[ فردا را به امروز می آوریم ]
  • آخرین شماره ۲۰۹۴
  • دوره جدید

کودکان بلاگر، کودکان کار هستند، روزنامه شیراز نوین

 مریم شمالیان- شیرازنوین
shomalianm@gmail.com

سولماز علیزاده، روان‌شناس بالینی می‌گوید: حس برتری دادن به کودک با انجام کارهایی مانند واردکردن او به بلاگری، باعث می‌شود همواره خود را برتر از سایران بداند و در بزرگ‌سالی در ارتباط عاطفی و حتی ارتباط با فرزندان خود دچار مشکل شود
 
شکی وجود ندارد که اینترنت و فضای مجازی تأثیرات گسترده‌ای بر زندگی انسان عصر حاضر گذاشته است؛ اما در این گزارش قصد نداریم به اهمیت اینترنت در فضای کسب و کار، تجارت و... بپردازیم.
قصد ما این است که به بررسی زندگی روزمره افراد بپردازیم که به فضای مجازی کشانده شده است و در این میان کودکان نیز در امان نمانده‌اند؛ از رفتن به خیابان، رستوران، نشستن در خانه و... که همگی در فضای مجازی به اشتراک گذاشته می‌شود و حالا کودکانی که قربانی نمایش‌های والدین می‌شوند و از همان سن پایین به نوعی و بدون اینکه بدانند و بفهمند، به اصطلاح به بلاگری کشانده می‌شوند.
 عدم آگاهی و کشاندن کودکان به بلاگری
یکی از علل اصلی که کودکان به بلاگری در فضای مجازی کشانده می‌شوند، قطعاً ناآگاهی والدین است. علل متعددی برای کودک‌بلاگری وجود دارد که از نیاز به دیده شدن و کسب شهرت، تا درآمدزایی توسط یک پیج اینستاگرامی و دریافت تبلیغات را در بر می‌گیرد.
آنچه در این میان حائز اهمیت است، شکل گرفتن نادرست شخصیت کودک و تربیت غلطی است که در این مسیر کودک تحت تأثیر آن قرار می‌گیرد. به گفته روان‌شناسان کودک، به‌اشتراک‌گذاری عکس‌ها و ویدئوهای کودکان در فضای مجازی، مانع شکل‌گیری هویت کودکان می‌شود و همچنین از نظر شخصیتی و عزت نفس کودک را دچار مشکل خواهد کرد.
توجه به این نکته لازم است که اشتراک‌گذاری این تصاویر و فیلم‌ها همچنین حریم خصوصی کودکان را در معرض تهدید قرار می‌دهد و ممکن است کودک در معرض سوءاستفاده تکنولوژی‌های روز از جمله هوش مصنوعی هم قرار بگیرند که روح و جسم کودک را متعاقباً مورد آزار و آسیب قرار بدهد.
سودجویی برخی والدین از کودکان در فضای مجازی، تبعات روانی برای این کودکان در پی دارد که تا همیشه همراه آنها خواهد بود.
 کودک بلاگر نوعی کودک کار است
زمانی که واژه کودک کار به میان می‌آید، همگی به خوبی می‌دانیم که با هدف کسب درآمد، کودکی که هنوز نمی‌تواند وارد راه کسب درآمد شود، به کار گرفته شود. در بلاگر شدن کودکان هم به نوعی با مفاهیم کودک کار مواجه هستیم؛ چراکه همان‌طور که واژه کودک کار برای کودکانی استفاده می‌شود که به قصد کسب درآمد از سوی خانواده مجبور به کار کردن در پایین‌تر از سن قانونی هستند، کودک‌بلاگری نیز اغلب به عنوان منبع درآمدی که عموماً بهره آن نصیب خانواده یا والدین می‌شود، به انجام می‌رسد و به شکلی هم مصداق بارز کودک‌آزاری است؛ چون کودکان در فضای مجازی مورد سوءاستفاده قرار گرفته‌اند.
باید بگوییم که هیچ تفاوتی به‌لحاظ مفهوم میان کودکی که در فضای مجازی با ظاهری شیک فعالیت می‌کند، با کودکی که اصطلاحاً سر چهارراه با ظاهری نامناسب کسب درآمد می‌کند، وجود ندارد.
فعالیت کودکان در فضای مجازی با هدف کسب درآمد قطعاً آسیب‌های روانی برای آنان در پی خواهد داشت و ضمن وارد کردن ضربه‌های روانی به کودکان، شاهد هستیم که کودک وارد فعالیت‌هایی در فضای مجازی می‌شود که به هیچ عنوان با سن و سال کودک سنخیتی ندارد.
کودک بلاگر به واقع، کودک کار مجازی است و در معرض نوع جدیدی از بهره‌کشی و سوءاستفاده و کودک‌آزاری قرار گرفته است که تبعات روانی و جسمی برای او در پی خواهد داشت.
نکته دیگری نیز وجود دارد که در خصوص کودک‌بلاگری، برخی خانواده‌ها علاوه بر بحث درآمد از کودکان برای شهرت و دیده شدن خود استفاده می‌کنند؛ مثلاً کودک خوش‌چهره یا خوش‌سروزبان به ابزاری در دست والدین تبدیل می‌شود تا به هر قیمتی دیده شوند.
