بامشاد منجی تلویزیون، روزنامه شیراز نوین
مجموعه طنز نقطهچین پس از سالها به شبکه آیفیلم آمده است
بامشاد منجی تلویزیون
شیرازنوین- سعیدرضا امیرآبادی
amirabadi_shznvn@yahoo.com
اشاره: رویکرد صداوسیما درخصوص پارهای از تصمیماتش تأملبرانگیز است. مدیران رسانه ملی، در برههای کمیت را بر کیفیت ترجیح داده و تعداد شبکههای تلویزیونی و رادیویی را تا آستانه سه رقمی شدن به پیش بردند. این در حالی است که در مبحث برنامهسازی، از چنین رویکردی غفلت شد و بسیاری از برنامهسازان موفق و خوشنام با رویگردانی از تلویزیون، جذب جذابیتهای سینما و فروشهای میلیاردی شدند. با مشاهده بسیاری از شبکههای تلویزیونی، درمییابیم آنها از پخش برنامههای نوستالژیک دهههای شصت، هفتاد و هشتاد ابایی ندارند. اگرچه یادآوری گذشتهها همیشه نوستالژیک و سرشار از خاطره است؛ تکرار بیرویه مکررات در سالهای اخیر به نقطهضعفی برای تلویزیون تبدیل شده است. شبکه چندزبانه آیفیلم، یکی از شبکههایی است که تکرار سریالهای دهههای پیشین را در دستور کار همیشگی قرار داده است. آیفیلم پس از نمایش چندباره مجموعه پایتخت، این روزها اقدام به پخش دوباره سریال مهران مدیری با عنوان «نقطهچین» کرده است؛ یکی از سریالهای محبوب دهه هشتاد که در ادامه «پاورچین» ساخته شد و با دستاویز قرار دادن سناریوهای سادهپندارانه، لحظات خوشی را برای مخاطبان رسانه ملی رقم زد. نکته جالب توجه این است که کارگردان در برنامه دورهمی از این سریال به عنوان یکی از تجربههای ناموفقش یاد کرده است.
ژانر کمیک، راه نجات
جامعه ایران مدیون طنزپردازانش است. در وضعیتی که اقتصاد به معضل اول ایرانیان بدل شده، در برههای که رکود و دلواپسی از روزهای پیشرو سایه شوم خود را بر جوامع میگستراند، مؤلفههای کمیک میتواند فضای جامعه را تلطیف کرده و زمینه را برای ظهور بارقههایی از امید و بهروزی فراهم آورد. طنزپردازان با زیرکی و درایت ذاتی، راه و رسم تأثیرگذاری بر اذهان عمومی را فراگرفتهاند و با بهرهگیری از حربههای جامعهشناسی و روانشناختی، میتوانند اذهان عمومی را به سمت و سوی اهداف مورد نظر سوق دهند. رصد فعالیتهای صورت گرفته، گواهی بر این ادعاست که جامعه هنری ایران از دیرباز تاکنون، با قحطالرجالی در این زمینه روبهرو نبوده است. با نگاهی به متون ادبی طنز، تصاویر فکاهی، رجال کاریکاتوریست و نمایشهای کوچه و بازار، درمییابیم طنازی ایرانیان قدمت دیرینهای دارد و ما از هر فرصت و پیشامدی برای شادی بهره میبردهایم. در میان همه طنزپردازانی که در مدیوم رسانه ملی حضور یافتهاند، بیشک مهران مدیری دارای جایگاه ویژه و پراهمیتی بوده است. به همین دلیل است که هواداران تیفوسیاش، از «شیرفرهاد» شبهای برره به عنوان پدر طنز ایران یاد میکنند. اگرچه این بازیگر - کارگردان راه درازی برای کسب این عنوان فاخر پیشرو دارد، با مشاهده کارنامه حرفهای «مرد هزارچهره»، میتوان ادعا کرد سطح آثار مدیری در بیشتر مواقع یک سر و گردن بالاتر از بسیاری از همتایانش بوده و در کارنامه بعضی از رقبا که اتفاقاً سابقه نقشآفرینی و شاگردی مدیری را دارند، نشانههایی از گرتهبرداری و رونویسی مشهود است. اندیشههای مرد هزارچهره در آثار خوبش، برخاسته از کمدیهای سخیف و هجویههای روحوضی نیست و گاهی دربردارنده مضامین عمیقی است که تماشاگران خاص را هم با همه سختگیریهایشان راضی میکند. از نقطهنظر بسیاری از مخاطبان، قسمت عمدهای از آثار وی همانند شبهای برره، مرد هزارچهره، قهوه تلخ و ساعت خوش نمره قبولی میگیرند. اقشار عامی جامعه، از طنزهای سطحی و بیپیرایه وی تغذیه کرده و مخاطبان اندیشمند از کدهای ناملموسی که در آثار خوبش نهفته است، ارتزاق مینمایند.
