پیوندهای اشتباهی، روزنامه شیراز نوین
سعیدرضا امیرآبادی- روزنامهنگار:
در پیوند مضامینی که از یک جنس نیستند، همواره مرتکب اشتباه میشویم. شادی را با وضعیت اقتصادی گره میزنیم، فوتبال را با سیاست، سینما را با چهرههای عروسکی، کیفیت زندگی را با مینیمالیسم و در نهایت انتخابات را با اعتراضات. هر یک از مؤلفههایی که به اختصار به آنها اشاره شد، جایگاه ویژه خود را دارند و درهمآمیختنشان با چشمان کاملاً بسته نتیجهای جز شکست و دورافتادن از مرزهای موفقیت و تبعید به سرزمینهای سوخته ندارد. پیوندزدن عناصر ناهمگون با یکدیگر همان سیاست مزورانهای است که بدخواهان و زیادهخواهان و سادهلوحان و آنهایی که بویی از خردمندی نبردهاند...
با پمپاژهای شدید تبلیغاتی بر ما عرضه میکنند و متأسفانه در بحبوحه این جنگ سرد، پاتکهای مؤثری نداریم و اسلوب کارآمد پدافند غیرعامل را به درستی اجرا نمیکنیم. جستاری کوتاه بر هر یک از این پیوندهای ناصواب داشته باشیم.
تولید ناخالص ملی و نرخ تورم و همخوانی درآمد با هزینههای معیشتی در کشورهای حاشیه خلیج فارس در شرایط به مراتب مطلوب تری نسبت به حوزه اسکاندیناوی است. اما در جست و جوی شادترین کشورهای دنیا که باشید، با فنلاند و دانمارک و سوئیس روبهرو میشوید که با وجود آب و هوای سرد و قطبی، از مردمانی دل شاد برخوردارند. با ذکر این مثال به این باور میرسیم که همیشه مؤلفههای اقتصادی در شادی ملتها به عنوان یگانه عنصر تأثیرگذار قلمداد نشده و وضعیت مالی و معیشتی مردم هنگامی که در وضعیت رکود باشد، میتواند بهانه ای را برای سرکوب شادی و نشاط فراهم کند. در حقیقت حس خوب خوشحالی ریشه در باورها و هنجارهایی دارد که در سبک زندگی و فرهنگ و اعتقادات ملتها نهفته است و برقراری پیوند میان مؤلفههای اقتصادی و سرانه سرزندگی مردم با مثالهای نقض زیادی که وجود دارد، مردود است.
پیوند زدن ماهیت هنر هفتم با چهرههای عروسکی و بزک کرده هم اشتباه بزرگی است. اصالت سینما هیچ وقت وام دار چهرههای بزک کرده ای که مانند یک نسیم ملایم میآیند و از خاطرهها محو میشوند، نیست و نبوده است. بلکه جادوی تصویر، گرانمایگی خود را از کارگردانان نام آور و نقش آفرینان بزرگی میگیرد که دوره درخشش آنها از 4 دهه پا فراتر گذاشته و چایگاه ویژه ای برای تماشاگران و منتقدان داشته است. بنابراین پیوند ماهیت سینما با چهرههای فانتزی که بویی از این هنر عالم گیر نبرده اند، نشان از بی مایگی فکری جریاناتی دارد که به تار و پود این هنر ناب آن چنان که شایسته است، پی نبرده و با فیلمفارسیهای زرد به اوج میرسند؛ هرچند که حساب تماشاگران سینمای بدنه از اینها جداست. از سوی دیگر ارتباط سرزمین سبز فوتبال با سیاست و سیاستمداران هم میتواند به آدرنالین مسمومی بینجامد که تماشاگران را مسموم میکند. فوتبال جهان شمول ترین ورزشها شده است و این جذابیت سبب میشود تا در همه مختصاتهای جغرافیایی از آن برای اهداف سیاسی بهره کشی شود. این روزها فوتبال هم مانند سینما دستخوش اعمال نظرهای سیاسیون است و چه بسیار سوتها و نتایجی که برای خوشامد و اهداف آنها بر اسکوربرد نقش میبندد؛ در حالی که باید ورزش و هنر را برای مردم و اهالی اش تنها گذاشت و از تصمیمات مهندسی شده در آنها اجتناب کرد.
شاید همه این موارد مطرح شده ریشه در باورهای ایدئال گرایانه داشته باشد، اما با پرهیز از پیوندهای اشتباهی و ارتباطات نامأنوس، به جامعه ای بهتر و تکامل یافته تر دست خواهیم یافت که مسیر تعالی را میپیماید. به یاد داشته باشیم در هم آمیختن مؤلفههایی که ماهیتهای متفاوتی با یکدیگر دارند، گاهی میتواند آن قدر خطرناک و آبستن پیشامدهای ناگوار باشد که بنیان یک جامعه و کشور را در مسیر فروپاشی و آشفتگی قرار دهد. مثال بارز این ادعا، سناریوی مزورانه و مزدورانه ای است که در ماههای اخیر کلید زده شده و امروز به اوج خود رسیده است. برقراری ارتباط میان شرکت در انتخابات با مواردی نظیر معیشیت و نرخ تورم و حق اعتراض شاید یک دسیسه استراتژیک از سوی بدخواهان و ناآگاهان باشد که مردمان امروز و نسلهای فردا تاوان سنگینی برای آن پرداخت کنند. انتخابات همانا برآمده از اسلوب دلپذیر دمکراسی است و اگرچه آبستن اشتباهات و اجحافاتی هم باشد، اما تحریم آن به هر دلیل میتواند جاده به قدرت رسیدن اقلیت را هموار کرده و فرش قرمزی را برای اهالی استعمار و استثمار برای اجرایی سازی سناریوهای خوفناک بعدی پهن کند.
سیاستمدارانی که از پشتوانه آرای مردمی کمتری برخوردار باشند، نمیتوانند در آوردگاههای جهانی کمر همت به از میان برداشتن تحریمها بردارند و بدین ترتیب روزها و ماههای سخت و طاقت فرسایی را پیش رو داریم که با وجود رکود ناشی از کرونا، جان فرساتر نیز خواهد شد. اگرچه در شرایط حاضر همه طیفهای سیاسی در میان برگزیدگان شورای نگهبان نمایندگان پررنگی ندارند، اما در میان آنها هنوز نامزدهایی یافت میشوند که پرچم دار جناحهای خود باشند و مردم را از حضور پرصلابت در پای صندوقهای رأی مأیوس نکنند. اگر به این حقیقت باور داشته باشیم که دولت یازدهم در پناه مشارکت میلیونی ایرانیان توانست سد تحریمها را شکسته و برای چهار سال رونق نسبی را به ارمغان آورد، اینک نوبت آن رسیده است که آن نامزد اصلح را که به بهره برداری از ظرفیتهای داخلی و تعامل با جهانیان باور دارد، انتخاب کنیم و حکم به انزوای رادیکال و پوپولیسم دهیم.
این بار فصل آن رسیده است تا در پیوند مضامینی که از یک جنس نیستند، دیگر مرتکب اشتباه نشویم. تحریم انتخابات نشانی از اعتراض ندارد؛ بلکه باید از دولت خواست تا بستر مطلوبی را در چهارچوبهای قانون و دمکراسی برای بیان اعتراضات مردمی تدارک ببیند.
تاکنون نظری برای این خبر ثبت نشده است!
ثبت نظر جدید
خبرهای تصادفی روزنامه شیراز نوین