری در جامعه است؟ آنچه سینمای اصغر فرهادی را ماندگار میکند، شناخت دقیق از احوالات طبقه متوسط در ایران است. این شناخت را میتوان در تکتک ویژگیهایی که برای شخصیتهایش انتخاب کرده و تصمیماتی که شخصیتها در طول داستان میگیرند جستجو کرد. مشکل اساسی که در فیلم دارکوب وجود دارد و اجازه نمیدهد فیلم از برچسب اجتماعی فراتر برود، همین مسئله شخصیت است. ماجرای فیلم به یک زن معتاد و رابطه او با شوهر قبلیاش میپردازد. حقایقی از گذشته به واسطه دیدار دوباره مهسا و آقای علیزاده برملا میشود و سرنوشت شخصیتها را تغییر میدهد. اما شخصیتها با شناخت دقیق از اوضاع و احوال تاریخی- اجتماعی از ایران امروز پرداخته نشدهاند، بلکه فقط پوستهای از یک معتاد یا یک رئیس فروشگاه شهروند روی پرده نقش بستهاند. در حقیقت، حرکت شخصیتها در راستای فیلمنامه به جای آنکه بر اساس میل درونی و حقیقی خودشان باشد، به واسطه آن است که فیلمساز بتواند مجموع معضلات بیشتری در فیلمش بگنجاند و همین تعدد معضلات بدون آنکه راهکار مشخصی برای حلشان وجود داشته باشد و همچنین ناتوانی کاراکترها برای همراه کردن مخاطب، فیلم را تبدیل به رنجی بیهوده کرده است. احتمالاً اگر جسارت به خرج دهیم و یک روز از محله دروازه غار یا پارک هَرَندی رد شویم، در یک نگاه گذرا مسائل و معضلات بیشتری ببینیم و حتی ممکن است همذاتپنداری بیشتری هم بکنیم. همه مشکلات در فیلمهای اجتماعی و واقعگرایی همچون دارکوب که تعدادشان کم هم نیست، همان پاسخ نداشتن برای این سوال است که این فیلم بر چه مخاطبی چه اثری خواهد گذاشت و در راستای این اثرگذاری از چه لوازمی بهره برده است. از این منظر، فیلم دارکوب نمره قبولی نمیگیرد و شعیبی فیلم به فیلم در حال پسرفت است.
دفاعیه عوامل
شعیبی درباره ساخت «دارکوب» توضیح داد: پیشتولید و نگارش این فیلم بسیار زمان برد و یکی از سختترین کارهایی بود که تاکنون ساختهام. بهزاد عبدی گفت: معمولاً کارهایی که من انجام میدهم همراه با ارکستر است و تجربه جدیدی بود. من در این کار فضاهایی که در ذهنم میشنیدم ساختم. از اولین لحظهای که قصه کامل نشده بود، آقای شعیبی با من صحبت کرد و به دنبال سوژههای جدید بود. کار حدود ۱۵دقیقه موسیقی اورجینال داشت. درباره تیتراژ فیلم هم باید بگویم نگاه شخصیت زن فیلم به شکلی است که اگر این بچه کنار من بود، این آهنگ را میخواند و من با همکاری چهار بچه این تیتراژ را کار کردم. رضوی با بیان این مطلب که سعی کردیم یک فیلم استاندارد، اجتماعی و امیدبخش بسازیم افزود: ما همه سعیمان را کردیم و تیمی حرفهای را دور هم جمع کردیم که گیشه موفقی نیز داشته باشیم. آزیتا ایرایی نویسنده «دارکوب» بیان کرد: این متن را من به همراه آقای ترابنژاد نوشتم و اولین تجربه من با آقای شعیبی و چهارمین همکاریام با آقای رضوی بود. نگارش این فیلم بسیار دشوار بود. سارا بهرامی درباره همکاری در این فیلم و نقش متفاوتش و اینکه آیا این نقش مکمل است یا اول، توضیح داد: همکاری من با آقای شعیبی در این کار یکی از بزرگترین شانسهای من و لطف خدا بود. چیزی که برای من اهمیت دارد، این است که همه تلاشم را برای نقشی که دیگر اجرا نمیکنم انجام دادم. اجازه بدهید داوریها را ببینیم که چه اتفاقی میافتد و مهم این است که بیشتر به کیفیت بازی توجه کنیم. علیرضا برازنده در پاسخ به سوالی درباره فیلمبرداری دوربین روی دست و لرزشهای ابتدای فیلم گفت: طی جلساتی که با آقای شعیبی داشتیم، ایشان به دلیل نوع پرداختی که برای فیلم درنظر گرفته بود میخواست دوربین سیالی داشته