 لزوم اطلاع‌رسانی و فرهنگ‌سازی فضای مجازی
اطلاع‌رسانی و آموزش صحیح به خانواده‌ها با هدف پیشگیری از آسیب‌های فعالیت در فضای مجازی یک نکته مهم در جامعه امروز ماست؛ بسیاری از خانواده‌های ناآگاه حتی متوجه نیستند که با کشاندن کودک خود به فضای مجازی و زیر سؤال بردن حریم شخصی خانه و خانواده و کودک با روان کودک خود چه می‌کنند.
باید بدانیم همان‌طور که هر اقدامی به فرهنگ و آگاهی لازم نیاز دارد، فضای مجازی به مراتب به آگاهی بیشتری نیاز دارد و نباید با یک دید ساده و به هر دلیل دیگری آینده کودکان را با تبدیل کردن آنها به شخصیتی که بخواهند همه روزمره‌های خود را با حالت نمایشی با همگان به اشتراک بگذارند، خراب کرد.
 حس برتری دادن به کودکان، عامل تباهی
یک روان‌شناس بالینی در گفت‌وگو با خبرنگار ما، با اشاره به نظریه طرح‌واره‌درمانی در خصوص شیوه فرزندپروری می‌گوید: هنگامی که نوزادی به دنیا می‌آید، با 5 نوع نیاز هیجانی روبه‌روست که اگر این نیازها برآورده نشوند، در شخصیت کودک طرح‌واره‌های ناسازگاری تشکیل می‌گردد. این نیازها عبارت‌اند از: 1. دلبستگی ایمن، 
2. هویت، خودمختاری و کفایت، 3. ابراز نظر و هیجانات سالم، 4. خودانگیختگی و تفریح و 5. محدودیت‌های واقع‌بینانه. این نیازها جهان‌شمول هستند و همه انسان‌ها این نیازها را دارند و طرح‌واره‌ها از سن صفر تا 11سالگی بسته به نیازهای تأمین شده یا نشده تعریف می‌شوند.
سولماز علیزاده ادامه می‌دهد: اگر این نیازها در همان ابتدای زندگی فردی برآورده نشوند، عدم تأمین آنها در بزرگ‌سالی روی تصمیمات و انتخاب‌های فرد اثر می‌گذارند.
او با ذکر یک مثال بیان می‌کند: اگر وقتی کودکی کارهای خوب انجام دهد، تأیید ما را دریافت نکند، اما به محض اینکه چیزی را بشکند با سرزنش و توجه‌های منفی اطرافیان خود مواجه شود، در سال‌های بعدی زندگی خود با انجام اقداماتی همچون روی آوردن به اعتیاد، رانندگی پرخطر و... برای دریافت همان توجه منفی همواره تلاش می‌کند. علیزاده ادامه می‌دهد: طرح‌واره شرم و نقص زمانی در کودک ایجاد می‌شود که کودک توسط والدین و سایران مدام با سایر همسالان خود مقایسه می‌شود و مدام پیام شرمندگی و دارای نقص بودن در او ایجاد می‌گردد که این حالت در دوران بزرگسالی نیز باقی خواهد ماند. وی به طرح‌واره استحقاق اشاره کرده و اظهار می‌کند: زمانی که از کودکی به عنوان بلاگر استفاده می‌شود، در واقع او را از احساسات کودکانه دور می‌کند و به او این پیام رسانده می‌شود که از کودکان دیگر سرتر و برتر است و خود را بالاتر و بهتر می‌داند. این کودک لایک شدن و کامنت‌ها را که در مورد خودش می‌بیند، تصور می‌کند یک فرد خاص است و در بزرگسالی هم همین حس را خواهد داشت. علیزاده تصریح می‌کند: اما در بزرگسالی در واقع در باطن خود می‌داند که آنچنان هم برتر نیست و وقتی موفقیت بقیه را در شغل، ارتباطات و... می‌بیند، دچار احساس شکست خواهد شد و همواره طرح‌واره‌های استحقاق و شرم و نقص را در بزرگسالی به همراه خواهد داشت. وی می‌افزاید: کودکی که خود را از بقیه جدا می‌داند، دچار طرح‌واره طرد و رهاشدگی نیز می‌شود؛ چون همین برتر دانستن خود باعث می‌شود تا سایر همسالان او را طرد و رها کنند و در آینده هم همواره همین فکر را دارد که فرزندانش نیز چون او برتر است و بهتر می‌داند، او را رها خواهند کرد. علیزاده تأکید می‌کند: همین فرد چون سایران را کمتر از خود می‌داند، در روابط عاطفی نمی‌تواند موفق باشد و ارتباط مؤثری برقرار کند؛ چون فکر می‌کند استحقاق همه‌چیز را دارد. اگر یک نفر هم به او بخندد و مورد تمسخر قرارش دهد، خیلی زود می‌شکند و بسیار آسیب 
می‌بیند. 

تاکنون نظری برای این خبر ثبت نشده است!
ثبت نظر جدید
نام و نام خانوادگی

آدرس ایمیل

متن نظر

کد امنیتی