چهارشنبه سوری، جشن آتش است و پاک سازی طبیعت، روزنامه شیراز نوین
میثم محجوبی - شیرازنوین
شاید آزاردهندهتر از صداهای مهیبی که در یکی دو هفته پایانی سال از کوچه و خیابان به گوش میرسد، فکر به این باشد که این فرهنگ منفی چگونه جایگزین آیین زیبای باستانی شد؟ برای لحظاتی خود را جای آن بچه فرضی میگذاری و به این فکر میکنی که این دگرآزاریها، چه لذتی برایش میتواند داشته باشد؟ حین همین تفکرات، با صدای مهیب بعدی به این فکر میکنی که چطور میتوانی او را گیر بیاوری، برخورد سختی با او بکنی که... بار آخرش باشد!
البته خیلی زود میفهمی«شناسایی فرد مورد نظر، تقریباً غیرممکن است.» پس مجبوریم کار فرهنگی انجام دهیم. ارگانهایی هستند که میتوانند در این زمینه فرهنگ سازی و یا پیشگیری کنند. تلاشهایی هم در سالیان اخیر دیده شد، اما به نظر نمیرسد این اقدامات راه به جایی برده باشد.
برای شناخت بیشتر از فرهنگ اصیل چهارشنبه سوری و همچنین آسیب شناسیِ افول آن به وضعیت امروزی، با دو نفر از دو طیف متفاوت گفتوگو کردیم. یکی متخصص در امر تاریخ و فرهنگ ایران و دیگری، همه کاره در زمینه ترقه و بمبهای دستی.
ابتدا پای صحبتهای یکی از همشهریان شیرازی، مجتبی دورودی، پژوهشگر تاریخ و فرهنگ و مدیر موزه تخت جمشید نشسته، فلسفه و ریشه چهارشنبه سوری را مرور میکنیم:
ریشه جشنهای سوری
کهنترین اشارهای که در منابع مکتوب به شب چهارشنبه سوری شده، به کتاب تاریخ بخارا در پایان سده سوم و آغاز سده چهارم هجری برمیگردد که منصور بن نوح سامانی این جشن را برگزار کرده است. در این کتاب اشاره میکند: «آنگاه امیر به سرای بنشست و هنوز سال تمام نشده بود که چون شب سوری چنان که عادت قدیم است، آتشی عظیم افروختند»
ما که در دوران باستان، چیزی به نام هفته و روزهای هفته به شکل معمول امروز نداشتهایم، پس چهارشنبهای هم در کار نبوده که بخواهیم لفظ «چهارشنبه سوری» را به دوران باستان نسبت دهیم، اما چیزی به نام «جشنهای سوری» وجود داشته و قطعاً سنت چهارشنبه سوری، ریشه در ایران باستان دارد.
در ایران باستان، 12 ماهِ 30 روزه داشتهایم که میشود 360 روز، بنابراین 5 روز باقی میمانده است. به پنج روز پایانی سال پنجه دزدیده میگفتهاند که در همان روزها، جشنهای سوری برگزار میشده و یکی از همین جشنها، مراسمی بوده که در آن آتش برپا میشده و امروز آن را به اسم چهارشنبه سوری میشناسیم.
پاک کردن آلودگیها با آتش
ما در ایران باستان، دو نوع جشن مهم داشتهایم؛ جشنهای آب و جشنهای آتش. یک تعدادی از جشنها مثل تیرگان و آبانگان، جشنهای آب بودهاند و جشنهایی مثل سده، آذرگان و جشن سوری هم جشنهای آتش به شمار میرفتند.
ایرانیان در جشن سوری و به مناسبت ورود به سال جدید، آلودگیهایشان را با آتش پاک میکردند، یعنی یکی از کارهایی که در زمینه پاکیزگی انجام میدادند، سوزاندن زبالهها و وسایل اضافه سوختنی بوده است. همه مردم یک شهر، روستا یا منطقه، در یک مکان مشخص این زبالهها را جمع کرده و میسوزاندند که این کار، هم در جهت جشن و سرور بوده و هم حکم پاک کردن محیط و زندگی را داشته است.
نوروز، درگذشتگان به زمین میآیند!
یکی از تفکرات جالب ایرانیان باستان درباره عید نوروز این بوده که به باور آنها در زمان آغاز سال جدید، نیاکانِ درگذشته از آسمان به زمین میآیند و وارد خانه نوادگانشان میشوند.به همین مناسبت، خانه را پاک میکردند، آتش روشن میکردند و منتظر ارواح نیاکان درگذشته خود هم بودهاند! اصل فلسفه به این شکل بوده است. بنابراین شکی نیست که اصل این سنت متعلق به ایران باستان است، اما اولین بار در سده سوم هجری به صورت مکتوب به آن اشاره شده است.