نیاز مبرم به طنز
مهران مدیری بهسان بسیاری از طنزپردازان، همیشه در اوج نبوده است و در میان مجموعههای نودقسمتیاش، نشانههایی از فراز و فرودهای کیفی مشهود است. با این حال، خدمات پدر طنز ایران (!) در ادبیات نمایشی و نزد افکار عمومی جایگاه ویژهای داشته و برای سالیان طولانی، شبکههای داخلی و خارجی به دلیل در دسترس نداشتن آثار جذاب، به تکرار آنها خواهند پرداخت. بازگشت بامشاد و دوستانش به شکبههای تلویزیونی، دربردارنده نکات زیادی است. اول آنکه تلویزیون چنانچه خواستار جلوگیری از ریزش مخاطبانش است، باید سرمایهگذاری بیشتری در برنامهسازیهای فاخر انجام داده و از نیروهای کارآمدش به شیوه بهینهای بهرهبرداری کند. در نظر داشته باشیم که خیل عظیمی از شبکههای برونمرزی، به حربههای ناجوانمردانه درصدد ربایش باقیمانده مخاطبان تلویزیون ایران هستند و در صورت هرگونه کاهلی در این زمینه، بازگشت مجدد آنها به رسانه ملی مأموریت دشواری خواهد بود. دوم آنکه آثاری همانند «نقطهچین» و «پاورچین» برای اوایل دهه هشتاد جذابیت داشتند و بازپخش آنها به طور کامل در برهه معاصر، محل چندانی از اعراب نخواهد داشت و سوم آنکه تلویزیون تا چه اندازه به جوانان جویای نام میدان داده است تا جانشینان شایستهای برای مدیری، عطاران و رامبد جوان بیابد؟ بسیاری از کارگردانان بزرگ تلویزیون، این روزها حس و حال ساخت طنزهای نودشبی را ندارند و این در حالیست که جامعه ایران این روزها به شدت نیازمند گسترش شادی و نشاط است.
خندوانه، چند هفته پیش میزبان مهران مدیری بود. او در پاسخ به اینکه کدام اثرش را کمتر دوست دارد گفت: «پاورچین اثر درخشانی بود، اما نقطهچین را دوست ندارم». مدیری در آن برنامه توضیح بیشتری در خصوص بیعلاقگیاش نداد، اما میشود دلایل تصمیمش را حدس زد. نقطهچین برخلاف پاورچین، برنامهای بود که تبلیغات و نقش حضور اسپانسر تأثیر مستقیمی در آن داشت. بارزترین این حضور تبلیغات، در مغازه لوازم صوتی و تصویری فروشی پیردوست بود که بنرهای بزرگ و محصولات اسپانسر در آن به چشم میخورد، اما پیردوست خود شیر و کیک میفروخت! ضمن اینکه شخصیتهای این مجموعه هم عموماً در حد تیپ باقی ماندند و برخلاف پاورچین، خیلی جان نگرفتند. نقطهچین به فاصله حدود یک سال پس از پاورچین و با موضوع و مضمونی تقریباً شبیه به آن روی آنتن رفت و تکراری بودن موضوعات، در لحظات زیادی دست نویسندگان را برای خلاقیت میبست. شاید این اتفاقات از جمله دلایلی باشند که مدیری را از مجموعهاش دلزده کرد.
