شکارچی انتخابگر، روزنامه شیراز نوین
فرزاد وثوقی: روزنامه نگار
گردش سمت وسوی سودهای کلان اقتصادی وپایانناپذیر بودن تمایلات مادی وخیال دستیابی به جاودانگی نه در قصهها که این روزها عینیت یافته است.
دنیا ناباورانه در حال حرکت به سمتی است که بعضی تصورش را نیز نمیکردند، بهراستی چه آیندهای پیشروی جامعه بشری است؟ شایدبدون اراده برای مرگ احساس واعتقاد به سمت عصر رباتها پیش میرویم و میخواهیم از انسانها ربات بسازیم و یا با واسطه انسانها ربات بسازیم و به خدمت درآوریم. شاید درخیال حذف انسانها و انسانیت هستیم ودراین مسیر بدون ملاحظه قدم برمیداریم...
جنگها تغییر ماهیت دادهاند داستان استحاله درحال فراگیری است وقتی در غفلتیم و مایلیم دیگران را نیز در خواب غفلت نگهداریم. برای جنگ میدانهای بزرگی تعریف شده، هرچندمهاجم چهره در نقاب کشیده و با دشمنی نامرئی طرفیم اما باور حضور دراین میدان برای بسیاری از مردمان سخت ودشوار است.
مهاجمی که ازدل آزمایشگاههای کمهزینه بیرون آمده و کشتارهای پُرهزینهای میکند. این روزها تجارتها سمت وسوی خاصی دارندو لابراتوارهای مجهزی برای خلق زهر وتباهی روزگاربشردرگوشه وکنار جهان ایجاد شده است.
گویا چندی پیش *کارل جانسون* مبارزه مشهور در مقابل ابولا هشدارهایی دراین زمینه داده بود که تاچند ماه ویا حداکثر یک سال آینده باید منتظر بود تا آنفولانزا، ابولا و دیگر بیماریها جهش پیدا کنند و اکنون با آن پیشبینی روبرو شدهایم. پیشبینی خاص ومقبول که درآن شاید هر کسی با بهرهگیری از تجهیزات مختصر و آزمایشگاهی زیرزمینی قادر خواهد بود برای خودش ویروس تولید کند.
دستکاری ژنتیکی خطرناکترین تهدید بشری است که با آن روبرو بوده و هستیم. جنگهای بیولوژیک هزینههای اندکی برای آغاز وادامه دارند، این در حالی است که جنگهای هستهای از ابتدای ساخت و بهدستآوری قدرت، دارای هزینههای سنگین هستند. بیوتروریسم مرحلهای از جنگهای نوین وخودساخته بشری برای انجام شیوههای کشتارجمعی است که در چندمرحله، آن هم به صورت ناشناخته وغیرمنتظره اتفاق میافتد. ایجاد فاصله وگسستگی انسجام اجتماعی اقتصادی دستاورد بزرگ ومهم ویروسها در جنگهای بیولوژیک است.
خواسته یا ناخواسته ضربات سنگینی را دریافت میکنیم. تحمل این ضربات با فرض قرار گرفتن آن در دراز مدت استحکاک شدیدی بهوجود خواهد آورد و بقای اجتماع را تهدید وبه نابودی خواهد کشاند.
یکی از سنگینترین ضربات کووید ۱۹، ضربه به اقتصاد جهانی و شاید سعی برتبدیل ماهیت است. باید پذیرفت که طراحان کووید ۱۹ با برنامه استحاله اقتصادی اجتماعی جلو آمدهاند و مسیر را هموار میکنند.
در حالی که هیچ واکسنی برای مقابله با ویروسهای جهش یافته وجود ندارد وسازمان بهداشت جهانی نظارهگر کشتارهای جمعی است، باید خسارتهای سنگین را تحمل کرد. شاید ساخت واکسن برای این قبیل ویروسها غیرممکن ویا فرض بر تغییر ماهیت آن بیهوده باشد چرا که تغییر وضعیت یکی از ویژگیهای دراز مدت این قبیل ویروسهای طراحی شده است.
ویروسها در نوع خود گاهی چنان بینظیرند که با گذشت زمان تغییر شکل و اثرگذاری میدهند و در اصطلاح جهش پیدا میکنند.
علاوه برتهدیدات بهداشتی به زانو درآوردن اقتصاد وخلع سلاح فرهنگی از اهداف مهم این ویروسها دربه انزوا کشاندن انسجام اجتماعی است. فرصتهای اقتصادی که در این میان از دست میدهیم را میتوان به همان مثال عقب نشینی و از دست دادن خاکریزها فیزیکی تشبیه نمود.