اما امروز میبینیم که این فرهنگ، خالی از محتوا در جامعه اجرا میشود. محتوای باستانی و اصیل را با خودمان نکشاندهایم. فکر میکنیم فقط باید آتش بزنیم، روی آن بپریم، ترقه منفجر کنیم و گاهی حتی درخت زنده را بسوزانیم، رفتاری که اصلاً با فلسفه جشنهای سوری در تضاد است و ربطی به آن چیزی که نیاکان ما برگزار میکردند، ندارد. استفاده از ترقههایی که گاهی به بمب دستی شباهت دارد و آسیبهای جدی میزند، 180 درجه با فلسفه چهارشنبه سوری در تضاد است. حتی خیلی از مردم به خاطر ترس از آسیبهای احتمالی، ترجیح میدهند در شب چهارشنبه سوری از منزل خارج نشوند. در حالی که اگر فرهنگ اصیل و درست آن اجرا شود، باید همه مردم با خیال آسوده در این شب به جشن و شادی بپردازند.
اما دیدگاه علاقهمندان به فرم امروزی چهارشنبه سوری چیست؟ بهتر است آنها را چشم بسته متهم نکنیم و ابتدا حرفهایشان را بشنویم. پس به محلهای میرویم که بچههایش در این زمینه تخصص دارند: کوزهگری، محله قدیمی شیراز.
در پرس و جویی کوتاه، نام یک نفر چندبار تکرار میشود: «هر سؤالی درباره ترقه و مسائل مربوط به آن دارید، فرزاد میتواند جواب دهد.»
از بچگی با ترقه بزرگ شده و در تمام زمینههایش تخصص دارد: «خیلی خوب میدانم چطور باید انواع مختلف این چیزهای صدادار و دودزا را درست کرد. از بچگی تجربه این کار را دارم و دقیقاً میدانم چه باید کرد که صدایش زیادتر یا حتی دودش بیشتر شود.»
چرا فقط دم چهارشنبه سوری وارد میشوید؟چرا در طول سال خبری از شما نیست؟
- خب چهارشنبه سوری یک چیز قدیمی است که به دوره کوروش و اینها برمیگردد.
یعنی چیزی که اجرا میکنید را جزو سنتهای باستانی میدانید؟
- بله.
ترقه زدن از سنتهای ایران باستان است؟
- بله. آتش و ترقه جزو سنتهای چهارشنبه سوری است. قدیمها در شب چهارشنبه سوری با تفنگ تیر میانداختهاند که همان، حالا شده ترقه. مادربزرگم میگفت چهارشنبه سوری زمان آنها مثل امروز نبوده. میگفت یک آتشی روشن میکردیم، افرادی هم که در محل تفنگ داشتند، میآمدند چندتا تیر هوایی شلیک میکردند.
خب تفنگ یک اصالت و جذابیتی دارد، اما چه زیبایی و جذابیتی در ترقه زدن میبینی؟ این صداهای مهیب وقتی منجر به آزار شود... نظر خودت چیست؟
- قطعاً اعصاب خرد کن است!
چندبار احساس کردی که با صدای ترقههایت مردم را ترساندهای؟
- خیلی زیاد
اما باز هم برای خودت لذتبخش است؟
- قبلاً لذت بخش بود، اما الان میفهمم مردم از دستم چه میکشیدند. حالا دیگر 30 سال دارم، زن و بچه دارم. همین چند روز پیش خواب بودم و با صدای بدی از خواب پریدم. با پای برهنه دویدم توی کوچه دنبالش که بگیرم کتکش بزنم اما نتوانستم، واقعاً اعصابم خرد شد.
در مدرسه معلمها این موقع سال توصیهای نمیکردند؟
- میگفتند: عزیزان، ترقه درست نکنید. ما هم میرفتیم ترقه میگذاشتیم زیر پای خودشان.
توی خانه و ماشین مردم هم میانداختی؟
- نه واقعاً من این کار را نمیکردم. من مقدار زیادی درست میکردم و همه را میریختم توی یک گونی برنجی. با موتور یا پیاده راه میافتادم توی شهر و تا آخر شب تمامش میکردم.
حالا دیگر اصلاً اهلش نیستی؟
- نه این که اصلاً نکنم، اما آن خطرناکها و صدابلندها را نه؛ فقط همین کبریتیهای بیخطر، یا از این آبشاریها که برود توی هوا بترکد، ولی سراغ چیزهایی مثل اکلیل سرنج نمیروم.