یک باجناقِ اعصابخردکن!
مدیری گرچه در سریالهایش عموماً خود نقش اصلی میشود، اما شکی نیست که دلیل اصلی موفقیت پاورچین و به نوعی برگ برنده اصلی آن مجموعه نه خودش، که بازیگر نقش مکملش بود. جواد رضویان با ایفای نقش «داوود برره» ضوابط کلیشهشدهای را که پیش از این از نقشهای طنز سراغ داشتیم، دگرگون کرد و با گویش مندرآوردی بررهای، گریم نمکین و بازی خوب خودش، پاورچین را در لحظات زیادی نجات داد. مدیری در نقطهچین هم به چنین شخصیتی نیاز داشت و به این دلیل بامشاد، با بازی رضا شفیعیجم را به داستان وارد کرد. بامشاد گرچه به لحاظ نوع صداسازی، گریم و بیتناسب بودن هیکلش شبیه به شخصیتهای تیپ و سطحی به نظر میرسید، اما او هم خیلی زود به محبوبیت رسید و این نقش، به نقشی تکرارنشدنی در کارنامه شفیعیجم تبدیل شد. بامشاد چنان شانه به شانه داوود در رقابت محبوبیت جلو میرفت که شایعه شد مدیری بعد از پاورچین با رضویان قهر کرده و به این دلیل او در نقطهچین نقشی ندارد؛ شایعهای که البته مدیری با دعوت از رضویان در قسمت آخر نقطهچین کوشید به آن پایان دهد و بعد، از هر دوی این بازیگران در اثر بعدیاش «جایزه بزرگ» دعوت به همکاری کرد.
بازیگری که خاطرهاش باقی ماند
در ترکیب موفق بازیگران مجموعه نقطهچین، تماشای بازی یکی از بازیگران شیرینی دوچندانی برایمان دارد؛ بازیگری که البته دیگر در میانمان نیست. یوسف پشندی را میگویم؛ بازیگر نقش آقای پشندی و پدر مهران مدیری در این مجموعه. در روزگاری که عطاران هنوز احمد پورمخبر را کشف نکرده بود، حضور یوسف پشندی در تلویزیون، اتفاقی تازه بود. بازیگری که با وجود سن بالا، با گویش شیرینش دل از مخاطبان میبرد و در همراهی با مدیری و دیگر بازیگران این مجموعه، طنازی میکرد. یوسف پشندی در سال 1299 به دنیا آمد؛ بازیگری که خیلی دیر کشف شد و بازی در «شب روباه» به کارگردانی همایون اسعدیان، اولین نقشآفرینی هنریاش بود. میگویند او تا قبل از روزگار بازیگری، در محله سهروردی دکه روزنامهفروشی داشت و بعد دست تقدیر گذرش را به این هنر کشاند. خاطره بازی او در نقطهچین، «توکیو بدون توقف» و «خواب سفید» خوب در خاطرمان هست. پشندی درست در همان دوران حضورهای دوستداشتنیاش، در 86سالگی به دلیل سکته قلبی از دنیا رفت.
