جستاری درباره چهارشنبهسوری و پیشینه آن، روزنامه شیراز نوین
گروه میراث و گردشگری: مجتبی دورودی
از جمله جشنهای کهن ایرانیان، جشن چهارشنبه آخر سال بوده است. با توجه به محوریت آتش در این جشن، میتوان دریافت که این جشن، به مانند جشن سده از جمله جشنهای آتش بوده است که در میان ایرانیان باستان رواج داشته است. اما در منابع اوستایی و متون فارسی میانه این جشن را نه با نام چهارشنبهسوری، بلکه به نام جشن سوری میشناختهاند و شب سوری، شبی بوده است که ایرانیان به احترام نیاکان درگذشته خود آتشی میافروختهاند. کهنترین اشاره به این جشن را ابوجعفر نرشحی مورخ سده سوم هجری در کتاب تاریخ بخارا آورده است: «... و چون امیر سدید منصوربننوح به ملک بنشست اندر ماه شوال سال 350 به جوی مولیان، فرمود تا آن سرایها را دیگربار عمارت کردند... آنگاه امیر سدید به سرای بنشست و هنوز سال تمام نشده بود که چون شبسوری چنانکه عادت قدیم است، آتشی عظیم افروختند...».
در این روایت هرچند به صراحت به زمان برگزاری جشن اشاره نشده است، اما عبارت «هنوز سال تمام نشده بود» و نیز «شب سوری» گویا اشاره به مراسم چهارشنبه سوری دارد. در روایت دیگری آمده است که مختار در جریان قیام خود آنگاه که از زندان آزاد شده بود؛ برای اینکه یاران موافق و مخالف را از هم تشخیص دهد؛ دستور داد که شیعیان بر بالای بام خانههای خود آتش بیفروزند تا موافق و مخالف از هم تمیز داده شوند و این شب، مصادف بود با شب چهارشنبه آخر سال (رضی،1380: 232). دومین متن کهن که اشارهای هرچند غیرمستقیم به جشن چهارشنبه سوری دارد، شاهنامه فردوسی است. در داستان بهرام چوبینه با «پرموده» پسر ساوه شاه آمده است که هنگامی که هر دو سپاه آماده رزم بودند، ستارهبینی بهرام را پند میدهد که:
ستارهشمـر گفت بهـرام را که در «چـارشنبه» مزن کام را
اگـر زین بپیچی گزند آیدت همـه کـار ناسـودمند آیـدت
یـکی باغ بُد در میان سپـاه از اینروی و زانروی بُد رزمگاه
بشد «چارشنبه» هم از بامداد بدان باغ که امروز باشیم شـاد
ببـردند پرمـایه گستـردنی می و رود و رامشگر و خوردنی
ز جیهون همی آتش افروختند زمین و هوا را همی سوخـتند
بنابر برخی روایتها، در این روز بوده است که سیاوش از آتش عبور کرده است. گفته میشود در این روز هرچه از آلودگی سال پیش وجود داشته است در لهیب آتش میسوخته است و بعد از سوزانده شدن تمام آلودگیها و زبالهها، افراد با عبور و پرش از روی آتش، با خواندن ابیات زیر به استقبال سال نو میرفتهاند:
زردی من از تو
سرخی تو از من
***
سرخی آتش مال ما
زردی ما مال شما
***
گل چهارشنبه سوری
درد و بلا رو ببری
به باور بهرام فرهوشی: «مردم ایران کهن پیش از فرا رسیدن هر جشن، آیینی مانند نوروز به آتشکدهها روی میآوردند و به نیایش میپرداختند؛ اما افروختن آتش در چهارشنبه شب، سالها پس از آغاز دوره اسلامی در ایران رایج گشته؛ زیرا در ایران باستان، هفته از اهمیت آیینی برخوردار نبوده است. اما رسم آتشافروزی پیش از نوروز بسیار کهن است و حتی مربوط به زمانهای پیش از زرتشت است. واژه «سوری»، فارسی صفت پهلوی سوریک (surik) است. «ایک» (ik-) پسوند نسبت است و سور به معنی «سرخ» است و این چهارشنبه از آن رو سوری گفته میشود که در آن آتش سرخ افروخته میشد. این آتش در هنگام ساسانیان گویا در شب آغاز آخرین گاهنبار سال (هَمَس پَت مَدم) در ۲۶اسفند از آتش اجاق خانواده افروخته میشده است و گویا از این رو بوده است که فرَوَهرها از دیدن دود آتش، جایگاه دوده و به اصطلاح دودمان خویش را بازشناسند و بدان سوی پرواز کنند. (فروهر (فروردین) همراه با روان، هنگام درگذشت از تن درگذشته به جهان مینوی روانه میشود). آتشافروزی پیش از نوروز و به ویژه آتشافروزی روی بامها که در ایران کهن مرسوم بوده و امروز نیز در روستاها معمول است، گویا برای راهنمایی فرَوَهرها به سوی دودمانهاست، تا دودمان خویش را بازشناسد و ده روز در میان فرزندان خویش به سر برند. همانگونه که در ایران کهن برای راهنمایی مسافران سرگشته به شب هنگام بر بالای برجها آتش میافروختند و به هنگام روز دود برپا میداشتند.»
