[ فردا را به امروز می آوریم ]
  • آخرین شماره ۲۳۷۷
  • دوره جدید

مختار نورافشان: در این استان انگیزه کار را از ما گرفتند، روزنامه شیراز نوین

 میثم محجوبی - گروه ورزش
یکی از پرافتخارترین ورزشکاران ایران، جانباز ۷۰درصد و قهرمان چندین دوره پارالمپیک در رشته دوومیدانی، سه‌شنبه شب بر اثر تبعات ناشی از جراحات دوران جنگ به درجه رفیع شهادت نائل شد.
مختار نورافشان دارنده 5 مدال طلا و درمجموع 7 مدال در مسابقات پارالمپیک بود. رکوردی که همچنان دست‌نیافتنی به نظر می‌رسد.
نورافشان که در 15 آذر سال 1346 در شهرستان ریگ از توابع بندرگناوه استان بوشهر به دنیا آمده، از دوران نوجوانی به شیراز آمد و برای همیشه اینجا ماندگار شد؛ «من از نوجوانی برای درس خواندن و طلبگی به شیراز آمدم و طلبگی را تا سطح دو هم ادامه دادم اما هیچ‌وقت لباس نپوشیدم. حالا بیش‌از چهل سال است شیراز زندگی می‌کنم».
او که در چند هفته اخیر به‌دلیل مشکلات کلیوی و اثرات ناشی از جراحات دوران جنگ در بیمارستان پیوند اعضای ابوعلی سینای شیراز بستری بود، به جمع هم‌رزمان شهید خود پیوست.
در مهرماه سال 99 با این قهرمان برجسته ورزش استان گفت‌وگویی انجام دادیم که مرور دوباره آن خالی از لطف نخواهد بود.
روحش شاد و یادش گرامی‌ باد.
- از چه سنی عازم جبهه شدید؟
از 15 سالگی. یعنی در بهار سال 61 به جبهه اعزام شدم و در مرحله آخر عملیات محرم بود که افتخار جانبازی را پیدا کردم. من جانباز قطع نخاعی و همین‌طور شیمیایی هستم و البته پیوند کلیه هم شدم به‌خاطر وضعیتی که بعداً برایم پیش آمد.
- چه شد که در این سن کم تصمیم گرفتید به جبهه بروید؟
من در دوران تحصیل عضو بسیج هم بودم. وضعیت جنگ هم به‌گونه‌ای بود که با توجه به اتفاقاتی که در کشور می‌افتاد، تمام مردم وظیفه خودشان می‌دانستند که در جبهه‌ها حضور پیدا کنند و از آب‌وخاک و اسلام دفاع کنند. عراق هم فکر نکنید فقط یک کشور بود. تمام کشورهای دنیا پس‌از انقلاب با ما در افتادند. البته آن‌ها پشت پرده بودند و فرماندهی آن‌ها را صدام به عهده داشت.
- قبل‌از جبهه‌ رفتن هم ورزش می‌کردید؟
بله ولی نه در سطح حرفه‌ای. درحد دبیرستان و مسابقات استانی.
- در چه نقطه‌ای مجروح شدید؟
دقیقاً نقطه‌ای که مجروح شدم تپه ۱۷۵ سمت شرهانی بود. منطقه صعب‌العبوری هم بود اما باید آن را می‌گرفتیم که اشراف پیدا کنیم به شهر شرهانی تا شرایط بهتری برای عملیات بعدی فراهم شود. عملیات بسیار سختی بود و به‌خاطر صعب‌العبور بودن منطقه، خود عراقی‌ها هم فکر نمی‌کردند کسی بتواند از آنجا عبور کند. اما به هر سختی که بود، بچه‌ها عبور کردند و پایین تپه که رسیدیم تیراندازی بسیار شدیدی رخ داد. از زمین و زمان آتش می‌ریخت. نمی‌توانم آن لحظات را با کلمات بیان کنم. حتی خودم هم وقتی به آن زمان فکر می‌کنم تعجب می‌کنم که چه کارهایی  بچه‌ها انجام دادند و چگونه هیچ هراسی از کشته شدن هم نداشتند. انگار هرچه دشمن بیشتر آتش می‌ریخت بچه‌ها جری‌تر می‌شدند و بیشتر به‌سمت حریف یورش می‌بردند. ما کشته‌های زیادی دادیم تا تپه را فتح کردیم. من هم ‌روی همان تپه بودم که از بغل تیر خوردم و از ناحیه نخاع آسیب دیدم. 