آشناییزدایی
مهران مدیری نقطهچین را به فاصله یک سال پس از پخش موفق پاورچین، تقریباً با همان تیم نویسندگان ولی این بار در شبکه سه سیما کارگردانی و روانه آنتن کرد. مخاطبان او را هنوز با مجموعه قبلیاش در یاد داشتند و طبیعی بود که از همان نگاه اول، به دنبال مقایسه شباهتهای میان این دو سریال بربیایند؛ از این رو مدیری در شروع کوشید هر نوع آشنایی تصویری و حتی مضمونی را در سریالش نسبت به پاورچین کمرنگ کند. او ابتدا به سراغ ساختاری، یادآور آثار قبلیاش چون «ساعت خوش» رفت و جنس فانتزی اغراق شدهای در مقایسه با واقعیت را برگزید. شخصیت اصلی این مجموعه که او خود ایفایش میکرد، کارآگاهی بیدستوپا اما متوهم به نام اردلان (اردل) پشندی بود که به تازگی به اداره کشفیات پلیس تهران منتقل شده بود و وظیفهاش، انجام مأموریتهای گوناگون فوقسری بود؛ اما به جای انجام وظیفه، هر بار خرابکاری به بار میآورد. با این حال، این خط داستانی جدید به هر دلیلی که بود، چندان در مجموعه دوام نیاورد؛ اردل خیلی زود شغل کارآگاهیاش را رها کرد و کارمند ساده یکی از ادارههای دولتی شد.
معمای اقامت پشهها!
رواج تکیهکلامهای گوناگون شخصیتها، از جمله اتفاقاتی است که برای هر مجموعه طنز موفقی رخ میدهد و همهگیری آن اثر را در سطح جامعه به اثبات میرساند. نقطهچین هم از این دست تکیهکلامهایی که به زبان مردم راه پیدا کردند و حتی تا همین الان نقل کلامشان ماندهاند، کم نداشت. اصلیترین این تکیهکلامها، سوالی بود که شخصیت کوروش (سیامک انصاری) بارها در این مجموعه مطرح کرد و با سوالش، علم زیستشناسی را به چالش کشید! این سوال چیزی نبود جز «پشهها روزا کجا استاد میشن؟» و واقعاً هم برای همه سوال پیش آمد که تکلیف زندگی پشهها در طول روز چه میشود و آنها کجا میروند! سوالی که هنوز جانورشناسان جوابی برایش ندارند! «افتاد الان؟!» تکیهکلامی که اردل برای شیرفهم کردن اطرافیاش به کار میبرد و «بیوفایی، بیوفایی...» خواندن بامشاد در سریال، از دیگر دیالوگهای این سریال بودند که در جامعه گل کردند و بارها و بارها به زبان مخاطبان آمدند.
حاشیه کم نبود
مدیری در زمان ساخت نقطهچین شانس آورد که هنوز مسئله اعتراض قومیتهای مختلف به مجموعههای تلویزیونی چندان جدی نشده بود و میشد با نام مکانها و استانها، شوخیهای ریزی کرد. کارآگاه پشندی و دستیارش ساعد (ساعد هدایتی) اهل قزوین بودند و بنا به ترفیع درجه به تهران نقل مکان کردند. در میانه مأموریتهای ناموفقشان هم هرگاه به گیری میرسیدند، ساعد به بازگشت به قزوین اشاره میکرد. اما حاشیه اصلی نقطهچین، به ماجرایی سیاسی مربوط میشد. مدیری در همان زمان این اتفاقات را به طنز به مجموعهاش وارد کرد. در یکی از قسمتهایی که نقطهچین در آن برهه روانه آنتن کرد، پیردوست، صاحبخانه سریال، قصد شرکت در انتخابات مجلس را داشت، اما به دلایل مختلف رد صلاحیت شد و شخصیتهای سریال در اعتراض به رد صلاحیت او دست به اعتصاب غذا در مقابل رسانهها زدند؛ اما وقتی کسی حواسش نبود، یواشکی غذا میخوردند. این حرکت او در آن سالها بازتابهای وسیعی به همراه داشت و مدیری، به سیاسیکاری متهم شد.
تاکنون نظری برای این خبر ثبت نشده است!
ثبت نظر جدید
خبرهای تصادفی روزنامه شیراز نوین