در پستوی عدالت، روزنامه شیراز نوین
سعیدرضا امیرآبادی - روزنامه نگار
amirabadi_shznvn@yahoo.com
در شیراز کودکان کار همیشه حضور پررنگی داشتهاند. از دستفروشان دروازه کازرون تا کوچهپسکوچههای محله سید ذوالفقار؛ از پارچهفروشیهای بازار وکیل تا عمدهفروشان سیگار در دروازه اصفهان؛ از کورههای آجرپزی تا دارهای قالی که در زیرزمینهای نمناک برپا شدهاند؛ کودکان کار همیشه حاضر هستند. هر بار که تولید ناخالص ملی کاهش یافته و شاخص فلاکت رشد میکند، با ظهور امواج جدیدی از ناهنجاریهای اجتماعی روبهرو میشویم. استثمار کودکان در بازارهای کار جوانمردانه نیست. از دیرباز تاکنون با اطفال زیادی در سطح شهر روبهرو هستیم که کولهبار رنجها و مشقتها را بر دوش کشیده و برای زندهماندن چارهای جز پیمودن خیابانها و تفحص زبالهها ندارند...
گروه عمده ای از کودکان کار در همان سنین کودکی آلوده اعتیاد شده و مرگ دردناکی را تجربه میکنند.
اعتیاد آنها به منظور رهایی از درد جانکاهی است که تمامی وجودشان را تسخیر کرده و به مرور زمان افزایش مییابد و روزی در میان همان زبالهها از فرط خماری یا نئشگی به آرامی جان میسپارند. کسی برای درگذشت آنها سوگواری نمیکند و آمار و ارقام هم نشان چندانی از وخامت اوضاع ندارد. آنها بنا بر خاستگاه حقیر فرهنگی که در آن زیست میکنند، از آموزشهای مراقبه و پیشگیری از اعتیاد محروماند و تجربه بی وزنی مواد مخدر برای آنها به مثابه رهایی از همه درد و رنجهایی است که از صبح تا شام گریبان کوچکشان را میگیرد.
گروه عمده ای از کودکان کار هم قربانی تجاوز افراد بیمار میشوند. متأسفانه انبوهی از مشکلات محیط پیرامون سبب میشود تا روح و جسم زخمی کودکان آزاردیده بدون هیچ درمانی به حال خود رها شود و بذر کینه تا ایام بزرگسالی در افکارشان ریشه دواند. این جماعت آزاردیده منتظر فرصت مغتنمی برای عقده گشایی و مقابله به مثل خواهند بود. با بررسی پرونده قاتلان متجاوز درمییابیم که بسیاری از آنها در همان سنین خردسالی مورد تجاوز واقع شدهاند و هیچ کس در پی درمان روح و جسم آزاردیده آنها برنیامده است.
محرومیت از تحصیل هم یکی از آشکارترین چالشهایی است که کودکان کار را تهدید میکند. بسیاری از آنها علیرغم برخورداری از استعدادهای درخشان، استطاعت حضور در کلاسهای درس را نداشته و در بازار بی رحم کار مجبور به فراگیری درسهای زندگی هستند. در این میان چگونه میتوان انتظار داشت در سنین بزرگسالی از آسیبهای اجتماعی و بزهکاری در امان بمانند و شاهد حضور گسترده بزهکاران پشت میلههای زندان نباشیم.
چالشهایی که از آنها یاد شد، فقط گوشه ای از آسیبهایی است که کودکان کار با آن مواجه هستند و زندگی شان را به تباهی میکشاند. متأسفانه این معضل از دیرباز تاکنون در جامعه ایران وجود داشته است و اقدامات انجام شده فقط توانسته از شدت بحران به صورت مقطعی بکاهد. در نظر داشته باشیم هر فرد معتاد، زندانی و بزهکار هزینههای سنگینی را بر کشور تحمیل میکند و چنانچه بتوان در همان سالهای کودکی نسبت به جمع آوری و سامان دهی کودکان کار اقدام کرد، صرفه جویی مادی و معنوی قابل ملاحظه ای انجام گرفته و گروه زیادی از اطفال معصوم و بیگناه میتوانند یک زندگی عادی و عاری از آلودگی را تجربه کنند.
برای اجرایی شدن این مسئله نمیتوان از دستگاههایی نظیر بهزیستی به تنهایی انتظار معجزه داشت؛ بلکه در ابتدا باید درک درستی از میزان وخامت زندگی کودکان کار و آسیبهایی که آنها را به صورت متداوم تهدید میکند، داشته باشیم و پس از آن بودجههایی که در سالهای بعد به منظور ایزوله کردن آنها صرف میشود را در موارد پیشگیری هزینه کنیم. در اقدام بعدی باید همه دستگاههای اجرایی با همه توان به میدان آمده و با بهره گیری از تمامی امکاناتی که در اختیار دارند، به یاری کودکان کار بشتابند. در نظر داشته باشیم که فرایند سالم سازی روح و جسم اقشار کم سن و سال به مراتب ساده تر از بزرگسالان است و با پیش گرفتن اقدامات آموزشی و بهسازی محیط زندگی آنان، میتوان از رشد تضاربی آسیبهای مولد در جامعه پیشگیری کرد.
مراقبت و ساماندهی کودکان کار، اطفال بدسرپرست و بیسرپرست وظیفه شرعی و انسانی و رسالت ذاتی همه نهادها و دستگاههای کشور است. حتی در برهه ای که ایران در معرض شدیدترین بحرانهای اقتصادی و سیاسی و اجتماعی قرار دارد، نباید کودکان کار و اطفال دردمند را به فراموش خانهها و پستوی عدالت تبعید کرد. کودکان کار همیشه در شیراز هم حضور پررنگی داشته اند. از دستفروشان دروازه کازرون تا کوچه پس کوچههای سید ذوالفقار؛ از حجرههای بازار وکیل تا سیگارفروشیهای دروازه اصفهان؛ از کورههای آجرپزی تا دارهای قالی که در زیرزمینهای نمناک برپا شده اند؛ کودکان کار همیشه حاضر هستند؛ آنها را نمیبینیم.
پینوشت:
آمارهای رسمی رقم دو ميليون كودک كار را در كشور نشان میدهند، اما آمارهای غيررسمی از وجود بیش از هفت ميليون كودک كار خبر میدهند كه 50 درصد آنها را كودكان مهاجر از كشورهای افغانستان، پاكستان و... تشكيل میدهند. بيشتر اين كودكان فاقد اوراق هويتی و شناسنامه هستند و اگر ايرانی باشند اين مسئله باعث میشود در صورت بروز آسيب نتوان هيچ كمكی به آنها كرد.
تاکنون نظری برای این خبر ثبت نشده است!
ثبت نظر جدید
خبرهای تصادفی روزنامه شیراز نوین