فرم بهمثابه متن، روزنامه شیراز نوین
كیوان اصلاح پذیر
تئاتر «بی هوازی» به نویسندگی و كارگردانی اسماعیل سلیمانیان و حضور سمیه جعفری، محمد فروزانی و میثم جعفری كوچی به عنوان بازیگر، از ١٥ تا ٣٠آذرماه ٩٧ در مجموعه فرهنگی هنری هنرشهرآفتاب روی صحنه رفت كه با بازخورد بسیار عالی مخاطبان این اثر و تمجید جامعه حرفهای تئاتر استان فارس روبرو شد. شایان ذكر است كه این تئاتر در كمال ناباوری و تعجب جامعه تئاتری استان و با وجود شایستگی، در آخرین ساعات اعلام نتایج پذیرفته شدگان، ناگهان از حضور در مرحله نهایی جشنواره استانی تئاتر كه از دید بسیاری از كارشناسان و مخاطبان حرفهای و همچنین هیئت داوران از سطح مناسبی برخوردار نبود، باز ماند. كیوان اصلاحپذیر نویسنده، پژوهشگر و منتقد، در یادداشتش بر تئاتر «بی هوازی» اینگونه میگوید:
فرم بهمثابه متن (تأویل نمایشنامه بی هوازی)
نمایشنامههایی از این دست بیانگر خاص بودن ادبیات نمایشی است. اجرای یک متن فقط بازنمایی متن نیست؛ بلکه تکنیکهای اجرا میتواند بخشی از متن باشد و بیآنکه نوشته شود، متن را تغییر دهد. «والتر بنیامین» معتقد بود تئاتر اپیک از طریق ژست به متن ادبی یورش میبرد و آن را به نفع تئاتر تضعیف میکند. این نمایش در اجرای خود توفیق یافته است تا چگونگی تأثیر فرم را بر متن نشان دهد. برای شروع، بهتر است ابتدا نگاهی به متن بیاندازیم: دو خانواده دوست که هیچکدام فرزند ندارند، شخصیتهای نمایش را تشکیل میدهند. خانواده اول مرد، کارگردان و زن، خانهدار (قبلاً هنرپیشه بوده) است و خانواده دوم مرد، پزشک زنان و زن، هنرپیشه تئاتر است. در خانواده اول مرد (کارگردان تئاتر) ابتدای ازدواج شرط کرده بچه نمیخواهد؛ اما اکنون که زن او به تشخیص مرد خانواده دوم (پزشک زنان) در آستانه یائسگی تشخیص داده شده است، زن خواهان حامله شدن است و مرد کماکان مخالف. در خانواده دوم، زن (هنرپیشه تئاتر) باردار است؛ اما با وجود تقاضای مرد (پزشک زنان) خواهان سقط جنین است، زیرا میخواهد در نقش مدهآ بازی کند و به خاطر از دست ندادن نقش، حاضر است بچهدار نباشد. مرد خانواده دوم (پزشک زنان) باعث شده زن خانواده اول (قبلاً هنرپیشه) به دلیل هشدار یائسگی، خواهان بچهدارشدن شود و زن خانواده دوم (هنرپیشه تئاتر) به دلیل گرفتن نقش مدهآ، از مرد خانواده اول (کارگردان تئاتر) خواهان سقط بچه است. گره کور نمایش، با بچهدار شدن مشکوک زن خانواده اول (قبلاً هنرپیشه) و ناقص شدن جنین زن خانواده دوم (هنرپیشه تئاتر) به دلیل ضربات عمدی زن به شکم و سیگار کشیدن زیاد، باز میشود. زن خانواده دوم (هنرپیشه) ادعا میکند شوهرش به عنوان پزشک مشهور زنان خواهان سقط جنین ناقص است تا شهرتش دچار آسیب نشود و مرد خانواده اول (کارگردان) ادعا میکند جنین زنش (قبلاً هنرپیشه ) متعلق به او نیست. نمایش با دو خانواده درگیر و دو جنین ناخواسته و تکگویی مدهآ در توصیف مردان که در تسخیر زناناند، به پایان میرسد. اما رابطه مدهآ با نمایش بی هوازی چیست؟ مدهآ فرزندکش است و در این نمایش، زن خانواده دوم (هنرپیشه) که قرار است نقش مدهآ را بازی کند، دست به بچهکشی میزند و با زدن جنین در شکم و کشیدن سیگار، او را ناقصالخلقه میکند و به رنج شوهرش (پزشک زنان) میخندد. در شباهتهای این دو نمایش نکتهای وجود دارد که بدون ذکر تکنیک نمایش قابل دسترسی نیست. اما تکنیک نمایش که اساس تأویل را تشکیل میدهد، چیست؟ کارگردان از یک زن برای دو نقش استفاده کرده است و صحنه گفتگوهای خانواده را تکرار کرده است؛ یعنی در صحنه مشورت دو مرد با هم (در اولین صحنه مرد پزشک از مرد کارگردان تلویحاً میخواهد تا با گرفتن نقش مدهآ از زنش به او اجازه حامله شدن بدهد و در دومین صحنه، مرد کارگردان به مرد پزشک میگوید به هیچ بهانهای حاضر نیست زنش بچهدار شود) همه میزانسنها مشترک و شبیه به هم است. نمایشنامه سه هنرپیشه دارد: دو مرد و یک زن. در مدهآ هم سه نفر نقش اصلی را دارند: یک مرد و دو زن. پس کارگردان از طریق انتخاب یک زن برای دو نقش به شکل فرمیک، و نه متنی، مدهآ را به صورت معکوس در صحنه این نمایش تکرار کرده است. علاوه بر این، دو کودک در مدهآ قربانی مادر میشوند و اینجا هم دو جنین قربانی مادراناند. تقلید فرم از متن قدیم و سپس تأثیر بر متن جدید (بیآنکه متن گفته باشد) تکنیک فوقالعادهای است که فقط در تئاتر و اجرا رخ میدهد و به وصیت همه تئاترنویسان و کارگردانان نو مبنی بر قدرت بخشیدن به تکنیک و تضعیف متن عمل کرده است. صحنههای تکراری با محتواهای معکوس نیز فرم دیگری است که تراژدی را قدرت فراوانی میبخشد. صحنههای تکراری، به تقدیر تکراری اشاره میکند بیآنکه در متن چنین چیزی باشد. به این ترتیب، کارگردان موفق شده است با دو تکنیک، از متن چیزی بسازد که از ابتدا در آن نبوده است. اما این متن فشرده زیباتر میشد اگر زن هنرپیشه، نقش مدهآ را نه به عنوان امری خارج از متن، بلکه به عنوان تمرین در منزل بازی میکرد. به این ترتیب، نمایش میتوانست با نیای خود اتصال برقرار کرده و به ویژه در مورد قتل نمایش را شعلهورتر سازد. بازی زن در دو نقش قوی و تأثیرگذار بود؛ اما دو مرد نمایش به اندازه زن تأثیرگذار نبودند. البته شاید خود نقش زن به عنوان مرکز قدرت و مردان به عنوان شخصیتهای ضعیف نمایش نیز در این برداشت من بیتأثیر نبوده است. اما خود متن فارغ از همه تکنیکها و بینامتنیتها، حاوی یک مسئله مهم اجتماعی است. لازم به گفتن نیست که این روزها خانوادههای ایرانی با فرزندداری به عنوان یک امر پروبلماتیک روبرویاند. مشکلی که اگر حل نشود، تبعات اجتماعی آن حتی میتواند در بقای تمدن و فرهنگ هزاران ساله ما تأثیر منفی بگذارد. از همین رو، نمایش به درستی فرم تراژدی را برای خود برگزیده است. از نکات مهم متن، دید منفی یکسان به مرد و زن است. هر دو خانواده به دلایلی که اقناع کننده نیست، از بچهدار شدن دست برداشتهاند. کارگردان فقط به قول و قرار اول ازدواج استناد میکند (که طبق گفته زن در طول زمان تغییر میکند) و زن هنرپیشه هم به دلیل بازی کردن در نقش مدهآ بچه نمیخواهد (در حالی که میدانیم او وقت کافی برای بازی دارد). بنابراین، نمایش در حال به نمایش گذاشتن بهانههاست، نه دلایل. خودپسندی و راحتطلبی و امکان انتفاع شخصی از زندگی، دلایل بچهدار نشدنها را تشکیل میدهد. مدهآی لجباز در این نمایش به یک مرد و یک زن لجباز تبدیل شده است که میخواهند علاج قبل از واقعه کنند.
در پایان، پیشنهاد میکنم بخشهای مرتبط با نمایش در جریان تمرینات زن هنرپیشه (در خانه) در نقش مدهآ همراه با موسیقی و همسرایان و چند تغییر کوچک دیگر به نمایش افزوده شود و در این صورت، بدون شک نمایش و نمایشنامه قادر است نماینده بسیار سطح بالایی از استان فارس و شیراز باشد.
تاکنون نظری برای این خبر ثبت نشده است!
ثبت نظر جدید
خبرهای تصادفی روزنامه شیراز نوین