پارسیان بر عرش، روزنامه شیراز نوین
سعیدرضا امیرآبادی - روزنامه نگار
amirabadi_shznvn@yahoo.com
با خوانش شاهنامه درگیر اصالت میشویم. در هر هجای واژگانش طنینی از حماسهها و درسهای زندگی مستور است و استعارههای جاودانش خاک این سرزمین را با منت، سرمه دیدگان میکند. شخصیتهایش آنچنان بدیع و صیقلیافتهاند که در بنمایههایشان میتوان آینه تمامنمایی از نبرد ابدی خیر و شر را به نظاره نشست. گویی ابیاتش حکم به جاودانگی پارسیان میدهد و اعجازی ابدی برای همه دوران است. گویی فردوسی والامقام بر این حقیقت واقف بود که جلگه حاصلخیز ایران هیچگاه از هجوم فرومایگان و اقوام بدوی و بدخواهان در امان نخواهد ماند...
گویی سراینده شاهنامه نیک میدانست که زبان و آیین و رسوم سرزمین دیرینه پارس تا چه اندازه در معرض یورش اقوام بیگانه تازیانه میخورد و در پستوی زوال به فراموشی سپرده خواهد شد. گویی همه اینها را حکیم طوس پاک نهاد میدانست.
به همین دلیل بود که مرجع تابناک و گرانمایه ای را برای پارسی زبانان این سرزمین به یادگار گذاشت تا با خوانش آن علیه هرچه ظلم و جور و تباهی و مکاتب بدوی است، بایستند و بیرق ایران بر فراز البرز، بینالود، سهند، دنا، خرمشهر و سیستان برافراشته گردد. مردم این سرزمین هم به همه ارزشهای نهفته در سطور زرینش پی برده بودند. ایران برای همیشه مهد آزادگی میماند. از قیام سربداران گرفته تا رشادت هایسردار جنگل؛ از باقرخان و ستارخان که عرصه را بر قزاقهای مزدور روس تنگ کردند تا دلیران تنگستان که نقش همه قلعههای خونین استعمار را بر خاک کشیدند. حتی بمباران شیمیایی حلبچه و موشک باران شهرهای ایران هم بر حمیت رزمندگان و اراده مردمان این سرزمین خللی وارد نکرد و در بیت المقدسها و کربلاها سرفرازانه بر تن بهترین فرزندان میهن ردای فاخر شهادت پوشاندیم. آخر ایران همیشه سرزمین حماسه بوده است.
اما در دوران معاصر ما متهم به فراموشی هستیم. افکار و اعمالمان را مرور کنیم. صدا و سیما در مقام رسانه ملی تا چه اندازه به حکیم طوس و زبان دیرینه پارسی ادای دین کرده است؟ آیا ارگانهای آموزشی ما آنچنان که شایسته است از فردوسی برای دانش آموزان میگویند؟ دستگاههای فرهنگی و شبه فرهنگی تا چه اندازه مقدمات آشنایی مردم را با ابیات حماسی شاهنامه مهیا کرده اند؟ چه کسی به یاد دارد افسانههای حقیقی ضحاک و سیاوش و سودابه و رودابه در آوردگاههای نمایشی شهر به روی صحنه رفته باشند؟ کدام یک از رسانههای مکتوب و مجازی با پژوهشگران شاهنامه به گفتوگو نشستهاند؟ سینما در مقام جهانشمول ترین هنرهای معاصر در این زمینه چه کرده است؟ وقتی فیلم رقت انگیز 300 با همه تحریفهای تاریخی و سیاه نماییهایش ساخته شد ما به چند بیانیه دانشجویی و محکومیت نرم بسنده کردیم و امکاناتی به خدمت فیلم سازان توانمند این سرزمین درنیامد تا شکوه پرمایه ایران باستان و محورهای رفیع شاهنامه را به تصویر کشند.
کارنامه ما در پیشگاه حکیم طوس روشن نیست. از یاد برده ایم چه مفاهیم گران بهایی در میان ابیات سترگ شاهنامه مستور است و تا چه اندازه میتواند در روزگار معاصر به کار ما آید. این سرزمین همیشه از دیوهای سپید و ضحاک و افراسیاب و شغادهای دوران در عذاب بوده و همیشه بزرگ مردمانی از جنس سیاوشها و رستمها و کاوههای آهنگر به خون خواهی برخاسته اند. شاید از یاد برده ایم که اسلوب رفیع زبان پارسی تا چه اندازه در هجمه گویشهای بیگانه به زوال میرود و در بحبوحه گفتوگوها و متونهای روزمره نشان چندانی از آنها نیست.
انزوای شاهنامه به معنای مغلوب شدن در آوردگاه جنگ نرم است. دشمن سرسختانه میکوشد ما را ملتی بی ریشه، دوستدار خشونت و بدوی نشان دهد و با دست یازی به مضامین ارزشی و فرهنگی است که میتوان در برابر چنین هجمههای مزدورانه ای مقاومت کرد و در اندیشه نسلهای نوظهور بارقههایی از اصالت و معناگرایی تزریق نمود.
آوردگاههای ماندگاری نظیر شاهنامه نشانههای میهن پرستی، قیام در برابر ظالمان زمانه، منش پهلوانی و اهمیت پیوندهای خانوادگی را با نجابت جار می زنند و این در حالی است که همه اینها در پرتو ادبیات ناب داستانی ارائه میشود. حکیم ابوالقاسم فردوسی در اعصار پیشین به درستی دریافته بود که از طریق اسلوبهای داستانی تا چه اندازه میتوان به ضمیر آشکار و نهان مردمان رسوخ کرد و مؤلفههای وطن پرستی و اتحاد در برابر بیگانگان را در اذهان جامعه پرورش داد. به همین دلیل بود که شخصیتهای جاودانه ای را در اندیشه والای خود رسم کرد و قصههای آنها را با هوشمندی با یکدیگر درآمیخت. او در حالی مخاطبانش را در خان هفتم به اوج میرساند که در جنگ رستم و سهراب دیدگانش غرق در اشک و خون است. حکیم طوس با داستان سیاوش و آرش چنان ملودرامی از عشق به این خاک پاک نهاد و نجابت ایرانیان را رسم میکند که هیچ افسانه و حقیقتی با گذشت سدهها یارای زورآزمایی با آن را ندارد. سراینده شاهنامه از مضامین ارزشمند الهی هم در کنار اندیشههای وطنپرستی و حماسه سازی غافل نبوده است. مبانی توحید و نبوت را در زمزمه قهرمانانش میگنجاند که از پروردگار یکتا طلب آمرزش و استقامت برای براندازی بنیان ظلم میکنند.
به همین دلیل است که شاهنامه، منظومه جاودانه پارسی زبانان لقب میگیرد و عمق اندیشه و اصالت ایرانی را با قامتی افراشته به رخ جهانیان میکشد. مردمانی که همیشه از خشونت و جنگ و قتل عام بیزار بوده اند و نشانههای ماندگاری از صلح دوستی و فرهنگوری و ارزشمداری آنان بر صدر والاترین آوردگاههای جهانی میدرخشد. باید بی رحمانه قضاوت کرد. جریانی که صدرنشینی بزرگان فرهنگ و هنر و ادبیات این سرزمین را برنمیتابد، دشمن است. با خوانش شاهنامه درگیر اصالت میشویم.
پینوشت:
فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی به جای واژه بیگانه اکتیو، واژه عربی فعال را پیشنهاد کرده است!
تاکنون نظری برای این خبر ثبت نشده است!
ثبت نظر جدید
خبرهای تصادفی روزنامه شیراز نوین