باشیم. ما کل فیلم را با دوربین روی دست گرفتیم و سکانسهای ملتهب را با لرزههای بیشتری فیلمبرداری کردیم. برای تکتک سکانسها حرکات مختلف را در نظر گرفته بودیم. شعیبی درباره انتقاد به سوژه تکراری فیلم گفت: تمام قصهها و موضوعها بارها ساخته شدهاند و نگران این نیستم که ایده اصلی تکراری باشد. در سالهای اخیر شاهد فیلمهای خوبی هستیم که با پرداختهای متفاوت، موفق عمل کردهاند. ما این کار را با پرداخت خودمان کار کردیم. شعیبی در پاسخ به این انتقاد که این فیلم نوعی پسرفت برای شماست گفت: من هیچ ادعایی ندارم که هر فیلمی قرار است پیشرفت باشد. من تلاش خودم را میکنم که تجربه کنم و همین که به من نمیگویید این فیلم شبیه فیلمهای قبلیام است، برای من اهمیت دارد. رضوی در پاسخ به سوالی درباره نقش شهرداری در ساخته شدن این فیلم توضیح داد: شهرداری در این فیلم نقشی نداشته است و ما براساس نیاز فیلمنامه، لوکیشنهایی را انتخاب کردیم. حیایی در بخشی از این نشست گفت: ما فیلمها و داستانهای عاشقانه کم داریم. در حال حاضر امید در فیلمهایمان کم دیده میشود و نیت آقای شعیبی این بود که امیدی در دل مادرانی به وجود آورد که اعتیاد دارند و از بچههایشان دور هستند. شعیبی گفت: واقعیت این است که قاعدتاً در ناخودآگاهم بسیار امیدوارم به حل معضلات اجتماعی پیرامونم. هنوز امیدوارم به تلاش مسئولان برای رفع مشکلات اعتیاد، نگاه انسانی به هم داشتن و… بسیاری امیدهای دیگر که نمیدانم به عمر ما قد بدهد یا خیر. آنچه مهم است این است که ما نسبت به شهرمان و اتفاقاتی که زیر پوست این شهر در جریان است، مسئول هستیم. مسئله اعتیاد بسیار موضوع مهمی است که رسانهها به دلیل اینکه به سیاهنمایی متهم نشوند، به آنها نمیپردازند. سیدمحمود رضوی درباره طیف فیلمهایی که تاکنون کار کرده است گفت: مسیری که رفتم سعیام این بوده که صرفاً به درآمدش فکر نکنم. من به دنبال دغدغهها و فضاهایی هستم که آنها را پیش میگیرم. کارگردان «دارکوب» درباره این موضوع که بسیار زود شاهد گرهگشایی در داستان بودیم گفت: در این فیلم یک اتفاق بسیار خوب افتاد که میخواهم به آن اعتراف کنم. این اولین بار بود که فیلم را زود و در اردیبهشت ماه تمام کردیم و برای تدوین و کارهای دیگر فرصت داشتیم. ما چندین بار تدوین این فیلم را بررسی کردیم.
معتادان را ترک نکنیم
مهناز افشار درباره بازی در این فیلم توضیح داد: این فیلم دغدغه شخصی من بود؛ به دلیل فعالیتهای اجتماعی که در این سالها داشتم، به خصوص در حوزه بچهها. من میخواستم نماینده اقلیتی باشم که نماینده بخشش و شرافت هستند و نیلوفر، نمونهای از این افراد است. ما نباید معتادان را طرد کنیم، بلکه باید آنها را درک کنیم. پایان «دارکوب» به نوعی یک شروع است. بهروز شعیبی با اشاره به تجربه همکاری با تیم بازیگران این فیلم گفت: ما با تیممان پس از چند کار به تعامل خوبی رسیدیم، اما از تجربه «دارکوب» یک اتفاق جذاب در حوزه بازیگری برای من افتاد. همه بازیگرانی که در فیلم حضور داشتند با باور کامل نقش شخصیتهایشان را پذیرفتند و آنها را بازی کردند. خانم افشار و آقای حیایی که شخصیتهای آرامی داشتند، این راکورد را در تمام طول فیلم حفظ کردند و انرژی که خانم بهرامی برای درآمدن این کار گذاشتند… من و آقای هاشمپور که سه سکانس در فیلم بازی دارند، مدتها حرف زدیم. بازیگران دیگر هم حتی با وجود ایفای نقش کوتاه با ما بودند و در جلسات دورخوانی شرکت داشتند.
تاکنون نظری برای این خبر ثبت نشده است!
ثبت نظر جدید
خبرهای تصادفی روزنامه شیراز نوین