[ فردا را به امروز می آوریم ]
  • آخرین شماره ۲۴۳۶
  • دوره جدید

من از تو آقازاده‌ترم، روزنامه شیراز نوین

سعید سهیلی پنج سال پیش در اعتراض به پدیده ریشه‌دار اما در آن روزها ترند آقازادگی، «ژن خوک» را ساخت. پدیده‌ای که در فیلم جدید او «پول و پارتی»، نه‌تنها نگاه انتقادی به آن نشده و تنفری نسبت به آقازاده‌ها در دنیای این فیلم وجود ندارد، بلکه همه شخصیت‌ها با هم مسابقه گذاشتند تا در نمایش آقازاده‌ بودن از دیگری سبقت بگیرند.
به گزارش خبرنگار سینمایی ایرنا، از سال گذشته که کیانوش عیاری در پاسخ به سؤال یک خبرنگار گفت: ویلای ساحلی را به‌خاطر پول ساختم، می‌شد حدس زد که این شتر به‌زودی در خانه باقی فیلم‌سازان باسابقه نیز می‌خوابد. فیلم‌سازانی که نگاهی کوتاه به کارنامه کاری آن‌ها نشان می‌دهد روزگاری تا چه اندازه دغدغه‌مند بودند و حرفی برای زدن داشتند.
سعید سهیلی پنج سال پیش در اعتراض به پدیده ریشه‌دار اما در آن روزها ترند آقازادگی، روبه‌روی دوربین تلویزیون نشست و گفت: با ژن خوک به این پدیده انتقاد کردم و پای آن نیز می‌ایستم. پدیده‌ای که در همین فیلم اخیر کارگردان نه‌تنها نگاه انتقادی به آن نشده و تنفری نسبت به آقازاده‌ها در دنیای این فیلم وجود ندارد، بلکه تمام شخصیت‌ها با هم مسابقه گذاشتند تا در نمایش آقازاده‌بودن از دیگری سبقت بگیرند.
شاید سهیلی فرصت نداشته باشد پاسخ سؤالی که از عیاری پرسیده شد را درباره پول و پارتی بدهد، اما نام فیلم، خود پاسخی مسجل است. گویا پول و پارتی قرار بود به سیاق کلاشینکف و ژن خوک در میانه ساخت سری گشت ارشادها، مجال تنفسی باشد و اندک تغییری، تا سهیلی روی هدف بعدی خود یعنی گشت ارشاد۴ سرمایه‌گذاری کند.
بااین‌حال کلاشینکف و ژن خوک اندکی دغدغه‌مندی سال‌های دور سهیلی را یدک می‌کشیدند و می‌شد درباره آن‌ها صحبت کرد اما افسوس که پول و پارتی جایی برای نوشتن باقی نمی‌گذارد.
آخرین ساخته سهیلی، کمدی فاقد محتوایی است که برمبنای همان فیلم‌های دختر و پسری دهه هشتادی‌ای، بسا عقب‌تر از آن‌ها مثلت پول، عشق و فقر را دست‌مایه قرار داده است.
هر سه این مفاهیم نیز به‌قدری سطحی‌نگرانه پرداخت می‌شوند که به ورطه ابتذال می‌افتند.
آنچه بیش‌از همه در این فیلم دم‌دستی فرض شده، مفهوم زن و خانواده است. چه کسی چنین بازنمایی از خانواده ارائه داده که کارگردان تصور کرده برای هر تصمیم‌گیری شخصی، تمام اعضای خانواده باید حق نظر و رأی داشته باشند؟ آن هم قماری که نتیجه آن، اختلال در سلامتی یکی از اعضاست و نتیجه آن به هیچ‌کجای چنین درامی که تکلیف رئال یا فانتری بودنش با مخاطب روشن نیست، نمی‌نشیند.
از دیگر سو، در فیلم سه زن ایفای نقش می‌کنند؛ دنیا با بازی پردیس احمدیه، خواهر شاهد با بازی آزاده زارعی و زن پدر شاهد با بازی نیوشا ضیغمی. هر سه ویژگی‌های مشترکی دارند؛ طمع پول، شهوت و دیده‌شدن. ضیغمی که هیچ نکته اضافه‌تری نسبت به بازی های گذشته خود ارائه نداده، زنی وابسته است که حجم آرایش و پروتز صورتش نشان می‌دهد کجای مثلت قرار می‌گیرد.
زارعی نیز همان لحن لات‌گونه آوای باران را بدون هیچ تغییری به اینجا آورده تا برای چندمین‌بار به همه ثابت شود که بازیگران می‌توانند در اولین نقش‌هایی که موجب شهرت آن‌ها می‌شوند، بمانند و همان‌جا هم تمام شوند. تنها درصورتی این رویه اصلاح می‌شود که کارگردان های بعدی با ابتکار عمل بتوانند این شمایل را اندک‌اندک تغییر داده و از او بازی جدید بگیرند؛ که در اینجا این اتفاق نمی‌افتد.
دنیا با بازی احمدیه اما از دوگونه پیشین که ذکر شد، قابل‌تأمل‌تر است. او در واقع دو نقش را ایفا می‌کند؛ دختر پول‌دار آقازاده و دختر فقیر سرایدار یک خانه. او برای رسیدن به پول هر تقلایی می‌کند و ابایی از چیزی ندارد. لحن لات‌گونه زارعی در او نیز نمایان است و این در نقاط اوج فیلم به‌شدت توی ذوق می‌زند. گویی فیلم‌ساز جز مثلثی که ذکر آن رفت، هیچ شمایل دیگری برای زنان در زندگی خود ندیده بوده است.
ازآنجایی‌که فیلم درباره مسائل فنی نیز جایی برای صحبت باقی نمی‌گذارد، باید گفت شعاری که فیلم با آن در تبلیغات جولان می‌دهد نیز در خلال قصه، ضدخودش عمل می‌کند. مخاطبی که با برچسب کمدی رمانتیک، توقع تماشای یک عشق رمانتیک را دارد، به‌قدری در جای‌جای فیلم رکب می‌خورد و در صندلی فرو می‌رود که اگر سهیلی مراسم عروسی شاهد و دنیا را نیز در انتها برگزار می‌کرد، نمی‌توانست آنچه را که در یک‌ساعت‌ونیم گذشته به خورد مخاطب داده را حتی به میزان اندکی جبران کند.

تاکنون نظری برای این خبر ثبت نشده است!
ثبت نظر جدید
نام و نام خانوادگی

آدرس ایمیل

متن نظر

کد امنیتی