اکلیل سرنج چقدر خطرناک است؟
- خیلی.
دیدی به کسی آسیب بزند؟
-زیاد، دیدم که یک نفر چشمش در آمده، دستش قطع شده. از بچههای همین جا! چهارشنبه سوری بود که یک نفر توی آتش افتاد و صورتش جراحی پلاستیک شد، یا آن یکی دست و پایش سوخت.
اما دیدن این چیزها نبود که باعث شد تو از این کار دست بکشی...
- چرا، اینها را که دیدم کمی محتاطتر شدم. البته خب من بلد بودم و میدانستم چه کار کنم که به خودم و دیگران آسیب نرسد.
هیچ وقت به کسی آسیب نرساندی؟
- نه ولی یک بار دیدم که یک نفر اکلیل سرنج را انداخت داخل یک ماشین که زن و دختر در آن نشسته بودند، ما هم رفتیم دنبالش، گرفتیم و با او برخورد سختی کردیم. ما این کارها را میکنیم اما حواسمان هست که به کسی آسیب نرسد. من میدانستم اکلیل سرنج را کجا بزنم و کجا نزنم.
به نظرت در دوران تحصیل، چه آموزش یا صحبتی از سوی معلمها میتوانست باعث شود که این کارها را نکنید؟
- هیچی، به نظر من هیچ راهی نیست، بچهها چون دلشان میخواهد، این کار را انجام میدهند. شاید به سن من که برسند بفهمند اشتباه کردهاند.
یعنی فرهنگ سازی هیچ اثری ندارد؟
- به نظر من نه.
اما الان انگار سر و صداها کمتر از سالهای قبل شده، دلیلش چیست؟
- این ربطی به فرهنگ سازی و این صحبتها ندارد، فقط به گرانی ربط دارد. الان به خاطر مسائل اقتصادی، خیلیها قید خرید ترقه را زدهاند. خود من به جای این که 500 هزارتومان بدهم برای خرید این چیزها، ترجیح میدهم همان شب یک چیزی بخرم با خانواده پای سریال بخوریم.
برای فروش هم چیزی درست نمیکنی؟
- خیلی پیشنهاد دارم از بچه مدرسهایها؛ میگویند بیا بهمان یاد بده یا یک قسمتش را انجام بده، ولی گفتم نه. البته برادر خودم که 15 ساله است، کم کم دارد در همین زمینه حرفهای میشود. از من هم میخواهد بهش کمک کنم اما قبول نمیکنم. میدانم با هر ترقه، کلی ناسزا برای خودش میخرد. چندسال است که دیگر این کارها را نمیکنم.
آتش و همان فرهنگهای اصیل ایرانی، برای بچهها جذابیتی ندارد؟
نه، اینها برای بچههای بالای شهر جذاب است که بروند اتوبان حسینی الهاشمی و پیش دوستان خاصشان سبک بازی در بیاورند(خنده).
آنجا خبری از ترقه نیست؟
- هست ولی نه از این پرسر و صداها و خطرناکها. آنها خلاف بزرگشان از همین کبریتیهاست که میاندازند زیر پای همدیگر. آنجا برایشان زیبایی جذاب است اما اینجا اکلیل سرنج است که حال میدهد، صدا و دودش.
کلاً کارهایی که شبهای چهارشنبه سوری انجام میشود، باعث کثیفی بیشتر شهر هم میشود. آن هم دم عید...
- بله یک بار توی همین محله کوزه گری مقدار زیادی ضایعات را آتش زدیم که شهرداری تا پنج روز سعی میکرد آثارش را تمیز کند.
یکی از تلخترین ابعاد ناشی از معضلات فرم امروزی چهارشنبه سوری، این است که جمعی از هموطنان در زیباترین روزهای سال، باید عزیزانشان را روی تخت بیمارستان ببینند یا حتی خدای نکرده عزادار شوند. هرساله عید به کام برخی از هموطنان تلخ میشود و جلوگیری از رخ دادن این اتفاقات ناگوار تا حد ممکن، فراتر از ضرورت، امری حیاتی است. باید دست به دعا باشیم که اقدامات احتمالی ارگانهای مسئول و یا رفتار عاقلانه و احتیاط بیشتر از سوی بچهها و خانوادهها، خطرات و حوادث را به حداقل رسانده و امسال شاهد ثبت کمترین آمار ممکن در این زمینه باشیم.
تاکنون نظری برای این خبر ثبت نشده است!
ثبت نظر جدید
خبرهای تصادفی روزنامه شیراز نوین