حال باید این پرسش را مطرح نمود که چه جوامعی بیش از همه آسیب خواهند دید ؟ آیا رقبای اقتصادی قصد نابودی هم را دارند ویا زمان خلعسلاح نفتی فرارسیده است؟
پُرواضح است که جهان سومیهای صاحب منابع که یک عمر شعاردادند و خودرا برای مبارزه با استعمارگران آماده کردند وهیچگاه طعم استقلال و بهرهمندی از منابع ملیشان را نچشیدن از همه آسیبپذیرترند. اصولاً حسب برنامههای تعریف شده اقتصاد جهان سومیها به مرزهای فروپاشی نزدیکتر است و از این رو زودتر نابود میشوند. نفتفروشها خیلی زود به زانو در میآیند و صاحبسبکها و برخورداران از تکنولوژیهای متکی به پژوهش، هم مقاومت میکنند و هم ضربه متقابل به حریف می زنند.
بهطورمثال کشورهایی که تا دیروز خامفروشی نفت میکردن حالا در مضیغه شدید قرار گرفتهاند. خاورمیانه مملو از تهدیدات بزرگ وکوچک اما قابل پیشبینی است. خاورمیانه هم صاحب تفکرات انقلابی است و هم در بستر مهاجر فرستی از نظام مدیریتی فصلی رنج میبرد. برخوردهای سلبی با خاورمیانه جای خود را به حربه تحریمهای اقتصادی داده است. خاورمیانه هرچند دارای منابع است اما قادر به بهرهبرداری نبوده ونیست. تنها با نخریدن نفت، نفتفروشها را میتوان به زانو در آورد و نفتکشها را روی آب بدون تحرک و بدون مشتری درآورد.
ممالک جهان سوم هرچند دارای ذخایر مالی ناشی از فروش نفت باشند اما طول مدت حضور ویروسها این مهاجمان نامریی میتواند خزانهها را تهی کند.
حالا با اُفت تقاضا برای خرید نفت از سوی نظام سلطه، نفتفروشها دچار بحرانهای بزرگ و شدیدی شدهاند. درمورد اقتصاد ایران قضاوتی نمیکنیم چرا که آمارها وگزارشات با آنچه درحال فروپاشی نظام اجتماعی است تفاوتهای فاحشی دارد. اما کشوری مانند عربستان سعودی که بزرگترین صادرکننده نفت جهان است پس از انحلال پیمان سه ساله اوپک پلاس تصمیم گرفت صادرات خود را افزایش دهد. پیمانی که ماندگار نشد و تقاضای جهانی به دلیل انتشار کووید ۱۹ بهشدت کاهش یافت و به صفر رسید.
حالا ودرمجموع شرکتهای بزرگ چون رویال داچ شل، شرکت نسته فنلاند نفت نمیخرند و پالایشگاههای هندی مایلند دریافت نفت خود را به تأخیر بیاندازد. پالایشگاههای لهستانی هم میزان خریدشان را بهشدت کاهش دادهاند. حالا نفتکشها روی آب شناور ماندهاند و از طرفی با مازاد تولید نفت هم مواجهایم.
این روزها کووید ۱۹ جنگ نفتی بزرگی به راه انداخته بدون آنکه شعلههای آتش و دودی ازسر چاههای نفت خاورمیانه بلند کرده باشد. دریک خاموشی معنادار نفتفروشها بیکار شدهاند و نفتکشها از حرکت باز ایستادهاند. حرکت روی صفحه شطرنجی اقتصاد غیرقابل پیشبینی است اما میتوان تصور کرد استحالهایی بزرگ در راه است.
محیطزیست این روزها و از برکت حضور کووید ۱۹ مست وخرسند است. دورترین نقاط با چشم غیرمسلح درحال رؤیت است. شهرهای بزرگ وآلوده از دود، درحال تنفس هستند. انگار کووید ۱۹ به اکسیر جوانی طبیعت تبدیل شده است.
تلفات حداکثری، فقط جامعه انسانی آنهم در جغرافیایی خاص را نشانه رفته است. از تبعات شدید کووید ۱۹ در آینده نگاه پُراز تردید به پیرامون است.
این تردید، فاصله بین مردم را فزونی خواهد بخشید و فاصلهها، نظام اجتماعی را به سختی مورد هدف قرار خواهند داد.
ویروسها همراه با جهش مقطعی خود خاصیت گسستگی درنظام اجتماعی را دارند. آنچه در بین مردم مشرق زمین از اهمیت ویژهای برای بقا ودوام برخوردار است.
تاکنون نظری برای این خبر ثبت نشده است!
ثبت نظر جدید
خبرهای تصادفی روزنامه شیراز نوین