آنچه مسلم است این جشن، بنا به هر دلیلی در ایران همچنان به حیات خود ادامه میدهد. اما افسوس را که محتوای آن به علت ناآگاهی دگرگون شده است. وجود مواد منفرجه و آتشافزا از یک سوی، آتش زدن درختان زنده و باطراوت که متأسفانه برخی از افراد ناآگاه به آن دست مییازند، به آتش کشیدن اشیائی مانند لاستیک که خود موجب چند برابر شدن آلودگی محیط است و سرانجام، سوختگیهای دلخراش که برای برخی از هموطنان رخ میدهد، همه و همه موجب میشوند این جشن کهن باستانی جلوهای دگرگون داشته باشد.
برخی از آداب مربوط به چهارشنبه آخر سال
«شال اندازيی، از آداب چهارشنبه سوری بود. پس از مراسم آتشافروزی، جوانان به بام همسايگان و خويشان میرفتند و از روی روزنه بالای اتاق (روزنه بخاری) شال درازی را به درون میانداختند. صاحب خانه بايد هديهای در شال بگذارد. از ديگر مراسم چهارشنبه سوری، فالگوش ایستادن بوده است و آن بيشتر مخصوص کسانی بود که آرزويی داشتند، مانند دختران دمبخت يا زنان در آرزوی فرزند. آنها سر چهار راهی که نماد گذار از مشکل بود میايستادند و کليدی را که نماد گشايش بود، زير پا میگذاشتند. نيت میکردند و به گوش میايستادند و گفتوگوی اولين رهگذران را پاسخ نيت خود میدانستند. آنها در واقع از فروهرها میخواستند بستگی کارشان را با کليدی که زير پا داشتند، بگشايند. قاشقزنی هم تمثيلی بود از پذيرايی از فروهرها؛ زيرا قاشق و ظرف مسين نشانه خوراک و خوردن بود. ايرانيان باستان برای فروهرها بر بام خانه غذاهای گوناگون میگذاشتند تا از اين ميهمانان تازه رسيده آسمانی پذيرايی کنند و چون فروهرها پنهان و غيرمحسوساند، کسانی هم که برای قاشقزنی میرفتند، سعی میکردند روی بپوشانند و ناشناس بمانند و چون غذا و آجيل را مخصوص فروهر میدانستند، دريافتشان را خوشيمن میپنداشتند. در مورد قاشقزنی برخی بر این باور هستند که هدف از آن: «كمك به فقرا و نیازمندان در قالب ناشناس بوده است. در این رسم، نیازمندان به صورت ناشناس و در حالی که پوششی روی صورت خود کشیده بودند، به در خانه اهالی میرفتند و بدون اینکه سخنی میان دو طرف رد و بدل شود، با ضربه زدن به یک کاسه یا ظرف مسی صاحبخانه را از حضور خود آگاه میکردند و او هم بسته به استطاعت یا علاقه، پول یا بنشن (خوراکی) در ظرف میریخت.
متأسفانه نسل جدید ایران از آیینهای این جشن شناخت چندانی ندارد. آیینهای زیبایی مانند افروختن آتش و پریدن از روی آنها و گفتن سرخی تو از من و زردی من از تو. همچنین مراسمی مانند قاشقزنی که کودکان، چه پسر و چه دختر با پوشاندن روی خود با شال و چادر به در خانه میرفتند و صاحبان خانه به آنها شیرینی و آجیل می دادند و دیگر، مراسم شال اندازی که از بالای پشتبامها شال و چادر آویزان میکردند و صاحبان خانه در گوشه شال و چادر برایشان آجیل و شیرینی میبستند و همچنین فال گوش ایستادن.
در سالهای اخیر، چهارشنبهسوری با حرکت به سوی خشونت، تحریف و استحاله شده است و از اصالت خود فاصله گرفته است. امروزه، استفاده از مواد محترقه و آتشزا که بعضاً دستساز و خطرناک هستند بسیار رایج است و جایگزین آیینهای کهن شده است. در چند سال گذشته، این شب همواره دارای آمار آسیبدیدگی و گاهی تلفات جانی بوده است. برگزاری چهارشنبهسوری با آلودگی صوتی، آسیب به تابلوها و دیوارهای شهر و ایجاد فضایی خشونتآمیز و تنشزا همراه است؛ به طوری که برخی شهروندان از رفتوآمد در خیابانها بیم دارند». ای کاش با آگاهی از این فرهنگ زیبا و کهن، جشنی را آنگونه که بایسته است مهیا گردیم و با جمعآوری آشغالهای موجود در بیابانها و سوزاندن آنان، این روز و شب را نمادی برای هرچه پاکیزهتر کردن محیط زیست و طبیعتی که به آن وامدار هستیم قرار دهیم.
منابع
- رضی، هاشم (1380). گاهشماری و جشنهای ایران باستان. تهران: بهجت. صص230-259
- فرهوشی، بهرام (1388). جهان فرَوَری. تهران: فروهر. صص۲7-۲6
تاکنون نظری برای این خبر ثبت نشده است!
ثبت نظر جدید
خبرهای تصادفی روزنامه شیراز نوین