- پس‌از این اتفاق، چقدر طول کشید تا وارد ورزش شوید؟
شاید حدود شش ماه بعد بود که بعداز طی مراحل درمانی متوجه شدم قطع نخاع شده‌ام و دیگر باید با ویلچر رفت‌و‌آمد کنم. در آسایشگاه مازندرانی که روبه‌روی زیمنس بود و بچه‌های جانباز را به آنجا انتقال می‌دادند مستقر شدیم. در اولین جشنواره‌ای که برگزار شد و پانزده یا شانزده نفر از بچه‌های جانباز در آن حضور داشتند، در سه رشته دوومیدانی، بسکتبال با ویلچر و تنیس روی‌میز شرکت کردم که بعداز آن به دوومیدانی روی آوردم. البته در بسکتبال و شنا هم مدال دارم.
- از افتخاراتتان بگویید
در اولین پارالمپیک بعداز انقلاب که ایران در آن شرکت داشت، یعنی المپیک سئول ۱۹۸۸ عضو تیم بودم و آنجا هم با رکوردشکنی در رشته پرتاب دیسک توانستم مدال طلا را به‌دست بیاورم. در ماده صد متر هم مقام پنجم را به دست آوردم پس‌از آن دیگر به‌طور مداوم عضو تیم ملی بودم  و در اردوها شرکت داشتم. تا پایان دوران حرفه‌ای ۳۲ مدال بین المللی کسب کردم که هفت مدال در مسابقات پارالمپیک به دست آمد. پنج طلا، یک نقره و یک برنز در مسابقات المپیک و 23 طلا، شش نقره و سه برنز درمجموع. آخرین المپیکی هم که در آن حضور داشتم المپیک 2004 آتن بود.
- از چه زمانی وارد حوزه‌های مدیریتی ورزش شدید؟
پس‌از پایان دوران حرفه‌ای مدتی مسئول کمیته دوومیدانی هیئت جانبازان و معلولین بودم. سپس مدتی هم مسئول کمیته بسکتبال با ویلچر بودم. چندین سال هم به‌عنوان دبیر و نایب‌رئیس هیئت فعالیت داشتم تا اینکه بالاخره تصمیم گرفتم در مجمع انتخاباتی شرکت کنم و در اسفندماه سال 94 به‌عنوان رئیس هیئت جانبازان و معلولین استان فارس انتخاب شدم. چهار سال رئیس هیئت بودم تا بهمن ماه سال ۹۸.
- از عملکرد خودتان در این سال‌ها راضی هستید؟
باید از بیرون ما را قضاوت کنند اما چیزی که ما دیدیم این بود که تیم ما عملکرد خوبی داشت. ما در بحث اعزام‌ها هیچ‌چیزی کم نگذاشتیم. حتی زمانی می‌شد که شرکت‌کنندگان ما بیشتر از یک تیم می‌شدند و برای اینکه بتوانیم حداکثر نفرات را اعزام کنیم، با سایر استان‌ها هماهنگ می‌کردیم و اگر جای خالی داشتند از ورزشکاران خودمان در تیم استان‌های دیگر استفاده می‌کردیم تا به مسابقات اعزام شوند و بتوانند آنجا خودشان را نشان دهند. چون ورزشکار نیاز به انگیزه دارد و یکی از عوامل انگیزشی حضور در مسابقات، دیده‌شدن است. بنابراین