باخت هویت، روزنامه شیراز نوین
فرزاد وثوقی- روزنامهنگار:
اگر به عملکردمان در برابر بحران آبی نیمنگاهی داشته باشیم، کارنامهای پرشعار و بدون عمل را باید مطالعه و ارزیابی کنیم. سالهاست مقامات از بحران آبی پیش رو میگویند، اما برای مقابله با این بحران تدبیری اتخاذ نشده است. گویا انتقال آب خلیج فارس هم چندان جدی نیست و حالا با توجه به افت جمعیت و عدم توان در ازدواج و فرزندآوری و پیشبینی کاهش شدید جمعیتی، مدیران مربوطه برنامه استفاده از آبهای ژرف را پیشنهاد دادهاند. پیشنهاد این برنامه دلیل عمدهای نیز دارد و آن نبود اعتبار دولتی برای انتقال آب و تکمیل خطوط انتقال و همچنین عدم تقبل آن از سوی بخش خصوصی در پیشخرید آب گران است...
مسیر روشن است؛ بهره برداری بدون اندیشه تا آخرین قطره آب بحران آفرین است؛ چراکه با یک حساب سرانگشتی نیازی به حفظ منابع برای نسل آینده نیست و اساساً از منظر نظام مدیریتی ما، آینده و نسلی وجود نخواهد داشت که در برنامه ریزیها برای حفاظت از آب لحاظ شوند.
گروهی کثیر در حال مهاجرت از ایران هستند و جمعیتی باور ندارند چه پیامدی پیش روست. سناریوی تنش آبی در اصفهان نیز یک هشداری اقتصادی بود. رزمایشی که در بررسی آن میتوان گفت، مردم ممکن است به زورآزمایی خیابانی متوسل شوند و پاسخ این شیوه ناآرامی اجتماعی برخورد فیزیکی با یگانهای سازمانیافته و مجهز است.
سازماندهی و تجهیز گسترده این یگانها حکایتی معلوم در بحث ناکارآمدی مدیریتی دارد. در واقع آنقدر که به فکر سازمان و تجهیز یگانها بوده ایم، به فکر بهکارگیری مدیران کاربلد و سکانداران حرفه ای نبودهایم. اما پیش بینی و سرمایه گذاری لازم برای برخورد با تنشهای اجتماعی را داشته ایم! هرچند بهتر بود در گذشته با آینده پژوهی مانع تنشهای
امروز میشدیم.
ما با علم به اینکه نتیجه عملکرد بدون تخصص مدیران، بحران آفرینی اجتماعی را به دنبال دارد، به صف بندی اعتراضات پرداخته ایم؛ غافل از اینکه حل معیشت، کلید خاتمه تمامی بحرانهاست. ما اگر مدیران کارآمد را بر سر کار گذاشته بودیم، حالا از حداقلها حداکثر بهرهوری را دریافت میکردیم.
بشر در جوامع امروزی با از دست دادن اعتماد نسبت به عملکرد سران سیاسی خود عدم تعادل را تجربه میکند؛ بشری که امروزه بیشتر به دنبال معیشت بهتر است و کمتر در حوزه مبارزه ظهور و حضور خود را
به ثبوت میرساند.
امروزه جمعیت تولیدی هویت باخته است و جمعیتی غیر قابل تصور از بخشهای مولد روستایی در شهرهای بزرگ و حاشیه آن با رویکرد مصرف گرایی متمرکز شدهاند. اولین اتفاق و بزرگترین آن، بیهویتی است. مهاجرت در اولین قدم، هویت افراد را تحت تأثیر قرار میدهد. افراد بدون هویت به دنبال کسب درآمد به هر شکل ممکن هستند. در واقع مهاجران حد و مرز و شکل خاصی برای کسب درآمد قائل نمیشوند و این تراژدی، فرهنگ و اخلاق کسب و کار را به شدت تحت تأثیر خود قرار میدهد و زوال اخلاق در بازار که بزرگترین حامی فرهنگی و اعتقادی جوامع بشری است، به تئوری زوال دامن میزند.
تئوری نویسان زوال از درون، به واقع بر این موضوع واقفاند که برای اسارت و نابودی جوامع بشری نیازی به لشکرکشیهای پرهزینه نیست؛ چراکه میتوانند از بعضی عوامل داخلی حداکثر بهره وری را انتظار داشته باشند. بعضی عوامل حاضر در قوای درونی که در پس شعارهای رنگی خود سناریوی وعدههای بدون عمل را تکرار و گاهاً دیگران را در این برنامهها همراه میکنند، مؤثرترین عناصر موفقیت نظام سلطه و نیز انگیزه دادن به نخبگان برای مهاجرت هستند.
باید بدون تعارف همت خود را بدان جهت معطوف کنیم که نیروهای دلسوز و متخصص را در رأس امور قرار دهیم. در این بین دستگاههای نظارتی بسیاری وجود دارد که میتوانند نیروهای خدوم را شناسایی و در قالب نیروهای متعهد و متخصص دعوت به کار کنند؛ اما همچنان شاهدیم که موج تغییرات در کشور در نظام مدیریتی بر اساس سلیقههای سیاسی و توافقات پیش از انتخابات انجام میشود؛ انتخاباتی که در آن مردم باید حق رأی داشته باشند و پس از آن کلیه اختیارات سلب میشود و اسپانسرها به مهره چینی مورد نظر خود میپردازند. با این شیوه نمیتوان به حضور نخبگان در عرصههای مدیریتی امید داشت.
تاکنون نظری برای این خبر ثبت نشده است!
ثبت نظر جدید
خبرهای تصادفی روزنامه شیراز نوین