سیزدهمین جلسه انجمن شعر چشمه در گراش، روزنامه شیراز نوین
به گزارش روابط عمومی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان فارس سیزدهمین جلسه انجمن شعر چشمه در 20 فروردین 1403 در اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی با حضور اعضا برگزار گردید.
در ابتدای جلسه دبیر انجمن ضمن عرض خیر مقدم با قرائت شعری جلسه را آغاز نمود.
در ادامه اعضا به قرائت شعر و ترانه پرداختند؛ راضیه سیاح، دبیر انجمن، در ارتباط با ویژگیهای شعری دیوان شمس تبریزی گفت: دیوان شمس تبریزی، یا دیوان کبیر یا کلیات شمس تبریزی یا غزلیات شمس، یکی از پنجاثر جلالالدین محمد مولوی که بهجز مثنوی او، دیگر اشعارش را شامل میشود. خاندان مولانا و سلسله مولویه این کتاب را دیوان کبیر گفتهاند، اما چون مولانا در جایجای اشعار این کتاب از شمس تبریزی، یار و مراد خود، یاد کرده، به غزلیات شمس مشهور است. مولانا برخی از اشعار دیوان کبیر را قطعه خوانده و گاه نیز آنها را قصیده نامیده است؛ اگرچه در قالب غزلاند. اشعاری در قالب مثنوی هم در میان غزلهای دیوان کبیر دیده میشود؛ حتی حکایت هم در قالب غزل در این کتاب آمده است. بیگمان مولانا به سبب شور و بیقراری، غزلهایش را به نام شمس تبریزی کرده است؛ به گفته بدیعالزمان فروزانفر مولانا «پیوسته چشم از سبب دوخته و به مسبب گماشته است». او اشعارش را که نتیجه تلقین شمس و الهام از عشق اوست، به نام شمس کرده است؛ البته تمام غزلیات او به نام شمس نیست. بعضی از آنها به نام صلاحالدین زرکوب یا حسامالدین چلبی، از یاران و مریدان مولاناست، اما مجموع این غزلها بیش از صد غزل نیست.
در نسخههای خطی و چاپی دیوان مولانا، ابیاتی از شاعران دیگر ازجمله جمالالدین عبدالرزاق اصفهانی، انوری، شمسالدین طبسی و بیش از ۲۳۰ غزل از شاعرانی دیگر که شمس تخلص میکردهاند؛ از جمله شمس مغربی و شمس مشرقی وارد شده است. ۲۷ غزل هم از بهاالدین سلطان ولد، فرزند مولانا در دیوان کبیر آمده است.
در عهد صفویه، غزلهایی به مولانا نسبت دادهاند که بر تشیع او دلالت کند؛ حال آنکه او حنفی بوده است. ندرتاً در دیوان شمس تبریزی، کلمه «خاموش»، «خموش» یا «خمش» و مانند آنها برای تخلص آمده است. همه غزلهای دیوان شمس تبریزی به فارسی است و به نسبت حجم دیوان، اشعار عربی و ملمّع در میان آن اندک است؛ ابیاتی چند به ترکی و حتی یونانی هم در دیوان هست. دیوان کبیر از ۲۱ دیوان غزلیات، هرکدام در یک بحر عروضی، و از یک مجموعه رباعیات به وجود آمده است. روش خاندان مولانا غالباً چنان بود که دیوان را به ترتیب اوزان عروضی تدوین میکردند تا هنگام سماع، غزلی را که میخواستند قوّالی کنند، از وزنش به آسانی بیابند. این ترتیب اصلی در دیوان شمس تبریزی، در تصحیح بدیعالزمان فروزانفر که مقبولترین تصحیح دیوان است، برهم خورده است. در قدیم، دیوان کبیر در میان عامه اهل شعر و دوستداران ادب رواج چندانی نداشت؛ به همین علت، فقط چند غزل از دیوان که برخی از آنها از مولانا نیست، اما به نام او مشهور است، شهرت یافته بودند. فقط در خانقاهها و در حلقه صوفیان بود که گروهی در کنار مثنوی، از غزلیات مولوی هم بهرهمند میشدند. اما در دورههای اخیر دیوان کبیر شهرت جهانی یافته است. در دیوان شمس تبریزی تناقض وجود ندارد. مولانا در غزلهای دیوانش، از یک نظام معیّن فکری و عاطفی سخن میگوید. اشعار دیوان شمس تبریزی حاصل هیجانات و احساسات مولاناست و یکی از موضوعات اصلی آنها، شوق بازگشتنِ جان عارف به موطن اصلی اوست. در این اشعار، انسان(گاه در جامه شمس تبریزی) فقط به سبب جانب الهیاش ستایش میشود.
مولانا آگاهانه قصد شاعری نداشته و اشعار دیوان شمس را درحالی میسروده که خود و حتی شعر را فراموش میکرده است.
تاکنون نظری برای این خبر ثبت نشده است!
ثبت نظر جدید
خبرهای تصادفی روزنامه شیراز نوین