هر ورزشکاری از استان فارس حتی اگر از استان دیگری به تیم ملی دعوت می‌شد، در نهایت متعلق به فارس بود و ازطرف فارس ملی‌پوش شده بود. همین باعث شد که مثلاً در رشته‌ای مثل فوتبال قطع عضو، از 12 نفر این تیم 8 نفر از استان فارس بودند. در رشته‌های دیگر هم این اتفاق افتاده بود که اکثر نفرات متعلق به فارس باشند. با توجه به اینکه هیئت ورزشی جانبازان و معلولین شامل ۳۲ رشته ورزشی است، من هم در خیلی از رشته‌ها فعال بودم و اشراف خوبی بر این هیئت داشتم. سعی کردم کمیته‌های فعالی را تشکیل دهم که همواره نظارت کافی بر اوضاع این رشته‌ها داشته باشند. هر اعزامی که می‌خواستیم انجام دهیم معمولاً قبلش یک اردو در استان می‌گذاشتیم تا بچه‌ها بتوانند خودشان را بهتر محک بزنند و نشان بدهند.
- در این مدت با چه مشکلاتی مواجه بودید؟ 
هیئت جانبازان و معلولین فراتر از یک هیئت معمولی است و درحد یک سازمان تربیت‌بدنی فعالیت می‌کند، به‌دلیل تعدد رشته‌ها. اما مسئولان آن‌چنان که بایدوشاید ما را همراهی نکردند. در بحث ورزش معلولین باید هزینه‌های زیادی صورت بگیرد از بحث ویلچر گرفته تا سایر وسایل مخصوص آن. معلولین هم قشری هستند که هزینه کردن برایشان سخت است، یعنی ما باید یک پولی به آن‌ها بدهیم که بیایند سر زمین تمرین کنند و خودشان را توانمند کنند و از این حالتی که دارند تا حدودی خارج شوند. اما متأسفانه همواره تبعیض زیادی وجود داشته بین ورزشکاران معلول و سایر ورزشکاران. 
- به‌عنوان آخرین سوال، چرا نخواستید به‌عنوان رئیس هیئت به کارتان ادامه بدهید؟
وقتی شما می‌خواهید به‌جایی خدمت کنید، باید سایر مسئولان هم از شما حمایت کنند. باید شما را بخواهند و بخشی از کار را به عهده بگیرند. عشق یک‌طرفه که نمی‌شود. باید مسئولان بیشتر کمک می‌کردند. بچه‌ها هم از من به‌عنوان کسی که سال‌ها در اکثر این رشته‌ها فعالیت داشتم، انتظار بیشتری داشتند. اینکه نمی‌توانستم به‌طور کامل جواب‌گوی آن‌ها باشم کمی برای من سخت بود. متأسفانه در استان فارس، ما فقط یک مجموعه یادگار امام را داشتیم که آن هم هرچه برایش هزینه می‌کردیم باز هم مشکل داشت. چیزی که مصوب و درخواست می‌کردیم را هم به ما نمی‌دادند تا بتوانیم یک کار اساسی انجام بدهیم. بنابراین کار به‌خوبی پیش نمی‌رفت. بااین‌حال ما عملکرد موفقی داشتیم و توانستیم جایگاه هیئت استان را در سطح کشور ارتقا بدهیم. در بازی‌های آسیایی و پارالمپیک هم بهترین عملکرد را داشتیم اما متأسفانه چون همکاری لازم با ما انجام نشد تا بتوانیم خدمات بهتری به این عزیزان ارائه بدهیم، می‌توانم بگویم که این انگیزه را از ما گرفتند.

 

تاکنون نظری برای این خبر ثبت نشده است!
ثبت نظر جدید
نام و نام خانوادگی  

آدرس ایمیل    

متن نظر  

کد امنیتی