تفاوت گردوخاک سیستان با تهران ، روزنامه شیراز نوین
باید مقر اصلی سازمان محیطزیست کشور به استان سیستان و بلوچستان انتقال یابد تا شاهد سرعت گرفتن مشکلات این دیار و آن دیار خشکشده باشیم؛ چراکه رنگ و بوی گرد و خاک سیستان هنگام تنفس با گرد و خاک رسیده تا تهران بسیار متفاوت است. پیشروی خشکسالی نقل دیروز و امروز کشورمان نیست. از ابتدای دهه پنجاه که به دبستان میرفتیم، به نسل سوخته ما تذکر میدادند شیر آب را بستی؟ محکمتر ببند تا آب چکه نکند. اما انگار صرفهجویی در مصرف آب به اندازه همان تکلولهای بود که من بازش کرده بودم یا همکلاسی دیگرم. در خانه هم بزرگترها دائم میگفتند آب را هدر ندهید. شاید یک حوض کوچک با سنگهای تزیینی یا دستساختههای استادکاران آن روزگار در حیاط منزل پدری قرار داشت که فقط و فقط عصرها چند ساعتی صفابخش روح و جسم آدمی بود.
هرچند نسل خسته و تشنه من در آن روزگار معنی و مفهوم بیآبی را درک نمیکرد، اما در هر صورت حسب تربیت خانه و مدرسه ملاحظه آب را میکردیم. بعدها که کمی بزرگتر شدیم، متوجه شدیم خانهها را با آب میسازند. ساختمانسازی که توسعه پیدا کرد، صاحب ملک با سازمان آب صحبت میکرد و شاید کنتور خاصی میگرفتند تا بتوانند با آبِ خوردن بتنها را آبیاری کنند. چند قدم آن طرفتر وارد خانه بعضی بچههای محله یا دوستان سایر مناطق که میشدیم، فهمیدیم با آبِ خوردن استخر پر میکنند.
صنایع که پیشرفت کرد، پایههایش را داخل آب گذاشتند و بعدها متوجه شدیم که صنایع باید با آبِ خوردن تولید را ادامه دهند. کمکم وارد دهه شصت و هفتاد که شدیم، گاهاً خیلی از همسایهها و شهروندان از داستان قطعی آب گلایه میکردند. گاهی صبح غافلگیر و با شیرهای آب که هوا خارج میکرد، مواجه میشدیم.
گاهی داخل مدرسه آب قطع بود وکمکم پای منبع آب برای احتیاط به خانهها و مراکز تحصیلی و خدماتی باز شد. هرچند منبعها فلزی بود و زنگ آنها را میخورد، اما تا حدودی خیال صاحبخانه راحت بود که آبی برای نیازهای ضروری از داخل منبع خواهد آمد. با رشد ساختمانسازی و ارتفاع گرفتن طبقات مسکونی و تجاری، پمپها وارد میدان شدند تا آب را به ارتفاعات برسانند.
در چهار یا پنج دهه گذشته خیلی درمورد صرفهجویی با ما آدمهای عادی صحبت کردند و ما هم سعی کردیم شیر آب را محکم ببندیم تا چکه نکند، اما هنوز هم که به مرز 60سالگی نزدیک میشویم، بتنها را با آب خوردن آبیاری میکنند تا شاید در برابر زلزله مقاومت خود را حفظ کند. سدسازی کردند تا آب شهرهای بزرگ تأمین شود، اما همیشه میگفتند لولههای شبکه انتقال پوسیدگی دارد و شاید سی یا چهل درصد آب خوردن در مسیر پوسیده انتقال هدر میروند. در واقع آن قدر که خاک زیر زمین آبیاری میشود، خاک روی زمین تشنه مانده است.
از کشاورزی نمیتوان دست کشید؛ چراکه اقتصاد کشور روی شانه کشاورزی سنگینی میکند. خامفروشی نفت هم از زمانی که ملی نبود، تا زمانی که ملی شد، انتفاعی به جیب ملت نریخت. درواقع درآمدهای نفتی مخارج فاکتورهایی است که به طور واضح نمیتوان درمورد آن گزارشی داد؛ چراکه با این اخبار که درمورد نفتخیز بودن مملکت و چشمداشت اجانب به نفت و گاز ما ایرانیها و همچنین معادن کشور منتشر میشود، باید ثروتمندترین مردمان روی کره زمین باشیم که البته نیستیم.
این روزها رئیس سازمان تشریفاتی محیط زیست کشور به استان سیستان و بلوچستان سفر کرده و جسد هامون را تشریح میکنند که چگونه بر اثر خشکی به نیستی کشیده شده است. از آن طرف مرزها نیز افغانها تمایلی ندارد حقابه هامون را به زبان خوش بدهند.
هرچند ما با چند رزمایش توان نظامی خود را به نمایش گذاشتیم، اما حکومت این امارت اسلامی یا تئوریسینهای مکتب طالبانیسم تمایلی به توجه به این مسائل ندارند. سدها همچنان بسته است و طالبان با تجهیزات به ارث رسیده از ارتش آمریکا، لب مرزها نشسته تا یکی از طرفین زنگ زورخانه را بنوازد و رخصت بطلبد تا وارد گود زورآزمایی شوند. راهکار پیشنهادی این قلم این است که جناب سلاجغه که برای اولین بار نشست شورایی مربوطه را در سیستان برگزار کردند و از پایتخت بیرون آمدند، تا تعیین تکلیف واقعی در سیستان بمانند و به تهران بازنگردند. از مردم میهماننواز سیستان هم انتظار میرود نهایت میهماننوازی را داشته باشند که البته دارند و جناب رئیس سازمان محیط زیست کشور و معاون رئیسجمهور را با معنی و مفهوم واقعی گرد و خاک و آب گلآلود آشنا کنند.
تاکنون نظری برای این خبر ثبت نشده است!
ثبت نظر جدید
خبرهای تصادفی روزنامه شیراز نوین